كلمات كليدي : كارگران، شوراي متحده كارگران، اعتصابات كارگران
نویسنده : سعيده سلطاني مقدم
در آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی و وضعیت اجتماعی و اقتصادی این طبقه نیز دچار تحولات و دگرگونیهای عمدهای شد. تحولاتی که در سایر نقاط جهان از نقطه نظر اقتصادی به وجود آمده بود، بر شرایط اقتصادی و سیاسی ایران تاثیر گذاشت و جایگاه ایران در تقسیم کار جهانی وضعیت طبقه کارگر را نیز دستخوش تعییرات و دگرگونیهای عمیق کرد و به تدریج در دوران محمدرضا پهلوی صنایع سنتی به صنایع ماشینی تبدیل شده و هم گام با این تحول طبقه کارگر نیز انسجام و پویایی بیشتری یافت.[1]
وضعیت کارگران در دوره محمدرضا شاه
اما اگر چه رشد این طبقه هم پای تحولات صنعتی ایران ادامه یافت؛ اما تغییرات و تحولات عمده و مناسبی در وضعیت معیشتیی و رفاه آنان پدید نیامد. البته در حد فاصل سالهای 1340 تا1350 تغییرات و بهبود نسبی در وضعیت بیمه و بهداشت و سطح زندگی کارگران در مقایسه با دورانهای قبل به وجود آمد. منتهی این تغییرات در شرایط جدید به هیچ وجه متناسب با شرایط و استانداردهای بیناللمللی نبود. با تحولات عمده سرمایه و انباشت آن در حد فاصل سالهای 1342 تا 56 تلاش سرمایهداران در جهت افزایش هر چه بیشتر سود ناشی از سرمایهگذاری، آنان را به سوی کاهش هزینهها و از آن جمله کاهش میزان دستمزد کارگران کشاند. در فاصله سالهای 53 تا 56 که بیشترین افزایش در سطح دستمزدها به ویژه در بخش صنایع بزرگ صورت گرفت سرانه مزد و حقوق پرداختی به کارکنان کارگاههای بزرگ صنعتی به قیمت ثابت بیشتر از 54.3 درصد افزایش پیدا نکرد. در حد فاصل سالهای 1351 تا 56 میزان اشتغال در صنایع تا رقم 680000 نفر بالا رفت که از این میان 580000 نفر به وسیله موسسات صنعتی استخدام شدند و 10000 نفر بقیه صاحب کارخانه خود بودند. قلمرو فعالیتهای ساختمانی بهترین نمونه اشتغال مزد بگیران بود و طبقه کارگز در این بخش در مقایشه با بخش صنایع چه از نظر اقتصادی و چه از نظر سیاسی از ثبات کمتری برخوردار بود.[2]
گروههای تشکیل دهنده کار و مراکز عمده کارگری
مراکز کارگری ایران در واقع همان مناطقی بود که از سابق در آنها صنایع دستی و کانونهای فعالیتهای تجاری شکل گرفت. ایلات و عشایر و روستاییان و دهقانان یکی از بهترین منابع تامین طبقه کارگر ایران در دوره پهلوی دوم بودند؛ اما منابع دیگری نیز به تامین و تقویت این طبقه کمک میکردند که بهترین آنان پیشهوران بودند. هجوم پیشهوران به مراکز صنعتی در حقیقت به علت ورود کالاهای خارجی در بازار ایران بود که این امر به نوعی حرفه بومی ایران را نیز تحت تاثیر قرار میداد. بدین ترتیب صنایع بومی مانند تولید پارچههای پنبهای، ابریشمی و پشمی گرفتار رقابت با کالاهای خارجی میشدند؛ بنابراین شاخههای مختلف این صنایع که تاب مقاومت در مقابل هجوم کالاهای خارجی را نداشتند، از گردونه رقابت حذف و بدین ترتیب چندین هزار کارگز به بخش صنایع روی آوردند. تودههای فقیر شهری منبع دیگر تامین طبقه کارگر صنعتی بودند که در حقیقت قشر عظیمی از ثروتمندان را تشکیل میدادند. عمدهترین مناطق صنعتی و کارگری عبارت بودند از تهران، اصفهان، تبریز و خوزستان اما با ایجاد و توسعه صنایع مدرنتر در دوران پهلوی طبعا مناطق جدیدی نیز به اینها افزوده شد. بررسی ارقام سازمان آمار ایران نشان میدهد که استان مرکزی عمدهترین کانون نیروی کار صنعتی بوده است. در سال 1350 در این استان 22درصد جمعیت شاغل کشور به کار اشتغال داشتهاند و از این تعداد 24 درصد آنها در صنایع کارخانهای آذربایجان شرقی 9.5 درصد، اصفهان 606 درصد، مازندران 6درصد، فارس 5.8 درصد و خوزستان 5.3 این پراکندگی جمعیت کارگری نشان دهنده رشد مناطق صنعتی در ایران میباشد.[3]
فعالیت اتحادیههای کارگری
با پیدایش نخستین کارگاهها و کارخانههای صنعتی تشکل، تجمع، همکاری و مبارزه کارگران برای تامین حقوق مشترکشان شروع شد. این تشکلها و همکاریهای در فواصل زمانی مختلف با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه از رونق و رکود برخوردار بود. آنچه این تشکلها در وهله اول به دنبال به دست آوردن آن بودند حداقل دستمزد و وادار کردن کارفرمایان به ایجاد حداقل شرایط کار برای آنها بود، جنبش کارگری و اتحادیههای ایجاد شده به علت خصلت سرکوبگرانه حکومت و فشار بی اندازه آن فقط در دوره معدودی توانست کارگران را متشکل و همراه نماید. با کودتای رضاخان و در نهایت به سلطنت رسیدن او و شروع دوران سرکوب و اختناق هر نوع فعالیت کارگری ممنوع و شورای مرکزی اتحادیههای کارگری غیر قانونی اعلام شد و تعداد زیادی از فعالان و اعضای آن زندانی شدند. سالهای 1321 تا1322 دوران رشد و اعتلای جنبش گارگری ایران است با سقوط رضا شاه تعداد زیادی از بازماندگان و رهبران جنبش کاگری از زندان آزاد شدند و بلافاصله دست به تشکیل اتحادیههای کارگری در شهرهای تبریز، اصفهان، رشت زدند.[4]
شورای متحد کارگران
در تابستان 1321، بیشتر سازماندهندگان نیروی کارگری تهران گرد هم آمدند تا شورای متحده کارگران را تشکیل دهند و در تابستان 1322، همان سازماندهندگان، نخستین کنفرانس شورای متحده کارگران را در تهران برپا کردند. افراد شرکت کننده در این کنفرانس که اغلب از تهران، شمال خراسان و گیلان و مازندران آمده بودند نماینده بیش از 26 اتحادیه صنعتی، صنایع دستی، و یقه سپید بودند. اکثریت شخصیتهای برجسته شورای متحده کارگران از اعضای رده بالای حزب توده بودندبه طورمثال، آوانسیان، داروساز ارمنی از حزب کمونیست، فرجامی و خامهای روشنفکران جوانی از گروه پنجاه و سه نفر که در نخستین کنگره حزب به عضویت کمیسیونهای عالی تعیین شده بودند. در واقع تمام چهارده رهبر شورای متحده کارگران از اعضای حزب توده بودند.[5]
اهداف شورای متحده کارگران
این شورا در بسیاری از شهرها اتحادیههای کارگری ایجاد نمود به طوری که تا پایان سال 1321حدود 30 هزار کارگر در نقاط مختلف کشور در این اتحادیهها عضویت داشتند این شورا بعدا موفق شد. در سال 1323شورای متحده مرکزی اتحادیههای کشور را تشکل چهار اتحادیه مستقل کارگری ایجاد نماید. شورای متحده بر مسائل صرفا اقتصدی متمرکز بود و از دخالت در امور سیاسی پرهیز میکرد و مسائلی مانند 8 ساعت کار روزانه، پرداخت مزد برای روز جمعه، مزد برای روزهای بیکاری، دستمزد برابر برای مردان و زنان، ممنوعیت کار خرد سالان، جلوگیری از اخراج سرانه کارگران، حق اعتصاب و حق تشکیل اتحادیه و مذاکره دسته جمعی را در دستورکار خود قرار داشت.[6] شورای متحده در حد فاصل سالهای 1321 تا 25 موقعیتهای چشمگیری به دست آورد؛ ولی اوج پیروز آن در سال 1325 بود که بش از 160اعتصاب برای دستمزدهای بالاتر را با موفقیت رهبری کرد. این اعتصابات عبارت بودند از اعتصاب کارگران نساجی در بوشهر، رشت، کاشان، شیراز و بندرعباس، خیاطان در رشت، کارکنان اسکلههای بوشهر، بندرعباس و بندر شاهپور(بندر امام خمینی) کارگران راه آهن قزوین، کارگران معدن شمشک، نقاشان، کارگران دخانیات، رانندگان اتوبوس و غیره... بنابراین برای نخستین بار از سال 1315، دستمزدهای واقعی کارگران ماهر کارخانهها با قیمت مواد غذایی برابر شد و حتی از آن پیشی گرفت.[7]
اعتصاب کارگران در حد فاصل سالهای 1322 تا 25
کارگران در حد فاصل سالهای 22 تا 25 برای بهبود شرایط کار و افزایش دستمزدها به اعتصابهای بزرگ و بعضا موفقیتآمیز دست زدند. در تیرماه 1325 هزار کارگر نفت آبادان دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب دارای خواستهای سیاسی و صنفی بود و در تاریخ جنبش کارگری ایران بیسابقه بود. با عکسالعمل دولت و تحریک عشایر جنوب توسط انگلیسیها، 47 نفر از کارگران کشته و 173 نفر زخمی شدند و این اعتصاب با وعدههای دولت مبنی بر رسیدگی به خواستههای کارگران پایان یافت و بارشد و گسترش اتحادیههای کارگری و تمرکز آن در شورای متحده و ضربه شستی که کارگران در سال 1326 به دولت نشان دادند دولت به شدت و با سرعت به فکر سرکوب اتحادیههای کارگری افتادبدین ترتیب تحرکات دولت علیه اتحادیهها شروع شد اتحادیههای شهرهای خوزستان، اصفهان، گیلان و مازندران که بیشترین تعداد کارگران را در خود جای داده بود. در وهله اول مورد هجوم قرار گرفت در مقابل اقدامات دولت عکسالعمل شورای متحده یک روز اعتصاب عمومی بود که با موفقیت صورت گرفت؛ اما 150نفر از رهبران اعتصاب دستگیر شدند و دفاتر شورای متحده بسته و به اشغال نظامیان در آمد. بعد از سقوء قصد به محمدرضاشاه در سال 1327 بهانه کافی به دست شاه و دولت افتاد تا شورای متحده را غیر قانونی اعلام کند دولت در یک اقدام غیر معقول خود به فکر ایجاد اتحادیهها و سندیکاهای دولتی افتاد و در این ارتباط اتحادیه کارگران و مزد بگیران، اتحادیه زحمتکشان و بعدا برای رویارویی مستقیم با کارگران وزارت کار را تشکیل دادند.[8]
تشکلهای کارگری در فاصله سالهای 1329تا32
در فاصله سالهای 1329تا 32 و در جریان مبارزات مردم برای ملی کردن صینعت نفت تشکلهای کارگری بیک بار دیگر بعد از دو سال رکود فعال شدند و شورای متحده مرکزی یک بار دیگر فعالیت خود را از سر گرفت و در سال 1329 اعتصاب کارگان راهآهن را سازماندهی و اجرا نمود؛ اما بزرگترین اعتصاب در تاریخ جنبش کارگری ایران که در واقع یک اعتصاب سیاسی و اقتصادی بود در آستانه سال 1330 به وسیله کارگران نفت جنوب اغاز شد.[9] علی زغم این که تحرکات کارگری در چارچوب اتحادیههای ایجاد شده توانست اعتصابهای مهمی را برپا و هدایت نماید اما به دلایلی چند، هنوز از قوام و دوام لازم برخوردار نبود و دارای نقاط ضعف بزرگی بود یکی از مهمترین این دلایل شمار اندک کارگران صنعتی در مقایسه با توده انبوه کارگران مزدبگیر بود عدم وجود کادر مجرب و تربیت یافته در سندیکاها از جمله دیگر عوامل مهم این امر میباشد. پس از کودتای 28 مرداد 1332 که تمامی نهادهای آزادی و دموکراسی سرکوب شدند، جنبش کارگری نیز از قلع و قمع دولت کودتا در امان نماند.[10]
وضعیت کارگران در سالهای 133تا 1357
در این فاصله زمانی وضعیت به کلی دگرگون و دچار تحولات عمده شد. علی رغم توسعه بسیاری از کارخانههای مدرن در رژیم گذشته، صنعت ایران بسیار عقب مانده بود و اکثر کارگان در کارگاههای کوچک و ابتدایی، کمتر از 50 نفر کارگر کار میکردند، میزان دستمزدها در این کارگاهها بسار کمتر از کارخانهای بزرگتر و مدرنتر بود. بنابراین اگر کارگاهها نیز در بررسی به حساب آمده بودند، میزان دستمزدها، بسیار کمتر از آنچه برآورد شده، میبود. رژیم گذشته ایران و سخنگویانشان ادعا میکردند که از سال 1353 به بعد میران دستمزدها بسیار بالا رفته، کارفرمایان ایرانی دائما از گرانی هزینه نیروی کار شکایت داشتند؛ اما مدارک نشان میدهند که بسیاری از این ادعاها مبالغهآمیز بودند. با شکلگیری انقلاب سفید در سال 1341 و بر اساس اصل ششم آن که مربوط به سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها بود. مقرر بود 20 درصد سود هر کارخانهای به کارگران آن تعلق بگیرد و هدف از این کار ایجاد این ذهنیت بود که اگر کارگران از سود کارخانه سهمی به دست آورند، این امر به نوعی در افزایش بازدهی کارخانهها تاثیر مثبت به جای خواهد گذاشت؛ اما برا ساس امار منتشره تنها بخش ناچیزی از کارگران مشمول این طرح شدند و این طرح بیشتر حالت عوام فریبانه داشته اشت.[11]
اعتراض طبقه کارگر در آستانه انقلاب
بیشتر راهپیماییهای دیگر شهرها در اطراف دانشگاهها، بازار و حوزههای علمیه برپا میشد و تظاهر کنندگان اغلب از طبقات متوسط سنتی و جدید بودند؛ اما پس از خرداد 1357 که فقرای شهری به ویژه کارگران ساختمانی و کارخانهها نیز به تظاهرات خیابانی روی آوردند، وضعیت کاملا دگرگون شد. این مشارکت نه تنها راهپیماییهای چند ده هزار نفری را چند هزار نفری و حتی میلیونی تبدیل کرد ترکیب طبقاتی جناح مخالف را دگرگون شاخت و اعتراض طبقه متوسط را به صورت اعتراض گسترده طبقه متوسط و کارگر در آورد. در واقع به صحنه آمدن طبقه کارگر پیروزی نهایی انقلاب اسلامی را ممکن ساخت. [12]