دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

روح بخاری

No image
روح بخاری

كلمات كليدي : روح، جسم لطيف، دِماغ

نویسنده : هادي موسوي

در طبیعیات قدیم نوعی روح برای بدن انسان و حیوان قائل بودند که در کل بدن انسان و یا حیوان در جریان است. این روح به نوعی واسطه نفس با جسم است. بنابر نظر طب قدیم عناصر وقتی به حد بالایی از صفا و خلوص برسند (یعنی عناصری که از طریق قوه غاذیه – از قوای نفس که کارجذب غذا را انجام می‌دهد- جذب بدن می‌شوند) مقداری از آنها که به حد بالایی از صفا و خلوص می‌رسند به خون تبدیل می‌شوند، به این ترتیب که وقتی عناصر اربعه درون غذا با هم مخلوط و ممتزج می‌شوند و سپس در معده پخته می‌شوند، صافی و پاک شده این عناصر خون می‌شود. سپس در مرحله ای بعد وقتی خون به مراحل خلوص بیشتری رسید، روح بخاری از این خون صافی شده به وجود می‌آید.[1]

تعریف روح

به همین جهت فلاسفه یا اطباء در تبیین میزان لطافت روح بخاری می‌گویند: روح بخاری امری است مانند اجرام سماوی و به لطافت آنها.[2] زیرا افلاک موجوداتی جسمانی هستند که از شدت لطافت دیده نمی‌شوند.

بر همین اساس در تعریف این روح اینگونه آورده شده است که: روح جسم لطیفی است که از دو قسمت در بدن جریان پیدا می‌کند. یک قسمت از آن از قلب در بدن انسان پراکنده می‌شود و افعالی مانند افعال حیات، تنفس و نبض را به عهده می‌گیرد. و قسمت دیگر آن که از دِماغ - دماغ ماده ای مخروطی شکل است که قاعده آن که قسمت اعظم آن است به سوی پیشانی و رأس آن به طرف قفاست[3]- جای گرفته دراعصاب در بدن پراکنده می‌شود. این روح افعال حرکتی انسان را متقبل می‌گردد.[4] بر همین اساس اطباء قدیم جایگاههای مختلفی از دِماغ را که منشأ افعالی چون حس بویایی، شنوایی و سایر قواست را معین کرده اند. مثلاً گفته شده که آن دو قسمت جلویی دِماغ منشأ حس شنوایی، بینایی و سایر حواس است. روحی که از جانب قسمت وسطی دِماغ است منشأ فکر و تمییز است.[5] البته همه این تعیین سخنان بر اساس طب قدیم است.

سپس بر همین اساس دو نوع روح برای بدن ثابت می‌کنند:

الف- روح حیوانی: که ماده آن هوا و محل رویش آن قلب است. این روح توسط رگها در بدن پراکنده می‌شود و افعال حیات، نبض و تنفس را انجام می‌دهد.

ب- روح نفسانی: ماده این روح، روح حیوانی است. محل رویش این روح دِماغ است. که خود دماغ افعال فکر کردن، یاد آوری و رؤیت را انجام می‌دهد. این افعال توسط دماغ در اعصاب پراکنده می‌شود و از آنجا به سایر اعضای بدن منتقل می‌گردد. این انتقال از اعصاب به اعضاء موجب ایجاد حس و حرکت می‌شود.[6]

ویژگیهای روح بخاری

از خصوصیات روح بخاری می‌توان به این موارد اشاره کرد:

1- روح بخاری علت قریب و نفس علت بعید برای حیات بدن است.

2- بدن روح بخاری را احاطه کرده است اما در مورد نفس اینگونه باید گفت که بدن مرتبه نازله نفس است.

3- روح بخاری اگر از بدن مفارقت کند باطل و فاسد می‌شود؛ اما نفس ناطقه دائماً باقی و زنده است و با مفارقت از بدن از بین نمی‌رود و فقط بعضی از افعال آن که بواسطه بدن عنصری انجام می‌شد باطل می‌گردد.

4- روح بخاری لطیف ترین و دقیق ترین و پاک ترین اجسام از اجزاء بدن است و به همین دلیل است که بهتر از سایر اجزاء بدن افعال نفس را قبول می کند.

5- هر چه روح بخاری از درجه اعتدال مزاجی بیشتری برخوردار باشد، افعال نفس ناطقه بیشتر و قوی تر است و از جهت اعتدال و استواری از درجه بالاتری برخوردار است.[7]

روح بخاری به لحاظ پاکی و لطافت، جسمی از قبیل اجرام فلکی است (یعنی از میان اجسام جزو اجسامی است که در نهایت لطافت و پاکی است). این روح جانشین نفس در بدن طبیعی است و به تعبیری دیگر می‌گویند که "خلیفه نفس" در بدن طبیعی است. اعتدال روح بخاری به وسیله نفس حفظ می‌شود. و به واسطه هوا تغذیه می‌کند. این روح بخاری که در رتبه بندی مقولات جزو جواهر است، حامل قوه حس و حرکت نفسانی است. این قوا دائماً از جانب نفس به او افاضه می‌گردد. به همین جهت است که گاهی افعالی که منتسب به نفس است به واسطه روح بخاری در بدن اعمال می‌شود. و دوباره به همین دلیل که افعال نفس به واسطه او در بدن جاری می‌شود گاهی بر این روح بخاری نام نفس نیز می‌نهند. البته در این موقعیت به این نکته باید اشاره شود که روح بخاری در انجام افعال منسوب به آن صرفاً عمل واسطه گری میان نفس و بدن را انجام می‌دهد و هیچ گونه جنبه صدوری در وی وجود ندارد. این روح هر کاری را که انجام می‌دهد فقط به واسطه نفس است. بنابراین باید اولاً بین روح و نفس فرق قائل شد و ثانیاً جنبه صدروری افعال را به نفس نسبت داد نه به روح بخاری. به همین دلیل ابو علی سینا گاهی در کتب فارسی خود این عبارت را در مورد نفس و روح می‌آورد که "روح بخارى را جان گویند و نفس ناطقه را روان."[8]

اما در مورد اینکه ابزار این روح بخاری در بدن چیست باید گفت که مهمترین چیزی که در خدمت روح بخاری است قلب است. قلب عبارت از جسم لطیف صنوبری شکل است. به دلیل کارآیی زیاد آن برای روح بخاری، به "مرکب روح بخاری" معروف است. روح بخاری همان روح حیوانی و منشأ حیات و حس و حرکت است و در تمام حیوانات هست و ساری در تمام اعضای بدن می‌باشد. پس روح بخاری مرکب نفس است؛ یعنی فرامین نفس را در بدن اعمال می کند. نفسی که منشأ ادراکات کلیه و تعقلات بوده و ذاتاً مجرد است. به این ترتیب روح حیوانی واسطه میان قلب و نفس ناطقه است و همچنین نقش بسیار مهم دیگری که دارد این است که در مرحله تعلق نفس به بدن، واسطه در تعلق نفس ناطقه به بدن است.[9]زیرا نفس ناطقه موجودی مجرد است و نمی تواند به طور مستقیم با جسم ارتباط برقرار کند.

روح بخاری لطیف ترین اجسام است به گونه‌اى که گویی برزخ بین مجرّد و مادّى است و آن از امتزاج لطائف ارکان اربعه بعضى با بعضى دیگر حاصل مى‌شود و مراد از لطائف ارکان اربعه، اخلاط اربعه دم و صفراء و بلغم و سوداء است. این روح بخارى اولین رابط نفس است؛ زیرا که نفس اگر چه بنابر نظر ملا صدرا و تابعین وی جسمانیة الحدوث است لکن در عین حال تعلّق روح مجرّد به جسم کثیف بى‌ واسطه جسم لطیف معقول و ممکن نیست. زیرا هیچ گونه سنخیتی میان دو امری که از لحاظ ماهیت کاملاً متقابل اند وجود ندارد و طبعاً برای اینکه رابطه این دو (یعنی نفس و بدن) برقرار باشد ناچاراً باید امری که در منتها مرتبه جسمانیات است وجود داشته باشد تا بتواند با امر مجرد ارتباط برقرار کند. به همین دلیل است که هر چه اعتدال روح بخارى بیشتر و بهتر باشد آثار نفس قویتر و نورانى‌تر است[10]‌ و بالعکس هرچه اعتدال روح بخاری کمتر باشد آثار نفس در بدن ضعیف تر است. زیرا این اعتدال مزاج باعث می شود تا روح از جسمانیات فاصله بیشتری گرفته و محدودیت های مادی دامن گیر آن نباشد و همین امر باعث می‌شود رابطه به نحو بهتری برقرار شود و طبعاً وقتی نوع رابطه بین جسم و نفس قوی تر بود اثر گذاری نفس در بدن بیشتر و بهتر می‌شود و افعال نفس به نحو قوی تری در بدن محقق می‌شود.

مقاله

نویسنده هادي موسوي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پناهنده Refugee

پناهنده Refugee

اصطلاح «پناهنده»، «پناهندگان» و «پناهندگی» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر بسیار متداول بوده و به کرات مورد استفاده قرار گرفته است.
الزام آور Binding

الزام آور Binding

اصطلاح «الزام‌آور» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر در ترکیب‌‌‌‌های مختلفی از جمله «معاهده الزام‌آور»
اعلامیه استقلال Declaration of Independence

اعلامیه استقلال Declaration of Independence

از جمله مهمترین تحولات مربوط به دوران اواخر عصر روشنگری، وقوع حوادث سیاسی و انقلاب‌های حقوق بشری و جنبش‌های آزادی خواهانه‌ای است که دست آوردهای حقوق و آزادی‌های فردی مهمی از آنها ناشی شده است.
No image

پروتکل Protocol

واژه «پروتکل» از جمله واژگانی است که در نام‌گذاری برخی از مهمترین اسناد حقوق بشری متعلق به نظام‌های بین المللی و منطقه‌ای حقوق بشری نیز به  کار گرفته شده است.
پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

بی‌تردید میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966)

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS