دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مارکیون Marcion

No image
مارکیون Marcion

كلمات كليدي : ماركيون، مرقيون، كتاب مقدس، ايرنئوس، شريعت

نویسنده : محمد ضياء توحيدي

پس از حضرت مسیح، افراد و گروههای مختلفی ظهور کردند که هر کدام دیدگاهها و عقاید خاص خود را تبلیغ می‌کردند و نقطه‌نظرات خویش را، مسیحیت راستین می‌دانستند. یکی از این افراد، شخصی به نام مارکیون بود که جهان‌بینی کاملا متفاوتی را ارائه کرد و از لحاظ عقیدتی، ‌تفاوت بسیار زیادی با عموم مسیحیان آن دوره داشت.

دانسته‌های ما در مورد مارکیون عموما از نوشته‌های آباء کلیسا در قرنهای دوم و سوم میلادی است که با حدت و شدت تمام بر علیه مارکیون می‌نوشته‌اند. از مهمترین و برجسته‌ترین این نویسندگان می‌توان به ترتولیان (در کتاب بر علیه مارکیون)، یوستینیوس (در کتاب دفاعیه)، ایرنئوس (در کتاب بر علیه بدعتها)، کلمنت اسکندرانی (در کتاب کیسه‌های نمدین[1])، اریگن (در کتاب بر علیه کلسوس[2]) و ائوسبیوس (در کتاب تاریخ کلیسا) اشاره کرد.[3]

تولد و نشو و نما

مارکیون در حدود سال 120 میلادی در شهر "سینوب" در حاشیه‌ی دریای سیاه متولد گردید. او در جوی کاملا مسیحی و راست‌کیش (البته طبق تعریف مسیحیت تثلیثی) زندگی کرده و نشو و نما یافته بود و حتی پدر وی، اسقف شهر سینوب بود.[4]

طبق گزارشهای موجود، او جوانی باهوش و بلکه نابغه بود و از لحاظ مذهبی نیز فردی پاک و پرهیزکار بود. او به تجارت پرداخت و در این زمینه توانست از موفقیت قابل توجهی برخوردار شود و ثروت فراوانی را به دست آورد.

مارکیون به مرور زمان با پدرش اختلافات اعتقادی پیدا کرد تا بدانجا که پدرش وی را از حضور در کلیسا منع کرد. مارکیون نیز از خانه‌ی پدری جدا شده و راه روم را در پیش گرفت. او در حدود سال 140 میلادی و در ایام حکومت "انطونیوس پیوس" به این منطقه رسیده، رحل اقامت افکند.

آغاز اظهار عقاید انحرافی از سوی مارکیون

مارکیون پس از رسیدن به سرزمین جدید، به کلیسای این منطقه پیوسته، به تعلیم و آموزش عقاید مسیحی پرداخت اما چندی بعد، رهبران مسیحی این سامان، دریافتند که عقاید وی متفاوت با مسیحیت رایج است و مسیح‌شناسی او در تفاوتی آشکار با دیگر مسیحیان است.

در نتیجه، از وی خواسته شد تا از عقاید خویش تبری جوید اما در پی خودداری وی، در سال 144 میلادی از کلیسا اخراج گردید. گفته می‌شود که احتمالا مارکیون در آن زمان با مدرسه سردون[5] که اصحاب آن دارای عقاید گنوسی بوده‌اند در ارتباط بوده است.[6]

تشکیل کلیسا

او پس از اخراج از کلیسا، اقدام به تشکیل کلیسای خاص خود داد؛ کلیسایی که همچون دیگر کلیساها، متشکل از مقامات کلیسایی معمول یعنی اسقف، کشیش و شماس بود.[7] کلیسای او از موفقیت قابل توجهی نیز برخوردار شد به گونه‌ای که پس از گذشت چند سال، در سراسر جهان مسیحی توسعه یافته بود و تا قرن پنجم میلادی نیز همچنان پا بر جا بود.[8]

عقاید و آرای خاص مارکیون

دو مبدأ متعالی

به اعتقاد مارکیون، جهان از دو مبدأ متفاوت تشکیل شده است:

1. خدای عهد قدیم که خدایی است بی‌رحم و مسئول شر در عالم است؛ همان خدایی که دستور به قصاص دندان در برابر دندان و چشم در مقابل چشم می‌دهد.

2. خدای محبت یعنی حضرت عیسی؛ همان خدایی که دستور می‌دهد اگر کسی به صورتت سیلی زد روی دیگر صورت خود را پیش بیاور.[9]

تقابل میان خدای عهد عتیق و حضرت مسیح

او اظهار می‌داشت که خدای عهد عتیق،‌ عادل است ولی از رحم و محبت دور می‌باشد. او مردم را به نگاهداری شریعت تشویق می‌کند و مایل است مردم مطابق دستورات شریعت، تنبیه شوند.[10]

مارکیون بر این عقیده بود که خدای نیکی در عیسی مسیح آشکار شده است که با خدای یهودیان که خالق و حاکم بر جهان مادی است، متفاوت است. آن خدایی که در کتابهای عهد عتیق از او سخن رفته است خدایی است حسود و کینه‌توز که به قربانی نیاز دارد و به کشتن دیگر مردمان دستور می‌دهد.[11]

هدف عیسی مسیح از آمدن در این جهان آن بود که با اعمال خالق {جهان مادی}، مقابله کند.[12]

او می‌گفت مسیح مانند طفلی به دنیا نیامد بلکه ناگهان همچون شخص بالغی ظاهر گردید و خدای حقیقی را اعلام کرد. بدین سبب، خدای این دنیا یعنی خدای عهد عتیق غضبناک گردیده و یهودیان را شورانید تا وی را مصلوب کنند. به عقیده‌ی او چنانکه ظاهر شدن مسیح بر زمین اصلا ظاهری بوده، زحمات وی و مصلوب‌شدنش نیز ظاهری بوده و فقط به نظر مردم آمده است. او زمانی که قیام کرد، حقیقت را به یگانه مبشر انجیل حقیقی یعنی پولس تعلیم داد.[13]

ائوسبیوس مورخ شهیر مسیحی در قرن چهارم درباره‌ی عقاید مارکیون در باب خداوند می‌نویسد: «پیروان مارکیون منکر آنند که خالق جهان، همان پدر عیسی است بلکه می‌گویند خدایی بزرگتر از اوست که او خالق گیتی است. آنها در جامعه با عنوان مسیحی خوانده می‌شوند اگرچه در واقع مسیحی نیستند و عقاید آنها با عقاید مسیحیان متفاوت است».[14]

کتابهای مقدس از نگاه مارکیون

چنانکه پیشتر گذشت، "مارکیون" خدای عهد عتیق را خدای راستین نمی‌دانست و معتقد بود که مسیحیان می‌بایست از او بر حذر باشند و به پرستش خدای حقیقی بپردازند. بر همین اساس او کتب عهد عتیق را مردود می‌شمرد.

وی کتابی تحت عنوان "تناقضات" نگاشت و در آن گونه‌های مختلفی از تضادها و تفاوتهای میان کتب مقدس عهد عتیق و نوشته‌های مسیحی را به تصویر کشید.[15]

او فهرستی از کتابهای مقدس مسیحی پدید آورد که نخستین فهرست رسمی مسیحی بود که تا آن زمان تنظیم شده بود. مارکیون مدعی بود که همه‌ی دیگر آثار به اصطلاح مقدس، آلوده به دیدگاه‌های یهودی است و باید کنار گذاشته شود.[16]

بخشهایی از کتاب ایرنئوس در کتاب رد بر بدعتها (1. 27: 2 – 3) در مورد مارکیون قابل توجه است و بیانگر کتابهای مورد قبول وی است:

«مارکیون... انجیل به روایت لوقا را مثله کرد و همه‌ی منقولات مربوط به تولد خداوند را از آن برداشت، همچنین به حذف بسیاری از تعالیم منقول از خداوند که آفریدگار جهان را آشکارا پدر خود می‌داند اقدام کرد.... وی رساله‌های پولس را به همان شیوه مثله کرد و سخنانی از آن رسول را که صریحا خدا را آفریدگار جهان و پدر خداوند ما عیسی مسیح می‌دانست برداشت و همه‌ی تعالیم آن رسول را که برگرفته‌ی از نوشته‌های انبیا (کتب انبیا در کتاب مقدس) بود و آمدن خداوند را پیشگویی می‌کرد، کنار گذاشت».[17]

انجیل مارکیون

در تمام نامه‌های او، پولس از انجیل خود سخن می‌گوید، اما این سؤال جدی مطرح می‌باشد که منظور وی کدام انجیل است؟ مارکیون معتقد بود که انجیل پولس با سایر انجیلهایی که در کلیسای مسیحی مورد استفاده بود فرق دارد؛ انجیلهایی که به خاطر رونویسی، توسط کسانی که نمی‌دانستند عیسی هیچ ارتباطی با خدای یهودیان و دینی که او بنا نهاده بود ندارد، تباه شده بود.

آنها ندانسته، داستانهایی را که رونویسی کرده بودند با ارجاع به کتابهای یهودی و نسبت دادن آفرینش جهان به عیسی، تغییر دادند. مارکیون تصمیم داشت تا نوشته‌های این نویسندگان را اصلاح کند و بنابر این نسخه‌ی تجدید نظر شده‌ای از انجیل را به وجود آورد؛ نسخه‌ای که نشانگر همان نسخه‌ی اصلی و بدون این ارجاعات بود.

ظاهرا او از انجیل لوقا به عنوان نقطه‌ی آغازین استفاده کرد. وی دو باب اول این انجیل را که مشتمل بر داستان تولد بود به طور کلی حذف کرده بود. حذف این دو باب از آن رو بود که در مسیح شناسی فراانسانی[18] وی، عیسی نمی‌بایست زاده شود.

او می‌بایست برای استحکام بخشیدن به دیدگاه خویش، نقل قولهای متعددی را نیز به آن می‌افزود. در انجیل او، عیسی ظاهرا ادعای آن می‌کند که نیامده تا شریعت را کامل کند بلکه هدفش نسخ شریعت است. (مقایسه کنید با متی 5: 17)

حتی با وجود اینکه انجیل مارکیون به طورکامل باقی نمانده است، اما بخشهای طولانی‌ای از آن، توسط رهبر مخالفان وی ترتولیان، پدر راست کیشی اولیه کلیسا، نقل قول شده است.

لازم به ذکر است که انجیل مارکیون، تنها انجیل مهم در قرن دوم میلادی بود. در برخی جوامع در سرتاسر مدیترانه در حدود سال 200 میلادی، دیدگاه‌ها و نقطه نظرات مارکیونی بیش از هر شکل دیگری از مسیحیت، رواج داشت.[19]

مقاله

نویسنده محمد ضياء توحيدي
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

معمولا هر پدیده سنّتی وقتی با یک جریان جدید مواجه شود، اگر باهم هم‌خوانی نداشته باشند، هیچ‌یک، دیگری را نمی‌پذیرند و هر دو نافی هم می‌شوند. در بررسی تاریخ کلیسا، اعم از کاتولیک و پروتستان، نیز دقیقا به‌همین تقابل می‌رسیم؛ تقابل دیدگاه‌های سنّتی و مدرن.
No image

ماروزیا MAROZIA

ششصد و شصت و شش

ششصد و شصت و شش

No image

همیستکان hamestakan

پر بازدیدترین ها

No image

معجزات عیسی

مریم مقدس  Saint Mary

مریم مقدس Saint Mary

No image

کتاب مقدس Bible

Powered by TayaCMS