كلمات كليدي : قرآن، سجده، خضوع، سجده كنندگان، خداوند، انواع و ارزش سجده
نویسنده : اباذر بشيرزاده , ابوالفضل زارعي نژاد
سجده در لغت، نهادن پیشانی بر روی زمین است؛[1]و در اصطلاح قرآنی به معنای تذلل و تواضع در برابر خدا، برای عبادت میباشد.[2] پس سجده در حقیقت کمال خضوع است به گونهای که اثری از منیت باقی نماند؛ و خضوع به معنای تواضع توأم با تسلیم، دارای مراتبی است که کاملترین آن برای غیر خداوند جایز نیست.[3]
واژهگانی که در قرآن از ریشهی «سجد» آمده، 92 مرتبه است که به صورتها و صیغههای مختلف بیان شده؛ و این، اهمیت ویژهی موضوع سجده را میرساند.
سجده در قرآن
در قرآن کریم کسی که مورد سجده واقع شده، به دو قسم کلی قابل تقسیم است: یکی سجده برای خداوند و دیگری سجده برای غیر خدا:
سجده بر خداوند
قرآن، سجدهی انسانها و موجودات دیگر را اینگونه به تصویر کشیده است:
1.سجدهی انسانها:
یکی از صفات برجستهی مؤمنان و بندگان خاص الهی، سجده در برابر معبود است:
«... سِیمَاهُمْ فىِ وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُود ...»[4]
«نشانهی آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است ...»
حتی ساحران وقتی معجزهی حضرت موسی -علیهالسلام- را مشاهده کردند، در برابر عظمتِ خدای قادر مطلق، به سجده افتاده و ایمان آوردند:
«وَ أُلْقِىَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ قَالُواْ ءَامَنَّا بِرَبِّ الْعَلَمِینَ
رَبِّ مُوسىَ وَ هَرُون»[5]
«و ساحران (بی اختیار) به سجده افتادند؛ و گفتند: ما به پروردگار
جهانیان ایمان آوردیم، پروردگار موسی و هارون.»
دلالت آیاتی که ایمان ساحران را بیان کرده، بر این است که ایمان به خدا، توأم با ایمان به موسی و هارون بوده است.[6]
با توجه به آیات مذکور سجدهی انسانها بر دو گونه میتواند باشد:
* یک مورد آن غالباً در نماز صورت میگیرد، یعنی گذاشتن اعضاء هفتگانه (پیشانى، کف دستها، زانوها و سر انگشتان بزرگ دو پا) بر زمین؛ که یکی از بهترین حالات نماز به سجده افتادن در برابر ذات اقدس احدیت است:
«الَّذِى یرَاکَ حِینَ تَقُومُ وَ تَقَلُّبَکَ فىِ السَّاجِدِین»[7]
«همان کسی که تو را به هنگامی که (برای عبادت) برمیخیزی، میبیند و (نیز) حرکت تو را در میان سجده کنندگان»
ظاهر آیه این است که مراد از «ساجدین»، سجده کنندگان در نماز باشد؛ که یکی از آنان خود رسول خداست و این قهراً با نماز جماعت آن جناب منطبق میگردد.[8]
و همچنین دربارهی اهل نماز شب میفرماید:
«أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ ءَانَاءَ الَّیلِ سَاجِدًا وَ قَائمًا یحَْذَرُ الاَْخِرَةَ وَ یرْجُواْ رَحْمَةَ رَبِّهِ ...»[9]
«(آیا چنین کسی با ارزش است) یا کسیکه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! ...»
مراد از این آیه، نماز شب است که به حدیث امام باقر -علیه السلام- استناد میشود که میفرماید: فی قوله تعالی "آناء اللیل ساجداً و قائماً" قال یعنی صلاة اللیل.[10]
* دوم مطلق به زمین افتادن، جهت خضوع است که ساحران انجام دادند؛[11]و سجده در برابر تلاوت برخی آیات قرآن از این قبیل است. در قرآن کریم چهار آیه وجود دارد که انسان به محض خواندن و یا شنیدن آن آیات، باید در برابر خداوند به سجده بیفتد.[12]
2. سجدهی ملائکه و موجودات دیگر:
برخی از آیات قرآن بر خضوع موجودات عالم و فرشتگان الهی اشاره کرده و بیانگر اینست که همهی موجودات عالم در برابر خدا، دائماً در حال سجده و عبادت هستند:
«وَ لِلَّهِ یسْجُدُ مَا فِى السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ مِن دَآبَّةٍ وَالْمَلَائِکَةُ ...»[13]
«تمام آنچه در آسمانها و زمین از جنبندگان وجود دارد، و همچنین فرشتگان،
برای خدا سجده میکنند...»
مراد از سجدهی موجودات عالم، خضوع و پیروی از قوانین طبیعی حق است، که همه بر آن قوانین خاضعاند.[14]بنابر این مراد از سجده، خضوع و انقیاد ذاتی و تکوینی است؛ که از طرفی با این نوع بیان، مشرکان را مورد سرزنش و توبیخ قرار داده و میفرماید:
«وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ مَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعًا وَ کَرْهًا وَ ظِلَالُهُم
بِالْغُدُوِّ وَ الاَْصَالِ»[15]
«تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند – از روی اطاعت یا اکراه – و همچنین سایههایشان، هر صبح و عصر برای خدا سجده میکنند.»[16]
سجده بر غیر خداوند
چنانکه بیان شد سجده مختص به خداست و برای رسیدن به مقام عبودیت راهی جز سجده و خضوع نیست؛ اما افرادی هستند که این خضوع را در غیر جایگاهش انجام داده و به جای خالق در برابر مخلوق به سجده میافتند که این نوع از سجده به شدت نهی شده و در شرع مقدس اسلام یقیناً حرام و باطل شمرده شده است:
«وَ مِنْ آیاتِهِ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذی خَلَقَهُنَّ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ»[17]
«و از نشانههاى او، شب و روز و خورشید و ماه است؛ براى خورشید و ماه سجده نکنید، براى خدایى که آفریننده آنهاست سجده کنید، اگر مىخواهید
او را بپرستید.»
اما اگر هدف الهی باشد و حقیقتاً خدای متعال عبادت و اطاعت شود و در حین حال در برابر غیر خدا سجده صورت بگیرد، استثنائاتی هستند که قرآن بر آن صحه گذاشته است:
1. سجدهی ملائکه بر آدم:
زمانیکه خدای متعال آدم را آفرید و از روح خود به او دمید، به فرشتگان امر کرد که به آدم سجده کنند؛ پس همهی فرشتگان سجده کرده و فرمان خدا را انجام دادند:
«فَسَجَدَ الْمَلَئکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُون»[18]
«همهی فرشتگان، بی استثنا، سجده کردند.»
البته از میان فرشتگان، ابلیس که از جنیان بود، از این فرمان سرباز زده و کبر وغرور بر او اجازهی سجده نداد:
«إِلَّا إِبْلِیسَ أَبىَ أن یَکُونَ مَعَالسَّاجِدینَ»[19]
«جز ابلیس که ابا کرد از اینکه با سجده کنندگان باشد.»
از جملهی "بر آدم سجده کنید" اجمالاً استفاده میشود که سجده براى غیر خدا جائز است، در صورتى که منظور از آن، احترام و تکریم آن شخص بوده و در عین حال خضوع و اطاعت امر خدا نیز بوده باشد. و نظیر این استفاده را از جریان حضرت یوسف نیز داریم که پدر و مادر خود را بر تخت سلطنت نشانید، پس آنها و برادران، همگى بمنظور تعظیم وى بسجده افتادند (یوسف/100).[20]
2. سجدهی والدین و برادران یوسف در برابر ایشان:
«وَ رَفَعَ أَبَوَیهِ عَلَى الْعَرْشِ، وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ یا أَبَتِ
هذا تَأْوِیلُ رُءْیای مِنْ قَبْلُ ...»[21]
«و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگی به خاطر او به سجده
افتادند و گفت: پدر! این تعبیر خوابی است که قبلاً دیدم ...»
ضمیری که در جمله «وخرّوا له سجدا» هست به طوری که از سیاق برمیآید به یوسف برمیگردد و «مسجودله» او بوده و باید دانست که این سجده برای عبادت یوسف نبوده، به دلیل اینکه در میان سجده کنندگان در برابر یوسف شخصی بود که توحیدش خالص بوده، و چیزی را شریک خدا نمیگرفته، و او یعقوب (ع) است؛ دلیل دیگر اینکه اگر، «مسجود له» یوسف بوده، به نص قرآن یوسف همان کسی است که به رفیق زندانیش گفت: «ما را نمیرسد که چیزی را شریک خدا بگیریم»، پس قطعاً آنان را نیز از این عمل نهی میکرد! ولی نهی نکرد؛ فلذا میفهمیم که سجده، عبادت ایشان نبوده است. مثل این، مثل کعبه است که یوسف را آیتی از آیات خدا دانسته و او را قبله در سجدهی خود گرفتند؛ چنانچه برای عبادت خدا، کعبه را قبلهی خود گرفته و نماز اقامه میکنیم. پس با کعبه، خدا عبادت میشود و کعبه در اصل استقلالی ندارد؛ پس اگر کعبه یا یوسف سجده شود، جز صاحب نشانه (خدا) عبادت نشده است.[22]
ویژگیها و آثار سجده
سجده در برابر پروردگار عالم، فواید و ویژگیهایی خاصی دارد که حتی در چهره و زندگی انسان جلوهی ویژهای پیدا میکند. آیاتی در این زمینه به اختصار اشاره میکنیم:
الف. سجده یکی از صفات مؤمنین:
مؤمن کسی است که با اطاعت از خداوند و سجده در برابر او با خداوند رابطهی قوی پیدا کرده و با او زندگی میکند:
«إِنَّ اللَّهَ اشْترََى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالهَُم... السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ...»[23]
«خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خریداری کرده... سیاحت کنندگان، رکوع کنندگان، سجده آوران،...»
همانطور که مشاهده کردیم در این آیه خداوند صفات مؤمنین را متذکر شده که یکی از آن صفات، سجده بر خداوند میباشد.
ب. سجده از بین برنده اندوه:
«فَسَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّکَ وَ کُن مِّنَ السَّاجِدِین»[24]
«(برای رفع ناراحتی آنان) پروردگارت را تسبیح و حمد گو! و از سجدهکنندگان باش!»
خدای سبحان به پیامبر گرامی خود سفارش میکند که او را تسبیح و حمد گوید و در برابر خدا سجده و عبادت کند و این شیوه را پیوسته ادامه دهد. آیهی شریفه از اینکه این سفارش را متفرع بر تنگ حوصلگی از زخم زبانهای کفار نموده (در آیات قبل) معلوم میشود که تسبیح، حمد ، سجده و عبادت خدا در زایل کردن اندوه و سبک کردن مصیبت، اثرگذار است.[25]
ارزش سجده
سجده، که با ارزشترین عمل در پیشگاه الهی است، کراراً در آیات قرآن، امر سجده بیان شده و خدای متعال به پاکترین انسانها جهت ابراز عبودیت در برابر معبود، این امر را تصریح نموده که مریم -سلامالله علیها- از جملهی آنهاست:
«یامَرْیمُ اقْنُتىِ لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِى وَ ارْکَعِى مَعَ الرَّاکِعِین».[26]
«ای مریم! برای پروردگار خود، خضوع کن و سجده بجا آور! و
با رکوع کنندگان، رکوع کن!»
پس سجده، نوعی از خضوع کامل در برابر خداست که نزدیکترین حالت بندگان به خداوند میباشد.[27]فلذا خدای متعال برای ارج نهادن بر سجده و سجدهگنندگان، مکان خاصی قرار داده که آن مکان را به خود اختصاص داده و مقدس شمرده و پاداش ویژهای برای عبادتکنندگان در آن قرار داده است:
«وَ أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُواْ مَعَ اللَّهِ أَحَدًا»[28]
»و اینکه مساجد از آن خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید!»
مقام و منزلت سجدهکنندگان
سجده کنندگان از ویژگی خاصی برخوردارند که در آیهی 9 سورهی زمر به صاحبان خرد و اندیشه معرفی شدهاند. در این آیه بعد از اینکه سجود و قیام اهل نماز شب را بیان میکند، میفرماید:
«... قُلْ هَلْ یسْتَوِى الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَا یعْلَمُونَ
إِنَّمَا یتَذَکَّرُ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب»[29]
«...بگو: "آیا کسانی که میدانند با کسانیکه نمیدانند یکسانند؟"
تنها خردمندان متذکر میشوند!»
یعنی از این تذکر تنها کسانی متذکر میشوند که صاحبان عقل و اندیشه هستند که پی به عظمت خداوند برده و در برابر او سر تسلیم، فرود میآورند؛ ولی کسیکه دارای قوهی درک و فهم این عظمت نباشد، سجده نکرده و متذکر نمیشود.[30] پس این ویژگی خاص است که مؤمنان را به صفات برجسته، از جمله به اهل سجده و خضوع بودن سوق داده و خداوند به این مؤمنان مقام ویژهای داده و در قرآن به آنان بشارت بهشت را میدهد:[31]
«إِنَّ اللَّهَ اشْترََى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالهَُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنّةَ...
الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ ... وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِین»[32]
«خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریدای کرده که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد... رکوع کنندگان، سجده آوران، و... (مؤمنان حقیقیاند) و
بشارت ده به (اینچنین) مؤمنان.»