دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

انگلستان و ملی شدن صنعت نفت ایران

No image
انگلستان و ملی شدن صنعت نفت ایران

كلمات كليدي : نهضت ملي، نفت، استعمار، دكتر مصدق، آيت الله كاشاني، فداييان اسلام، مجلس شوراي ملي، انگليس، علوم سياسي

نویسنده : مرتضي اشرافي

حاکمیت مطلق دولت بریتانیا بر منابع نفت ایران تا اواسط قرن بیستم میلادی ادامه داشت.با این احوال فقط از واپسین سال‌های جنگ جهانی دوم بدان‌سو بود که منافع اساسا نامشروع بریتانیا در ایران در روندی تدریجی ولی مداوم از سوی مردم، مورد انتقاد قرار گرفته و چند سال بعد در واپسین روزهای دهه‌ی ۱۳۲۰ش منجر به ملی‌شدن صنعت نفت ایران شد.

پس ‌از اشغال ایران توسط انگلیس و شوروی و سپس آمریکا در جنگ جهانی دوم، رقابت استعمارگران بر سر منافع استعماری در ایران، خصوصا نفت، تشدید شد.دولت ایران ‌اعلام نمود که دادن هرگونه امتیاز باید به بعد از جنگ موکول شود، زیرا ‌‌به‌دلیل وجود جنگ، وضعیت اقتصادی کشورها روشن نیست‌، در نتیجه تقاضای هر سه دولت رد شد.[1]

پس از اعلام موضع دولت، روزنامه‌های حزب توده، از ردٌ پیشنهاد شوروی به‌خشم آمده، دولت را به باد انتقاد گرفتند.دکتر ‌مصدق هم چند روز بعد در مجلس شورای ملی نطق مفصلی ایراد کرد و پاسخ روزنامه‌ها و کشورهای خواستار امتیاز را داد‌‌.‌‌[2]

تحرکات انگلیس و قرارداد گس - گلشاییان

دولت انگلستان از این تصمیم ایران ناراضی نبود، زیرا این طرح موجب شده بود که دست شوروی‌ها از منابع نفتی ایران کوتاه گردد. اما دولت انگلستان برای حفظ سلطه‌ی خویش بر نفت جنوب و جلوگیری از استیفای حقوق ملت ایران با مقامات کشور وارد مذاکره شد تا قراردادی را به تصویب برساند که قرارداد 1933‌م را مورد تایید و تاکید قرار دهد.در پی این قرارداد که به قرارداد گس-گلشاییان مشهور گشت، مخالفت‌ها و اعتراض‌های شدیدی از سوی بعضی از نمایندگان و هم‌چنین از سوی بخش آگاه جامعه‌ی ایران بالا گرفت.به‌رغم این‌که برخی از مواد قرارداد به نفع ایران بود، اما در واقع این دولت بریتانیا بود که طبق قرارداد توانست به اعتبار قانونی قرارداد دارسی که به تصویب مجلس نرسیده بود، بیفزاید و هم‌چنین تمدید 33 ساله‌ی آن‌را تایید و تقویت کند.

تشکیل مجلس شانزدهم و نخست‌وزیری رزم‌آرا

مجلس شانزدهم در 20‌ بهمن ‌1328‌ش ‌آغاز به‌کار کرد و دولت ساعد به دلیل عدم رای اعتماد در 27‌ اسفند‌ همین سال ساقط شده و علی منصور به خواست سفارت انگلیس بر شاه تحمیل و مامور تشکیل کابینه گردید.منصور برای جلب رضایت نیروهای مذهبی از آیت‌الله کاشانی که در لبنان در تبعید به سر می‌برد دعوت کرد تا به ایران بیاید؛ ورود آیت‌الله کاشانی نه‌تنها به نفع منصور نبود، بلکه تظاهرات خود‌جوش مردمی را نیز درپی داشت.در این زمان منصور با مخالفت‌های پی‌در‌پی آیت‌الله کاشانی روبرو گردید، به ناچار در پنجم تیرماه، پس از سه‌ماه حکومت، مجبور به استعفا شد و رزم‌آرا جایگزین وی گردید و به نخست‌وزیری رسید.مساله‌ی مهمی که رزم‌آرا مامور آن شد، تصویب لایحه‌ی الحاقی گس–گلشاییان بود که در زمان منصور به مجلس تقدیم شده و در کمیسیون نفت تحت بررسی بود.کمیسیون موظف بود قرارداد الحاقی را بررسی و نظرات خود را به مجلس اعلام کند. پس از بحث‌های فراوان، کمیسیون در 19 آذر‌، گزارش و نتیجه‌ی کار خود را به این شرح به مجلس تقدیم کرد:چون قرارداد الحاقی کافی برای استیفای حقوق ایران نیست، لذا مخالفت خود را با آن اظهار می‌دارد.سرانجام روز 26آذر‌، گزارش کمیسیون در مجلس طرح شد و مجلس به آن رای مثبت داد و بدین ترتیب قرارداد گس – گلشاییان از دور خارج شد.[3]

ملی‌شدن نفت

نمایندگان در کمیسیون نفت در خلال بحث‌های خود، از ملی‌شدن صنعت نفت سخن به‌میان می‌آوردند.‌[4]هنگام تصویب گزارش کمیسیون نفت طرحی با امضای یازده نفر، مبنی‌بر ملی‌شدن صنعت نفت به مجلس تقدیم شد، اما چون امضای کافی نداشت، مطرح نشد.[5]

از سوی دیگر رزم‌آرا تلاش می‌کرد تا راه‌حلی برای خروج از بن‌بستی که کمیسیون نفت برای او به‌وجود آورده بود، به‌دست آورد، بنابراین سعی می‌کرد با تمام توان از ملی‌شدن صنعت‌نفت جلوگیری کند.وی پس از مصوبه‌ی 26‌آذر مجلس، در سوم ‌دی‌، در جلسه‌ی خصوصی مجلس شرکت کرد و به شدت علیه ملی‌شدن نفت، سخن‌راند و در پایان با صراحت تمام گفت:ملی‌کردن صنعت نفت بزرگ‌ترین خیانت است.دو روز بعد، وزیر دارایی، غلامحسین فروهر به مجلس آمد و ضمن مخالفت با ملی‌شدن صنعت نفت، لایحه‌ی قرارداد گس- گلشاییان را مسترد کرد.

رهبر مذهبی نهضت

آیت‌اللّه کاشانی، رهبر مذهبی نهضت ملی‌شدن نفت در ایران بود که رهبری مردم معترض بر علیه قرار داد ننگین نفت را بر عهده داشت.[6] روز 8‌دی به دعوت آیت‌الله کاشانی و برخی احزاب جبهه‌ی ملی، جمعیتی چند هزار نفری در میدان بهارستان تجمع و در خاتمه قطعنامه‌ای صادر کردند که در ‌آن به استرداد قرارداد الحاقی اعتراض شد.در آن زمان نهضت مردمی به رهبری آیت‌الله کاشانی، و جبهه‌ی ملی به رهبری دکتر مصدق به همراه برخی از نمایندگان مجلس و فداییان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی برای ملی‌شدن نفت تلاش می‌کردند.آیت‌الله کاشانی به دلیل مقبولیتی که بین عالمان بزرگ بلاد داشت، توانست مراجع محلی را به صحنه بکشاند و آنان با حمایت از آیت‌الله کاشانی و صدور بیانیه امواج مردمی ایجاد کردند.[7]

رهبران غیر مذهبی

در کنار رهبران دینی‌، گروه‌های غیرمذهبی و روشنفکران غرب‌گرا که نمی‌توانستند رهبری روحانیت را پذیرا باشند، در‌پی رهبری غیرمذهبی بودند که حضور دکتر محمد مصدق این خواسته‌شان را برآورده ساخت و مصدق رهبری این عده را برعهده گرفت.این دو رهبر ‌(کاشانی و مصدق) گرچه به ضرورت زمان با یک‌دیگر متحد شده بودند، اما با یک‌دیگر هم‌سانی و هماهنگی نداشتند و در برخی موارد حتی دارای تضاد جدی بودند.[8] با این حال به ‌آسانی درمی‌یابیم که نزدیکی و وحدت استراتژیک نیروهای ملی و مذهبی که دغدغه‌ی استقلال، حفظ حاکمیت ملی و قطع ید اجانب از امور داخلی کشور را داشتند، باعث به صحنه آمدن انبوه مردم و طبقات اجتماعی و سقوط دولتی فرمایشی شد که در برابر اراده‌ی ملت ایستادگی کرده بود.

ترور رزم آرا

پس از کارشکنی‌های مداوم و شگردهای توطئه‌آمیز رزم‌آرا، رهبران نهضت ملی‌شدن نفت به این نتیجه رسیدند که در این برهه‌، مانع اصلی، شخص رزم‌آرا است.نواب صفوی و فداییان اسلام تصمیم گرفتند تا با یک اقدام انقلابی، سد راه نهضت ملی، یعنی رزم‌‌آرا را از میان بردارند.[9]

پس از رزم‌آرا دیگر هیچ یک از نمایندگان وابسته به انگلیس را یارای مقابله‌ی با نهضت ملی‌شدن نفت نبود؛ از این‌رو کمیسیون نفت، پیشنهاد ملی‌شدن صنعت نفت در سراسر کشور را پذیرفت و طرح زیر را به مجلس تقدیم کرد."نظر به این‌که ضمن پیشنهادهای واصله به کمیسیون نفت مبنی بر ملی‌شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون قرار گرفته و از آنجایی که وقت کافی برای مطالعه در اطراف اجرای این اصل باقی نیست، کمیسیون مخصوص نفت از مجلس شورای ملی تقاضای دو ماه تمدید می‌نماید."[10]

بدین‌ ترتیب در فضای سیاسی‌– اجتماعی بسیار حساس آن روزگار و نهایتا در روز ۲۴‌ اسفند ‌۱۳۲۹ ماده‌ واحده‌ای راجع به ملی‌شدن صنعت نفت ایران از تصویب نمایندگان مجلس شورای ملی گذشت و چند روز‌بعد‌، در آخرین روز سال ۱۳۲۹ مجلس سنا مصوبه‌ی مجلس شورای ملی را تأیید کرد.بدین ترتیب روز ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به‌عنوان روز تاریخی ملی‌شدن صنعت نفت ایران در حافظه‌ی ملت ایران باقی ماند.

هم‌زمان با تصویب طرح ملی‌شدن صنعت نفت ایران از سوی مجلسین شورای ملی و سنا، شرکت نفت ایران و انگلیس از پرداخت سی‌درصد فوق‌العاده‌ دستمزد کارگران نفت بندر معشور، آغاجاری، لالی و نفت سفید امتناع ورزید و این امر موجب اعتصاب کارگران و اعلام حکومت نظامی در خوزستان شد. با اعزام نیروهای نظامی از اهواز، خرم‌آباد و اصفهان به مناطق مزبور شورش اعتصابیون کمی فروکش کرد لیکن شرکت نفت هنوز حاضر به پذیرش خواست‌های اعتصابیون نبود.

انگلیس و واکنش به ملی‌شدن نفت ایران

در 8 فروردین‌1330 دولت انگلستان اعلام کرد که برای حفظ امنیت صنایع بریتانیا در مناطق اعتصاب‌زده، کشتی‌های فلامینگو و ایلوگوس را به آبادان فرستاده است. این دو کشتی جنگی، قسمتی از نیروی دریایی انگلستان در خلیج فارس را تشکیل می‌دادند و پایگاه آن‌ها در بحرین بود.در همین ایام "شپرد سفیر انگلستان"در تهران رسما از حسین علاء نخست‌وزیر وقت سؤال کرد که برای حمایت از افراد انگلیسی در مناطق نفت‌‌خیز خوزستان چه اقداماتی انجام داده است. بنابراین در تاریخ 9‌ فروردین‌1330 نیروهای نظامی در آبادان مردم را به آتش بستند و سه نفر را به قتل رساندند.روز بعد نزدیک به هزار‌نفر از کارگران لوله‌ی نفت به اعتصاب‌کنندگان پیوستند. یک‌هفته بعد وضع آرام گرفت و تا روز 18‌فروردین نزدیک به یک سوم اعتصاب‌کنندگان به سر کار خود بازگشتند.لیکن در 23 فروردین کارگران بندر معشور و آبادان دست به شورش زدند و این امر منجر به کشته و زخمی‌شدن چند تن از کارگران شرکت نفت شد.[11]

در پی آن، سومین کشتی جنگی انگلستان وارد خلیج فارس شد و ناو جنگی یویالوس هم از مدیترانه به ‌سمت خلیج فارس حرکت کرد. سفیر انگلستان بار دیگر با علاء ملاقات کرد و او را در جریان اقدامات دولت متبوعش قرار داد.

در تاریخ 27‌فروردین‌1330، آیت‌الله کاشانی بیانیه‌ای منتشر ساخت و از کارگران شرکت خواست تا به شورش خود خاتمه دهند و به کارگران اطمینان داد که انگلیسی‌ها به‌زودی ایران را ترک خواهند گفت و دولت ایران خسارت‌های وارده به آنها را جبران خواهد کرد.

دکتر مصدق نیز در جلسه‌ی 27‌فروردین مجلس شورای ملی در مخالفت با اعلام حکومت نظامی در خوزستان اظهار داشت، دلیل این‌که نمایندگان جبهه‌ی ملی از دادن رای به پیشنهاد دولت مبنی بر اعلام حکومت نظامی، خودداری کردند، جز این نبود که دولت بدون تحقیق و بدون رسیدگی به این موضوع که آیا این اعتصاب به‌جاست یا بی‌جاست آن‌را اعلام کرد.مصدق سپس بیانیه‌ی جبهه‌ی ملی را خطاب به کارگران و نصیحت‌دادن به آنها مبنی بر این‌که دست از اعتصاب کشیده بر سر کار خود برگردند، ایراد کرد.به هر ترتیب با دستگیری تعدادی از سران اعتصاب و سرکوبی شورش کارگران، امنیت نسبی برقرار شد و تا روز 12اردیبهشت ‌1330آبادان تنها جایی بود که هنوز اعتصاب در آن ادامه داشت اما به ‌تدریج تعدادی از کارگران به سر کار خود بازگشتند.اعتصاب کارگران شرکت نفت اگرچه با تلاش بسیار دولت ایران پایان پذیرفت اما دولت انگلستان هم‌چنان در پی دسیسه و تحریک کارمندان ایرانی شرکت نفت بود به‌طوری‌که در تاریخ 18‌اردیبهشت ‌1330 سپهبد شاه‌‌بختی‌ در تلگراف خود از استان ششم‌ (خوزستان) به دکتر مصدق نخست‌‌وزیر وقت اعلام داشت: طبق اطلاع واصله کارمندان عالی‌رتبه‌ی ایرانی شرکت نفت به تصور این‌که در موقع اجرای قانون ملی‌شدن صنعت نفت ممکن است بی‌کار شوند اظهار نگرانی نموده‌‌اند، گفته می‌شود که این شایعات از ناحیه کارمندان خارجی شرکت نفت می‌باشد.[12]

باید ملی‌شدن صنعت نفت را به‌عنوان یک نقطه‌ی آغاز برای بومی‌شدن این صنعت پیچیده در نظر گرفت.صنعتی که تماما وارداتی بود.با این حال یک‌سره‌شدن کار کمپانی نفت ایران و انگلیس پایان نمی‌یابد و بعد از این واقعه باز حضور خواهران نفتی و تشکیل کنسرسیومی جدید را در تاریخ هفتم آبان 1333شاهد هستیم؛ شرکت‌های عضو کنسرسیوم نفت ایران دو شرکت به نام‌های شرکت سهامی اکتشاف و تولید نفت ایران و شرکت سهامی تصفیه‌ی نفت ایران تشکیل دادند که روی هم شرکت‌های عامل نفت ایران نامیده می‌شد.[13]این دو شرکت به ترتیب اختیار اکتشاف و تولید نفت خام و گاز طبیعی در حوزه‌ی معینی در جنوب ایران به نام حوزه‌ی قرارداد و تصفیه‌ی نفت خام و گاز حاصله را عهده‌دار بودند.شرکت‌های عامل نفت ایران طبق قوانین کشور هلند تشکیل شده و در ایران به ثبت رسیده بودند. هر یک از شرکت‌های عضو کنسرسیوم نفت ایران یک شرکت بازرگانی تاسیس کرده و در ایران به ثبت رسانده بودند که منفردا و مجزا از یک‌دیگر عمل کرده و نفت خام و گاز طبیعی حاصل از حوزه قرارداد را از شرکت ملی نفت ایران خریداری کرده و به خارج از کشور صادر می‌کردند.این شرکت‌های بازرگانی هم‌چنین بخشی از نفت خام خریداری شده را پالایش نموده و به صورت فرآورده به خارج صادر می‌کردند. تعهدات مالی شرکت‌های بازرگانی تاسیس شده در دل شرکت‌های عضو کنسرسیوم، عبارت بود از پرداختی مشخص، تحت عنوان حق‌الارض که شامل کلیه‌ی نفت خام صادراتی می‌شد و مالیات بر درآمدی بود که به نسبت درصدی از منافع حاصل از صدور نفت بر اساس بهای اعلان شده‌ی نفت خام به دولت ایران می‌پرداختند.(این درصد از 23 آبان 1349 به 55 درصد افزایش یافت)‌. [14]

جمع‌بندی

با رویکردی گذرا به آنچه در جریان نهضت ملی‌شدن صنعت نفت گذشت، به‌آسانی درمی‌یابیم که نزدیکی و وحدت استراتژیک نیروهای ملی و مذهبی که دغدغه‌ی استقلال، حفظ حاکمیت ملی و قطع ید اجانب از امور داخلی کشور را داشتند باعث به صحنه ‌آمدن انبوه مردم و طبقات اجتماعی و سقوط دولتی فرمایشی شد که در برابر اراده‌ی ملت ایستادگی کرده بود.در واقعه‌ی 30تیر، دربار پهلوی و شخص شاه نیز در تقابل با چنین عزم، همبستگی و اراده‌ای به زانو در آمدند و جرئت رویارویی با خواست بر حق ملت را نیافته و در نهایت ناگزیر به عقب‌نشینی شدند.

بررسی روند رویدادهای دوران نهضت ملی ایران، ما را با نمونه‌ی جدیدی از مداخله‌ی کشورهای بزرگ آشنا می‌سازد که می‌توان آن‌را دخالت از درون توصیف کرد.تلاش وابستگان انگلستان برای این‌که این رویدادها را به‌عنوان یک کودتای نظامی و یک رویداد داخلی جلوه‌گر سازند، کوششی برای سرپوش گذاردن برنقش واقعی انگلستان و آمریکا و عوامل داخلی آنان و رها ساختن این دولت‌ها از این مسئولیت بین‌المللی است.

تجربه‌ی ناکام ساختن نهضت ملی ایران نشان می‌دهد که این دولت‌ها برای دستیابی به هدف‌های خود به ابراز مخالفت‌های آشکار، تحریم‌ها و تهدیدهای نظامی بسنده نمی‌کنند، بلکه با به‌کار گرفتن سازمان‌یافته‌ی افراد نفوذی خود، به آشفته ساختن نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور‌های هدف می‌پردازند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

عروه بن حدیر

No image

عبدالرحمان الناصر

No image

یوسف بن عمر ثقفی

No image

روز شمار محرم (1)

No image

روزشمار محرم (2)

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS