كلمات كليدي : شيطان، ابليس، لوسيفر، بعلزبول، بليعال، شرير، مار
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
باور به وجود شیطان در میان ادیان ابراهیمی، امری پذیرفته شده است و ریشه در متون مقدس این ادیان دارد. همچنین در مورد اینکه شیطان، در ابتدا فرمانبردار بود و بعدها به واسطهی نافرمانی خویش از درگاه الهی رانده گردید، میان ادیان ابراهیمی اتفاق نظر وجود دارد. البته در مورد اینکه آیا شیطان در اصل جن بوده یا فرشته، در این ادیان، اتفاق نظر وجود ندارد.
اعتقاد به وجود شیطان در مسیحیت
اعتقاد به وجود شیطان به عنوان فریبگر و وسوسه کننده انسانها، در مسیحیت سنتی مورد پذیرش قرار گرفته است. صرف نظر از عهد قدیم، در عهد جدید نیز نام شیطان و افعال وی بسیار ذکر گردیده است.
در انجیلها، داستانهای زیادی در مورد معجزه حضرت عیسی در خارج ساختن دیوها و شیاطین[1] از بدن انسانها ذکر شده است.[2]
با این حال برخی بر این باورند که اعتقاد به وجود شیطان، ریشههای خود را از ادیان شرکآلود برگرفته است. به اعتقاد این گروه، یهودیان پس از اسارت بابلی و در مجاورت با اقوام بتپرست، اعتقاد به شیطان را از آنان فراگرفته و در متون دینی گنجاندهاند. البته این نظریه از نگاه دانشمندان سنتگرای مسیحی مردود شمرده شده و در تعارض با کتاب مقدس دانسته میشود.[3]
برخی از مسیحیان نیز با آنکه وجود شیطان را پذیرا شدهاند اما با این حال در مورد استفاده از کلمه شیطان در عهد جدید و نسبت دادن بیماریها به شیطان و دیوها تردید دارند. این دسته از مسیحیان در مورد عباراتی از عهد جدید و کلام حضرت مسیح، که به وجود شیاطین و دیوها در افراد مریض اشاره دارد تفاسیری متفاوت را ارائه کردهاند. مهمترین تفاسیر ارائه شده از سوی این افراد دو توجیه است:
نخست آنکه استفاده از کلماتی نظیر ارواح خبیث، استعمال مجازی است، پس در حقیقت این بیماران دارای مریضیهای جسمی و عقلی بودند اما مجازا با این عناوین خوانده میشدند.
دوم آنکه استفاده از این عناوین، به خاطر همراهی با یهودیان آن عصر بود. زیرا آنها معتقد بودند که ارواح خبیث در انسانها سکونت میگزینند و حضرت عیسی کلام آنها را قبول نداشت اما با آنها طبق اعتقاد خودشان برخورد میفرمود.
البته روشن است که هر دو تفسیر مذکور، از نگاه اکثر مسیحیان سنتگرا مردود شمرده گردیده و در تعارض با کتاب مقدس دانسته شده است.[4]
اعتقاد به وجود شیاطین و دیوها و نیز سکونت گزیدن آنها در بدن انسانها تا آنجا مهم شمرده میشود که حتی در برخی از کلیساها، افرادی با عنوان "متصدی اخراج ارواح شریر (دیوها و شیاطین)"[5] وجود دارند.[6]
نامها و القاب شیطان
در کتاب مقدس و الهیات مسیحی، نامها و القاب فراوانی برای شیطان ذکر شده است.
اعتقاد بر آن است که پیش از سقوط، نام او "لوسیفر"[7] بوده است[8] اما پس از سقوط، نامهای متعددی در مورد وی به کار رفته است.
1. شیطان. یکی از معروفترین و مشهورترین نامهایی که برای او در زبانهای عبری، عربی و فارسی به کار میرود "شیطان" است. کلمه شیطان שָׂטָן لفظی عبری است که در صیغه "اسم فاعل" به کار رفته و مشتق از فعل "شطن" به معنی دشمن است.[9] این نام در موارد فراوانی برای اشاره به ابلیس به کار برده شده است.[10]
البته این نام، اختصاص به وی ندارد و گاهی به شکل نکره و در مورد غیر او نیز به کار رفته است. مثلا در کتاب اول پادشاهان آمده که خداوند دشمنی را برای سلیمان برانگیخت، که در متن عبری از کلمه "شیطان" استفاده شده است.[11]
این کلمه در عهد جدید نیز تنها یک بار در مورد غیر ابلیس به کار رفته و آن در مورد پطرس حواری است.[12]
2. ابلیس. این نام برگرفته از واژهی یونانی دیابُلُس[13] است و معنی آن تهمت زننده است.[14] این نام نیز به شکل مکرر در کتاب مقدس به کار رفته است[15] و البته باید توجه داشت که از این نام تنها در بخش "عهد جدید" استفاده شده است.[16]
3. بعلزبول[17]. این کلمه، برگرفته از نام خدای عقرون[18] به اسم "بعلزبوب"[19] (دوم پادشاهان 1: 2) است که از مجموعه خدایان فلسطینیان بوده است[20] و در موارد متعددی[21] برای شیطان به کار برده شده است. معنی اصلی این کلمه روشن نیست. در زبان سریانی به معنی "صاحب زباله دان" است. ممکن است به معنی "صاحب خانه" هم باشد.[22]
4. بلیعال[23]. این نام در "رساله دوم پولس به قرنتیان"[24] برای اشاره به شیطان، به کار برده شده است. این کلمه در عهد عتیق به معنی "بیارزش" به کار برده شده است.[25]
5. مار. این نام نیز در بخشهای مختلفی از عهد قدیم و عهد جدید، برای اشاره به شیطان به کار رفته است.[26]
6. اپولّیون. این کلمه، نام یونانی اوست که معنی آن هلاک کننده است.[27]
7. ابّدون. این کلمه، نام عبری اوست که معنی آن هم هلاک کننده است.[28]
علاوه بر نامهایی که ذکر شد، عناوین دیگری نیز در مورد شیطان به کار رفته است که عمدتا توضیح خصوصیات او میباشد:
8. شریر[29]
9. تجربه کننده. این نام نشان میدهد که هدف شیطان آن است که مردم را برای انجام گناه تحریک کند. او تمام بهانههای انجام گناه و مزایا و منافع آن را به بهترین نحو ارائه میدهد. این نام نیز در بخشهای مختلفی از عهد جدید به کار رفته است.[30]
10. خدای این جهان[31]
11. رئیس این جهان. این نام گویای آن است که او بر دولتهای جهان تسلط دارد.حضرت عیسی با این ادعای شیطان که بر این کره خاکی نوعی تسلط دارد مخالفت نکرد (متی 4: 8 – 9).[32] این نام نیز در موارد متعددی از عهد جدید به کار گرفته شده است.[33]
شیطان، پیش از سقوط
مسیحیان در مورد اینکه شیطان، یکی از فرشتگان بوده است، اتفاق نظر دارند.[34] قدیس آگوستین اظهار میدارد که شیطان، فرشتهای همانند دیگر فرشتگان و دارای سیرت نیک بوده است.[35]
در میان فرقههای مسیحی، شاهدان یهوه بر این اعتقادند که شیطان، برادر حضرت عیسی میباشد و نام اصلی وی لوسیفر[36] بوده است.[37] (البته باید توجه داشت که شاهدان یهوه، حضرت عیسی را یکی از فرشتگان میدانند و معتقدند عیسی همان میکائیل است که به روی زمین آمده است[38])
سقوط شیطان و برخی از فرشتگان
بر اساس برخی از متون اپوکریفایی یهودیان، خداوند پس از خلقت آدم، به فرشتگان دستور داد تا بر وی سجده کنند. به دنبال این فرمان، تمام فرشتگان آدم را سجده کردند اما شیطان از این کار امتناع نمود.[39]
در منابع مسیحی، این داستان مورد تأیید قرار نگرفته اما چنانکه آگوستین میگوید او که فرشتهای همانند دیگر فرشتگان بود، وسوسه شد که به جای خدا بنشیند و قدرت مطلق او را غصب کند. به همین جهت بود که او بر ضد خدا طغیان کرد.[40] گفته میشود که حزقیال 28: 15 – 18 شرح سقوط شیطان است.[41]
البته او در این داستان، تنها نبود و برخی دیگر از فرشتگان نیز مرتکب گناه گردیدند و مقام و مسکن خویش را ترک گفتند.[42]
شیطان و دیگر فرشتگان شریر پس از سقوط
آنگونه که از کتاب مقدس بر میآید، فرشتگان شریر دارای سرنوشت یکسانی نبودهاند. برخی از آنها به جهنم افکنده شدند و در آنجا به زنجیر کشیده شده و تا روز داوری نهایی، نگهداری خواهند شد.[43] برخی دیگر از آنها آزاد ماندند و به مخالفت و ستیز با فرشتگان نیک میپردازند.[44]
شیطان از جمله فرشتگانی است که آزاد مانده و به اغواگری میپردازد.
اولین گزارشی که در کتاب مقدس در مورد شیطان ذکر شده، مربوط به باغ عدن است.[45] او در این باغ به شکل مار ظاهر گردید و "حوا" را فریب داد. گزارش بعدی مربوط به حضور او در آسمانها و در محضر خداوند است.[46] چنانکه در کتاب مقدس به صراحت آمده است، او هم در آسمانها حضور داشته و هم به زمین میآید.[47]
فعالیتهای شیطان و فرشتگان شریر بر روی زمین
چنانکه در کتاب مقدس به روشنی آمده است، به طور کلی هدف شیطان این است که جای خدا را بگیرد.[48]
او و فرشتگانش در پی آنند که انسان را به گناه و نافرمانی وادارند. شیطان قادر است که به هر شکلی از اشکال در آید و حتی میتواند به شکل فرشتگان نور در آید تا از این طریق بتواند انسانها را فریب دهد.[49] او با موجه ساختن گناه و عصیان، آن را به گونهای جلوه میدهد که نزد انسانها مقبول و پسندیده افتد و از این طریق آنها را به دام گناه میاندازد[50] و نیز مردم را از عمل خیر باز میدارد.[51]
همچنین بر پایهی تعالیم مسیحی، شیطان بر جسم انسانها نیز قدرت دارد و از طریق دیوهای زیردست خویش، میتواند انسانها را دچار بیماری و ناخوشی گرداند.[52]
البته با این حال و با وجود آنکه آنها قادر بر تصرف و اعمال قدرت بر جسم و حتی عقل انسان هستند اما هرگز قادر به اینکه آزادی انسان و مسئولیت او را تحت سیطره خود در بیاورند نیستند.[53]
سرنوشت نهایی شیطان و دیگر فرشتگان متمرد
چنانکه پیشتر نیز اشاره کردیم، ظاهرا پس از سقوط انسان، مرکز فرماندهی او آسمانها بوده است[54] اما او همراه دیگر فرشتگان شریر در آینده به زمین افکنده خواهد شد.[55]
انداخته شدن شیطان بر زمین، احتمالا در دوره مصیبت عظیم آینده اتفاق خواهد افتاد.[56] پس از این و زمانی که حضرت مسیح با قدرت و جلال خویش به زمین باز گردد تا ملکوت خود را برقرار سازد، شیطان به هاویه انداخته خواهد شد. او برای مدت هزار سال در بند خواهد بود و سپس برای مدت کوتاهی آزاد خواهد گردید.
شیطان در این مدت کوتاه تلاش خواهد کرد تا مردم را گمراه کند و با لشکری عظیم تصمیم میگیرد تا اورشلیم را تسخیر کند اما آتشی از آسمان فرو خواهد ریخت و لشکر او را از بین خواهد برد. خود او نیز به همراه دیگر فرشتگان شریر به دریاچهای از آتش افکنده خواهد شد و به عذاب ابدی گرفتار خواهد گردید.[57]