دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حکمت الهی Theosophy,theology

No image
حکمت الهی Theosophy,theology

كلمات كليدي : حكمت الهي، شر

شر در لغت به معنای بد و ضرر است و به آن چیزی گفته می‌شود که همه از آن اعراض می‌کنند[1] و حکمت، رسیدن به حق است با علم و عقل و حکمت الهی معرفت اشیاء و ایجاد آنها است در نهایت استحکام.[2]

همه دین داران خداوند را حکیم می‌دانند و لازمه حکمت خداوند این است که تمام افعال خداوند، حکیمانه و دارای هدف خردمندانه است که البته این هدف و غرض به مخلوقات او باز می‌گردد. از سوی دیگر، این یک واقعیت انکار ناپذیر است که در جهان پیرامون ما اموری هستند که آنها را «شرّ» می‌دانیم، بلایا و مصیبت‌های ناشی از پدیده‌های طبیعی همچون سیل، طوفان، زلزله، بیماریها، درد، رنج، مرگ و سختی‌های گوناگون مجموعۀ بزرگی از شرور را پدید می‌آورند که هر انسانی، کم و بیش، با آن دست به گریبان است. با توجه به این مطلب ممکن است برای هر انسانی این پرسش مطرح شود که:

آیا وجود این امور با حکمت الهی و غایتمندی آفرینش انسان سازگاری دارد؟ هنگامی که غرض خداوند از خلقت آدمیان تأمین مصالح و منافع آنهاست، امور یاد شده که همه برخلاف مصالح انسانی و با غایت خلقت بشر متعارض‌اند چگونه می‌توانند موجود شوّند؟ به بیان دیگر اگر خداوند حکیم است و تمام کار‌های او و همه آفریده‌های او حکیمانه و در مسیر خیر هستند، پس وجود شرور و بدیها و ناگواری‌ها چه دلیلی دارد؟

به این پرسش از دو راه تحلیل تربیتی و فلسفی پاسخ می‌دهیم:

تحلیل تربیتی شرور

اساس پاسخ مبتنی بر این است که ثابت شود وجود بلایا و مصیبت‌ها و درد و رنج و سختی و ...دارای اهداف خدمندانه است و تامین کننده مصالح حقیقی فردی و نوعی انسانها است و لغو و بیهوده و مخالف با اغراض عمومی آفرینش نیست.

توضیح اینکه انسان گر چه از نظر معلومات در ابتدای راه است و ناشناخته‌های فراوانی پیش رو دارد ولی آگاه است که هدف از آفرینش او تن آسایی و بهره‌مندی هر چه بیشتر از نعمت‌های مادی نیست بلکه سعادت و رستگاری حقیقی است که در سایۀ عبادت خداوند و قرب او حاصل می‌شود و همینطور آگاه است که ترجیح منافع جمعی بر مصالح فردی کاری حکیمانه است و بسیاری از شرور به وسیله خود او و ناشی از اعمال زشت اوست، با توجه به این آگاهی‌ها می‌توان گفت شروری که پیرامون ما هستند اهداف خدمندانه فراوانی دارند گر چه همه آنها را ندانیم و تامین کننده مصالحی هستند که به ذکر بعضی از آنها می‌پردازیم:

1- شکوفا شدن استعدادها

بسیاری از استعدادهای مادی و معنوی جز در سایه مواجهه با سختی‌ها و مشکلات شکوفا نمی‌گردد. همان گونه که عضلات بدن یک ورزشکار تنها از طریق تمرین‌های سخت و طاقت‌فرسا ورزیده می‌گردد، پاره‌ای قابلیت های روحی و معنوی انسان نیز در برخورد با بلایا و مصائب به فعلیت می‌رسند. بسیاری از اکتشافات و اختراعات علمی تحت تأثیر نیاز جدّی انسان، در برخورد با مشکلات حیات فردی و جمعی رخ داده است.

2- آزمون الهی

آدمی در کوران آزمایش الهی، سنگ معدنی را می‌ماند که در کوره‌ای آتشین نهاده می‌شود تا ناخالصی‌های آن جدا گردد و جوهرۀ گران‌ بهای آن، پیراسته از شوائب و کدورت، آشکار شود، خداوند انسان را گاه با رفاه و آسایش و گاه با قرار دادن در موقعیت‌های سخت و دشوار و گرفتار ساختن او در دامان بلایا و مصائب، بیماری‌ها، گرفتاری‌ها، شکستها، فقر و تنگدستی، درد و رنج و... آزمایش می‌کند و علاوه بر پرورش روح و جسم اسانها این آزمایش‌ها، واقعیت درونی آنان را آشکار می‌سازد و باید دانست که در آزمایشهای الهی، غایت فعل به مخلوق (انسان) برمی‌گردد نه اینکه غایت آن کشف حقیقت مجهول باشد.

3- بیدارگری

فرو رفتن در نعمت‌های الهی گاهی آدمی را به خواب غفلت عمیق فرو می‌برد که گاه از اصل آفرینش خود غافل شده و مسئولیت خود در برابر خداوند و نتیجه کار خود را فراموش می‌کند، فایده بلایا و مصائب در این هنگام بیدارگری و هشیاری در برابر مسئولیت‌هایی است که خداوند به عهده شخص نهاده است و شکستن خودخواهی‌ها و خودمحوری‌ها و تکبرهایی است که ناشی از استغناهاست و با بلاها به تواضع و خشوع و خضوع مبدل می‌گردد.[3]

4- شکرگزاری

چه خوب گفته‌اند:« قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید» و بلایا زمینۀ شکرگزاری در برابر نعمت‌هایی است که خداوند از پیش داده و انسان فرو رفته در نعمت و غافل از منعم را بیدار ساخته شکرگزار می‌گرداند.[4]

تحلیل فلسفی شرور

تأمل کوتاه درباره شر به خوبی روشن می‌کند که مفهوم شر از یک امر عدمی گرفته شده است؛ یعنی چیزی که قابل تحقق بود و استعداد وجود داشت، اگر استعداد آن به فعلیت نرسد یا بعد از فعلیت یافتن در اثر برخورد با چیزی از بین برود مصداق شر تحقّق یافته و از این زوال فعلیت و از بین رفتن اصل هستی آن شیی، مفهوم شر انتزاع می‌شود، هم‌چنین اگر چیزی استعداد دریافت کمالی را داشت یا کمالی برای چیزی به فعلیت رسید و در اثر پیدا شدن حادثه‌ای آن کمال یافت نشد یا کمال یافت شده از بین رفت، مصداق شر تحقق پیدا می‌کند و از این زوال کمال هستی، مفهوم شر انتزاع می‌شود یعنی اگر هیچ چیزی باعث از بین رفتن چیز دیگر یا از بین رفتن کمال آن چیز نگردد، هرگز مفهوم شر منشأ انتزاع حقیقی نداشته و مصداق نخواهد داشت. پس چون شر امر عدمی است و عدم نیاز به علت ندارد، شرور جهان هستی به فاعل حقیقی استناد ندارد و شر همان نبود خیر است و خیر چیزی جز وجود یا امر وجودی نیست.

ممکن است این پرسش مطرح شود که چرا خداوند نظام جهان را طوری آفریده که رویدادی موجب زوال چیزی یا زوال کمال آن چیز گردد، در نتیجه شر تحقق پیدا می‌کند؟ در پاسخ گفته می‌شود:

هر موجودی به حسب احتمال ابتدایی یکی از این پنج قسم است: یا خیر محض است یا شر محض یا خیرش غالب بر شر آن است یا به عکس شرش غالب است و یا خیر و شرش برابر است.

روشن است که صدور چیزی که شرش از خیرش بیشتر یا مساوی با آن است از خداوندی که حکیم است ممتنع است زیرا در فرض اول برتری دادن چیزی که برتر نیست از چیزی که بهتر و بالاتر است، لازم می‌آید (ترجیح مرجوح بر راجح) و در فرض دوم ترجیح یکی از دو متساوی بر دیگری لازم می‌آید که هر دو، محال می‌باشد. پس صدور این دو قسم از مبدأ حکیم ممتنع است. وجود شر محض نیز ذاتاٌ محال است؛ چون هرگز وجود یک شیء نه مقتضی عدم خود است و نه عین عدم خود.

با این تحلیل عقلی ثابت می‌شود که تحقق بیش از دو قسم از پنج قسم احتمالی ممتنع است؛ یعنی یکی خیر محض و دیگری موجودی که خیرش بر شرش غالب باشد و سر این که موجودی که شرش از خیرش کمتر است موجود می‌باشد این است که چون این قسم از موجودات در بخش حرکت و ماده قرار دارند و در قلمرو حرکت، برخورد و تصادم ضروری است و لازمه برخورد آسیب رسانی است. پس خیر محض شدن این موجودات امکان ندارد. و ترک خیر غالب و زیاد برای پرهیز از شر مغلوب و کم نیز همان محذور ترجیح مرجوح بر راجح است که خود نیز شر غالب و بیشتر را در بردارد،[5]و چنین فعلی هرگز از خداوند حکیم صادر نمی‌شود.

نتیجه آن که: هر آنچه شر پنداشته می‌شود با حکمت الهی هیچ گونه تعارض یا تضادی ندارد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

معمولا هر پدیده سنّتی وقتی با یک جریان جدید مواجه شود، اگر باهم هم‌خوانی نداشته باشند، هیچ‌یک، دیگری را نمی‌پذیرند و هر دو نافی هم می‌شوند. در بررسی تاریخ کلیسا، اعم از کاتولیک و پروتستان، نیز دقیقا به‌همین تقابل می‌رسیم؛ تقابل دیدگاه‌های سنّتی و مدرن.
No image

ماروزیا MAROZIA

ششصد و شصت و شش

ششصد و شصت و شش

No image

همیستکان hamestakan

پر بازدیدترین ها

No image

معجزات عیسی

مریم مقدس  Saint Mary

مریم مقدس Saint Mary

No image

کتاب مقدس Bible

Powered by TayaCMS