دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

زردشت zarath.ushtra-, zardusht

No image
زردشت zarath.ushtra-, zardusht

كلمات كليدي : زردشت، پورشَسپ، دوغدو، گُشتاسپ، هرمزد

نویسنده : سلمان علي ياري بابلقاني

"زردشت" نام پیامبر باستانی ایرانیان است، که بیش از 1000 سال پیش از میلاد مسیح، در خاندان سپیتمان که پیشۀ ایشان گله داری و شبانی بوده، از مادری به نام «دوغدو» و پدری به نام «پورشسپ» بدنیا می‌آید.

نام او zarath.ushtra)) در اوستا به معنی «دارندۀ شتر زال و پیر» است[1] و به عنوان پیامبر، ستاره‌شناس و حکیم، شخصیتی نامی در آثار یونانیان، یهودیان و مسلمانان است و دینی را گسترش می‌دهد که بنابر آن گیتی رزمگاه نیروهای خیر و شر، در مفهوم دوگانه‌ای است، که با ایمان توحیدی نزدیکی بسیار دارد و در آن آدمی یاور هرمزد در پیروزی نهایی بر اهریمن است، پیروزی که با آمدن نجات‌بخشانی که از تخمۀ زردشت‌اند به سرانجام خواهد رسید.

اسطورۀ زایش زردشت

نام او 300 سال پیش از گفتگو با هرمزد بر زمین خوانده شده است[2] و گاو یکتا آفرید، «جم»، «فریدون» و گاو معجزه‌گر زمان «کیکاووس» آمدن او را نوید داده‌اند[3].

سه عنصر تشکیل دهندۀ وجود آدمی بنابر باورهای زردشتی، یعنی فروهر، فرّه و گوهر تن، در مورد او به طرزی اعجازگون به هم می‌پیوندند. فرّه او به شکلی آتشی از روشنی بیکران فرود آمده، نخست در آتش خانه و سپس در «دغدو» مادر زردشت می‌آمیزد[4] و تا زمان زادن، فروغ فرّه زردشت مانند پرتو آتش، از او می‌تابد[5].

دو گاو «پورشسپ»، پدر زردشت، که هنور نزاییده‌اند بر اثر معجزه‌ای شیر دار شده و از گیاهی که گوهر تن زردشت در اوست می‌خورند و آن گوهر تن با شیر ایشان می‌آمیزد، پس پورشسپ گیاه هوم را، که فروهر زردشت در آن است، با آن شیر می‌آمیزد[6] و «پورشسپ» و «دوغدو» از آن شیر آمیخته به هوم، با وجود مخالفت دیوان، می‌نوشند و گوهر تن و فروهر زردشت که در آن شیر-هوم است با فرّه او، که در تن «دوغدو» است، می‌آمیزد[7].

هنگامی که نزدیک زایش زردشت است، دیوان مادر او را دچار تب و باد (نفخ) می‌کنند اما او به راهنمایی فرشتۀ هرمزد از بیماری‌ها رهایی می‌یابد[8]. بار دیگر اهریمن یاران خود را برای کشتن زردشت می‌فرستد اما به سبب آتش که همه سوی خانۀ دغدو آفروخته است، راه ورود نمی‌یابند. پس «اَکومَن»، دیو بداندیشی، را می‌فرستد تا اندیشۀ زردشت را سوی دیوان بگرداند. هرمزد نیز بهمن، اندیشۀ نیک، را به مقابلۀ او می‌فرستد و بهمن چاره‌ای اندیشیده و مانع ورود «اَکومَن» به اندیشۀ زردشت می‌شود. تلاش دیوان ناکام می‌ماند و زردشت از مادر می‌زاید و از روشنی خانه و از خنده او هنگام زادن جادوگرانی که پیش دغدو نشسته‌اند می‌گریزند و زردشت در همان زمان زایش پیشوایی دین را از هرمزد می‌پذیرد[9]

تلاش برای کشتن زردشت

روز پس از زایش، پورشسب یکی از کَربان (دین-مردان دشمن زردشت) را به خانۀ خود خوانده و زردشت را به او می‌سپارد تا نشان و نماد او را بنگرند. آن کرب سر زردشت را سخت می‌پیچد تا کشته شود اما به یاری هرمزد دست آن کرب خشکیده و آسیبی به زردشت نمی‌رسد. پس او را در مسیر گاوان که به سوی آب می‌روند می‌نهد، پیشرو گاوان نزدیک زردشت می‌ایستد و دیگر گاوان را از او باز می‌دارد و روز دیگر او را پیش پای اسبان می‌افکند این بار نیز پیشرو اسبان او را پاسداری می‌کند، روز سوم او را بر کومه‌ای هیزم افروخته می‌نهد اما گزندی به زردشت نمی‌رسد، روز دیگر او را به آشیان گرگی می‌افگند اما پیش از آن که گرگ بدو آسیبی بزند در جا خشک می‌شود و روز دیگر «بهمن» و «سروش» میشی شیرده به آشیان گرگ می‌برند و آن میش زردشت را شیر می‌دهد. بامداد مادر زردشت به امید یافتن استخوانی از فرزند خود او را می‌جوید، اما او را تن درست می‌یابد و عهد می‌کند که او را هرگز به کسی نسپارد[10]

خوی و کردار نیک زردشت بنابر متون دینی زردشتی

بنابر متون پهلوی، زردشت فردی بوده است پارسا و پرهیزکار؛ چون پدر دارایی خود را میان فرزندان بخش می‌کند، او تنها «کُستی»[11] ای را برای خود برمی‌گزیند. بخشایشگر و مهربان است و ناتوانان را از رود خروشان «هَن» می‌گذراند. آرزوها و میل را گذاشته و راه پرهیزکاری را در پیش می‌گیرد، یاور درویشان است و ایشان را خوراک می‌دهد. نه تنها بر مردمان، که بر جانوران نیز بخشایشگر است. در زن خواستن، زنی نیکو را بر می‌گزیند و پیش از یافتن زن سزاوار، تخمۀ خود را نمی‌آمیزد. سخن نیکو و پند سودمند را از کودکان و بدان نیز می‌پذیرد و به کار می‌بندد[12] و مانند خود هرمزد آگاه به همه چیز است[13]

گفتگو با هرمزد، آغاز پیامبری و اعجاز در دربار گشتاسپ

در سی سالگی، بامدادن برای کوبیدن گیاه مقدس «هوم» به کنار رود افسانه‌ای «داییتی» می‌رود و تن به آب می‌زند و چون از آب بیرون می‌آید و جامه می‌پوشد، «بهمن‌امشاسپند»، به پیکر مردی نیک چهر روشن با مویی فرق‌دار و جامه ابریشم بر تن، بر او ظاهر شده با وی گفتگو می‌کند و او را به انجمن امشاسپندان و هرمزد می‌برد. زردشت به هرمزد و امشاسپندان نماز برده و در جایگاه پرسشگران می‌نشیند و پرسشهایی دربارۀ مسائل دینی از هرمزد می‌پرسد و این نخستین گفتگوی زردشت با هرمزد است[14]

در دیدار دوم، زردشت گلایه‌مند است که پس از ده سال تنها یک تن به او گرویده است. هرمزد به او اطمینان می‌دهد، روزی باشد که تنها اندکی از ایشان پیرو تو نباشند[15] پس زردشت به نزد «گَشتاسپ» می رود و «گشتاسپ» و جهانیان را به دین در می آورد. پس، به سبب فرَّه که همراه او است، بسیار پیروزی بر دیوان و دروجان از او نمایان می‌شود. بسیار چیزهای نهفته در اندیشۀ گشتاسپ و دیگران را آشکارا بیان می‌کند، بخش بی‌جان تنِ افلیجان را جان می‌بخشد و بر دوازده ستاره شناس نامی بابلی در جدل پیروز می‌شود. پس چون زردشت چنین آشکارا نشانه‌های ویژۀ پیامبران را آشکار کرد، مردم بدو گرویدند و کی‌گشتاسپ نیز، با وجود بیم از خیونان که دشمن دین بودند، رواج دین را می‌پذیرد[16].

زردشت در منابع اسلامی

بلعمی از او به عنوان پیامبر مغان و مجوسان و کسی که آتش پرستی را پی نهاد یاد کرده[17]. ثعالبی می‌گوید که او پرستش ستارگان را آموخت و آتش را واسطۀ تقرب به خدا دانسته و نیز امر به تعظیم بر آب، که مایۀ زندگی مردمان و آبادی جهان است، کرده است. سه نوبت نماز را واجب دانسته و مزاوجت برادران و خواهران و پدران و دختران را، به این عنوان که آدم پسران و دختران خود را با هم تزویج کرده، حلال می‌داند. مسّ مردار را منع کرده و بر کسی که چنین کند غسل واجب دانسته و نیز مقرر داشته که هر کس یک سوم دارایی خود را به درویشان و بیچارگان دهد و صرف بازسازی پل‌ها و کندن قنات و آبادانی زمین کند[18]

از پادشاهی گشتاسپ سی سال گذشته است که زردشت او را به دین خود می خواند[19] گشتاسپ نخست دین نمی‌پذیرد اما سپس به زردشت ایمان آورده و فرمان می‌دهد کتاب او زند، که سراسر حکمت است را بر دوازده هزار پوست گاو نوشته و در استخر فارس، در جایی به نام «کوه نفشت»، نگه دارند[20] و مردم سرزمین خود را به این دین نو وا می‌دارد[21] باز گشتن از دین کهن و درآمدن به دین نو زردشتی، موجب ناخرسندی «ارجاسپ»، پادشاه توران می‌شود و جنگی میان ایشان در می‌گیرد. متن پهلوی یادگار زریران، عامل این جنگ را، تهدید «ارجاسپ» و خواست او از «گشتاسپ» مبنی بر بازگشت از دین مزدیسنا می‌داند[22]، اما منابع اسلامی آورده‌اند که زردشت از گشتاسپ می‌خواهد که پیمان آشتی با ترکان را شکسته و از ایشان بخواهد که به دین زردشتی در آیند[23] زیرا «ارجاسپ» که اندکی جادو می‌داند، به جاود به مردمان خود چنان نمایانده که گشتاسپ بنده و فرمانبردار اوست[24].

چون زردشت «گشتاسپ» و «اسفندیار» و برادرش «زَریر» را به دین خود در آورد، به گردش سرزمینها پرداخته و مردمان را به دین خود می‌خواند و سرانجام، مردی در شهر «فسا» به او حمله ور گشته، وی را می‌کشد و اندام او از هم جدا می‌کند. این واقعه در سی پنجمین سال پیامبری و 77 سالگی زردشت رخ می‌دهد[25].

زردشت تاریخی

بنابر متون پهلوی، زمان اسطوره‌ای زردشت پایان سه هزارۀ سوم از دوازده هزار سال اساطیری است[26] و زمان تاریخی او به روایتی 300[27] و به روایتی دیگر حدود 250 سال پیش از یورش اسکندر به ایران است[28]. یونانیان او را ستاره‌شناسی نامی می‌دانستند که حکمیانی چون «فیثاغورث» از او الهام گرفته‌اند[29] و 5000 سال پیش از جنگ تروا یا 6000 سال پیش از افلاطون می‌زیسته است[30] و منابع اسلامی می‌گویند از نژاد منوچهر و از مغان آذربایجان بوده است[31].

کهن‌ترین منبع در مورد زمان زردشت، روایت «خانتوس» لیدیایی[32] است که زمان زردشت را 600 سال پیش از یورش «خشایارشا» به یونان می‌داند[33] جالب آن که این نظر کهن با یافته های علمی امروز مطابقت دارد؛ بیشتر ایران‌شناسان، زمان زردشت را میان اواخر هزارۀ دوم پیش از میلاد تا اویل هزارۀ اول پیش از میلاد برآرود می‌کنند[34] و چنانکه از شواهد زبان‌شناسی و نامهای جغرافیای اوستا پیداست، زردشت می‌بایست از ایرانیان شمال شرقی باشد و شاید طایفۀ او سرانجام در کران رود جیحون، در خوارزم، ساکن شده است[35].

زردشت از خاندان سپیتمان است و پیشۀ خانوادگی‌اش گله‌داری و شبانی بوده است[36]و این با نام او (اوستایی:زَرَثُشترَه، پهلوی:زردُشت) به معنی «دارای شتر زال»[37] و مادر او (اوستایی:دُغذووا، پهلوی: دُغدو) به معنی «شیر دوش»[38] و پدر او (اوستایی: پُورُشَسپه، پهلوی: پورشَسپ) به معنی «داری اسب خاکستری»[39]همخوانی دارد.

همسران زرتشت

زردشت سه بار ازدواج می‌کند. از نخستین زن او، که نامش در جایی ضبط نشده است، پسری به نام «ایسَت واستره» (آرزومند چراگاه) و سه دختر که جوان‌ترین آنها «پوروچیستا» (پردانش) نام داشته، می‌زاید. از زن دوم او، که نام او نیز در جایی ضبط نشده است، دو پسر به نامهای «اُروَتَت نَرَه» )مرد سالار) و «هوَرِچیثره» (خورشید چهر) می‌زاید و زن سوم، «هوُوی» ظاهرا صاحب فرزند نمی‌شود[40].

آموزه‌های زردشت

زردشت آورندۀ پیام اخلاقی متعالی و والایی است؛ از نظر او مردمان به طبقه‌ها و قبیله‌ها دسته بندی نمی‌شوند، بلکه انسان یا دنباله رو «اشه» (راستی) است و یا پیرو «دروگ» (دروج، دروغ). او رسم کهن قربانی کردن، که موجب نابودی گاو می‌شود، را محکوم می‌کند[41] و از این رو «جم» را گناه کار دانسته و بسیار نکوهش می‌کند که گوشت خوردن به مردمان آموخت[42]. او به هرمزد، خدایی یکتا و بلندمرتبه، ایمان می‌آورد و برای گزینش اخلاقی انسان و ارج انسانی و آزادگی او ارزش بسیار قائل است. این هستی را رزمگاه کشمکش رودررو و همیشگی میان زندگی و مرگ، نیکی و بدی، در مفهوم دوگانه‌ای می بیند که با ایمان توحیدی نزدیکی بسیار دارد. مردمان پیرو «اشه» (راستی) پاداش درستی خود را در این دنیا و دنیا دیگر می‌گیرند و با آمدن «سوشانس»ها، که نجات‌بخشان در پایان جهان‌اند، بازسازی جهان و پیروزی نهایی هرمزد و «اشه» (راستی) بر اهریمن رخ خواهد داد[43].

مقاله

نویسنده سلمان علي ياري بابلقاني
جایگاه در درختواره ادیان غیرابراهیمی - زردشتی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

عروه بن حدیر

No image

عبدالرحمان الناصر

No image

یوسف بن عمر ثقفی

No image

روز شمار محرم (1)

No image

روزشمار محرم (2)

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS