دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فرقه فطحیه Fthyh

نیمه اول قرن دوم از نظر ظهور فرق و مذاهب گوناگون در دامن امت اسلامی بسیار گسترده می‌نماید.
فرقه فطحیه Fthyh
فرقه فطحیه Fthyh

نیمه اول قرن دوم از نظر ظهور فرق و مذاهب گوناگون در دامن امت اسلامی بسیار گسترده می‌نماید. از طرفی اهل سنت به مکاتب معتزلی در برابر مکتب اهل حدیث گرایش نشان دادند. اما مذهب تشیع به رهبری امامان معصوم علیهم السلام به راه خود ادامه می داد و در این راه با فرق انحرافی و خرافی و غلات مبارزه می‌کردند. این استمرار با شهادت امام صادق علیه السلام دچار بحران شد و عده‌ای عجولانه به فرقه سازی درون امامیه دست زدند و عبدالله فرزند امام صادق علیه السلام را جانشین آن حضرت دانستند. این فرقه به امامت عبدالله که ملقب به افطح بود معروف به فطحیه یا افطحیه شدند. دراین نوشتار به بررسی این فرقه می‌پردازیم.

شهادت امام صادق علیه السلام

با شهادت امام صادق علیه السلام در سال 148، پیروان مکتب امامیه به دنبال جانشین آنحضرت بودند. زیرا می‌دانستند که امامت و جانشینی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم مخصوص امیرالمومنین علی علیه السلام و یازده فرزند از آن حضرت است.

فضای سیاسی

شرائط اجتماعی و فضای سیاسی در آن زمان با حکومت جائرانه منصور دوانقی بگونه‌ای بود که امام موسی بن جعفر علیه السلام نمی‌توانست بدون ملاحظات سیاسی امامت خویش را آشکار کند. بلکه فشار سیاسی مانع از وصیت علنی و آشکار امام صادق علیه السلام به امامت فرزندش موسی بن جعفر علیه السلام شد. همین فضای سیاسی باعث شد تا عده‌ای در تطبیق امامت به خطا بروند.

فرزند بزرگ امام صادق علیه‌السلام

زمینه رجوع عده‌ای از شیعیان به امامت فرزندان دیگر امام صادق علیه السلام وجود داشت، چنانکه بروز اسماعیلیه و فطحیه را می‌توان در این موقعیت زمانی جستجو نمود. به عنوان نمونه یکی از ادله‌ای که برخی فرق از جمله اسماعیلیه و فطحیه در برابر امامیه ادعا می‌کنند این است که امام باید فرزند بزرگتر امام قبل باشد و با همین انگیزه عده‌ای در زمان حیات امام صادق علیه السلام گمان می‌کردند که امامت بعد از ایشان برای اسماعیل است. زیرا اسماعیل فرزند بزرگتر امام صادق علیه السلام بود ولی با مرگ اسماعیل این پندار باطل شد. عده‌ای با همین دلیل به امامت عبد الله افطح قائل شدند. زیرا او از برادر گرامیش امام موسی بن جعفر علیه السلام بزرگتر است.[1]

ادعای امامت توسط عبدلله

عبدالله افطح فرزند امام صادق علیه السلام و برادر تنی اسماعیل است.[2] بعد از شهادت امام صادق علیه السلام بزرگترین فرزند امام صادق علیه السلام بود. وی از این امر در ادعای امامت خویش استفاده کرد و خود را جانشین پدر بزرگوارش معرفی نمود و در جایگاه ایشان قرار یافت و غسل و کفن و دفن پدر بزرگوارش را به عهده گرفت و انگشتر آن حضرت را بدست نمود.[3] او با این اعمال انگیزه‌ای جز ادعای امامت نداشت. با ادعای او فرقه فطحیه که نام پیروان او می‌باشد به جریان افتاد. امام صادق علیه السلام او را مرجئه کبیر نام نهاد تا شخصیت واقعی او برای اصحاب پنهان نماند.[4] با این بیان واضح می‌شود که او به مبانی اعتقادی امامیه پایند نبوده است بلکه با تفکر مرجئه بنی امیه درآمیخته است.

فطحیه (افطحیه)

برای تسمیه این فرقه به فطحیه یا افطحیه سه دلیل گفته شده است:

1. عبدالله سرش بزرگ بود. از اینرو او را افطح می‌گفتند و به همین دلیل به پیروان او نیز افطحیه اطلاق شد.[5]

2.چون عبدالله پایش بزرگ بود ملقب به افطح شد و به پیروانش فطحیه گفته‌اند.[6]

3. عده‌ای بر این باورند که در کوفه فردی به نام عبدالله بن فطیح که سردمدار پیروان امامت عبدالله بود علت انتساب این فرقه به فطحیه است.[7]

عده‌ای این فرقه را به رئیس خود که فردی به نام عمار است منسوب می‌کنند و به همین دلیل به این فرقه عماریه گفته شده است.[8]

گروندگان به امامت عبدالله افطح

چهره‌های درخشان اصحاب امام صادق علیه السلام به هیچ وجه به امامت عبدلله روی نیاوردند. بلکه از ابتدا می‌دانستند که امامت، عهدی الهی و از آنِ حضرت موسی بن جعفر علیهم السلام است. این افراد بزرگانی چون هشام بن سالم و هشام بن حکم... بودند اما افرادی که از منطقه مدینه دور بودند و چندان ارتباطی نداشتند بعد از شهادت امام صادق علیه السلام با ادعای امامت عبدالله روبرو شدند. این گروه عده کثیری از شیعیان بودند که ادعای آشکار و آزادانه امامت ازسوی عبدالله را پذیرفتند.[9] اما پس از معاشرت با او و یا بعد از مرگ زودرس او از این فرقه دست کشیده و منکر امامت او شدند. ولی تعداد محدودی بر امامت او باقی ماندند و بعد از مرگ او به امامت موسی بن جعفر علیه السلام معتقد شدند. عبدالله بن بکیر و علی بن حدید و عمار بن موسی ساباطی را از این گروه شمرده‌اند.[10] البته این افراد هیچ حکمی از احکام و یا روایتی در مورد اعتقادات را از عبدالله نقل ننموده‌اند. زیرا از او چیزی جز ادعای امامت و پاسخ‌های غلط به یادگار نمانده است.

بازگشت ازامامت عبدالله افطح

چون عبدالله ادعای امامت نمود بسیاری از شیعیان به ادعای او روی آوردند ولی بدون شاهد و دلیل و معجزه ادعای عبدالله افطح با شکست روبرو شد و حتی او عاجز از جواب مسائل ابتدائی بود و گفته شده است که از او اعمالی سر زد که همه می‌دانند که از امام چنین رفتاری جایز نیست. به همین دلیل قائلین به امامت او در زمان حیات او به دروغ بودن ادعای او پی بردند و از امامت او رویگردان شدند.[11]

عوامل انقراض فطحیه

از عوامل مهم انقراض این فرقه می‌توان به چهار عامل اشاره نمود:

1. مناظره و محاجه امام موسی بن جعفرعلیه السلام با او.

امام موسی بن جعفر علیه السلام دستور داد تا آتشی برافروزند و در مقابل عبدالله وارد آتش شد و مدتی در آن بود و با مردم صحبت می‌نمود. سپس به عبدالله فرمود اگر تو امام می‌باشی این کار را انجام بده ولی او این کار را نکرد.[12] امام با این معجزه حجت را بر او تمام نمود و به هدایت شیعیان پرداخت.

2.عدم معیار تعیین کننده درامامت

از مهمترین اعتقادات امامیه در مورد امام و جانشین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این است که چنین شخصیتی باید دارای علم و عصمت باشد. در حالی‌که قول و اعمال عبدالله افطح از چنین معیاری تهی بود.[13] علاوه بر اینکه اصولا امامت برای افرادی معین است که نام و مشخصات ایشان از زمان نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بیان و به نص امام قبلی معین شده باشند.

3. عدم همراهی بزرگان اصحاب امام صادق علیه السلام.

این افراد بزرگانی چون هشام بن سالم و هشام بن حکم و محمد بن نعمان و ابن ابی یعفور و عمر بن یزید و عبید بن زراره و جمیل بن دراج و ابان بن تغلب... بودند. این تعداد از بزرگان اصحاب با ارتباط عمیقی که با امام صادق علیه السلام داشتند از حقیقت امر آگاه بودند[14]و یا لااقل به صرف ادعای عبدالله قائل به امامت او نشدند.

4. امتحان و پرسش اصحاب از عبدالله

شیعیان و اصحاب برای یقین نمودن به صحت ادعای او به پرسش‌های گوناگون از او می‌پرداختند ولی او از جواب صحیح باز می‌ماند. به عنوان نمونه :

الف. برخی از شیعیان خراسان بعد از شهادت امام صادق علیه السلام به مدینه آمدند و سوالات زیادی با خود آورده بودند ولی عبدالله از جواب مسائل آنها درمانده بود.[15]

ب. همچنین هشام بن سالم و مومن طاق از او در مورد زکات 100 درهم پرسیدند. او درجواب دو درهم را معین نمود.[16]

ج. از او پرسیدند: اگر کسی بدون شاهد به همسرش بگوید: تو را طلاق دادم به تعداد ستارگان آسمان، صحیح است یا نه؟ جواب داد که طلاق صحیح است.[17] در حالی‌که غلط بودن این سوالات بر اصحاب و شیعیان واضح بود.

سرانجام عبدالله افطح و فطحیه

عبدالله افطح با اینکه لیاقت و معیار امامت را نداشت چنین ادعائی را از خود بروز داد و عده‌ای را پیرو خود نمود. اما او بیش از هفتاد روز در دار دنیا به چنین ادعائی سرگرم نبود. زیرا بعد از هفتاد روز از شهادت امام صادق علیه السلام دار دنیا را وداع گفت[18] و از خود فرزندی و یا فرزند ذکوری [19]بر جای نگذاشت تا پیروانش ادعای امامت را در مورد فرزندش تکرار کنندو انقراض زودرس دامنگیر فطحیه شد.

    پی نوشت :
  • 1- الشهرستانی،عبدالکریم ؛الملل والنحل ،بیروت ،دارالمعرفة، 1404، 2 مجلد، ج 1 ص 166
  • [2] - پیشین
    النوبختی ،حسن بن موسی ؛فرق الشیعه ،بیروت ،دار الاضواء،1404-1984، 1مجلد،ص 77
  • [3] - پیشین
  • [4] - شیخ مفید، الفصول المختارة، یک جلد، انتشارات کنگره جهانى شیخ مفید قم، 1413 هجرى قمرى،ص 312
  • [5] - النوبختی ،حسن بن موسی ؛فرق الشیعه ،بیروت ،دار الاضواء،1404-1984، 1مجلد،ص 77
  • [6] - پیشین
    الاشعری ،ابوالحسن ؛ مقالات الاسلامیین، بیروت ،دارالاحیا الثراث العربی ص 28
  • [7] - النوبختی ،حسن بن موسی ؛فرق الشیعه ،بیروت ،دار الاضواء،1404-1984، 1مجلد،ص 78
  • [8] - الاشعری ،ابوالحسن ؛ مقالات الاسلامیین، بیروت ،دارالاحیا الثراث العربی،ص 28
  • [9] - النوبختی ،حسن بن موسی ؛فرق الشیعه ،بیروت ،دار الاضواء،1404-1984، 1مجلد،ص77
  • [10] - پیشین ، ص 78
  • [11] - النوبختی ،حسن بن موسی ؛فرق الشیعه ،بیروت ،دار الاضواء،1404-1984، 1مجلد،ص 78
  • [12] - على بن یونس نباطى بیاضى، الصراط المستقیم، 3 جلد در یک مجلد، چاپ کتابخانه حیدریه، نجف، 1384 هجرى قمرى - ج 2 ص 189
  • [13] - النوبختی ،حسن بن موسی ؛فرق الشیعه ،بیروت ،دار الاضواء،1404-1984، 1مجلد، ص 78
  • [14] - پیشین
  • [15] - محدث نورى، مستدرک الوسائل، 18 جلد، مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، 1408 هجرى قمرى، ج 15 ص 467
  • [16] - على بن یونس نباطى بیاضى، الصراط المستقیم، 3 جلد در یک مجلد، چاپ کتابخانه حیدریه، نجف، 1384 هجرى قمرى - ج 2 ص 191
  • [17] - پیشین،ص 192
  • [18] - الشهرستانی،عبدالکریم ؛الملل والنحل ،بیروت ،دارالمعرفة، 1404، 2 مجلد، ج 1 ص 166
  • [19] - پیشین
    النوبختی ،حسن بن موسی ؛فرق الشیعه ،بیروت ،دار الاضواء،1404-1984، 1مجلد، ص 78

مقاله

جایگاه در درختواره تاریخچه فرق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

فرقه اهل حق

فرقه اهل حق

نام مسلک عرفانى خاصى است. مؤسس این مسلک به طورى که گفته‌اند، سلطان اسحاق ملقب به سلطان سهاک (یا صحاک ) و صاحب کرم است که از طایفه اکراد، در قرن هفتم هجرى، ظهور نمود.
No image

فرقه زیدیه

No image

فرقه وهابیه

خبرگزاری فارس: این فرقه منسوب به «محمدبن عبدالوهاب » از مردم «نجد» مى باشد. «محمدبن عبدالوهاب » به مکتب «ابن تیمیه » گرایش داشت . نام این فرقه از پدر «محمد» که «عبدالوهاب » بود، گرفته شده است . «عبدالوهاب » که از علماى عینیه از بلاد نجد بود. محمد فقه هنبلى را نزد پدرش «عبدالوهاب » که از علماى هنابله بود، فرا گرفت...
No image

فرقه وهابیت

No image

فرقه نجدیه Najdyh

No image

فرقه حارثیه Harsyh

No image

فرقه خطابیه Khtabyh

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS