انسان ثابت قدم هم، ممکن است کار را بدون «نیت» انجام دهد. نیت به منزله روح است، و عمل به مانند تن و عمل بىروح، جسد مرده است که کارى از آن ساخته نیست. از این رو رسول اکرم (صلىاللهعلیهوآله) فرمودند:
«فإنما لکل امرء ما نوى»[1]
«هر کس به اندازه نیتش طرفى مىبندد.»
درباره مجاهدان و مهاجران الىالله وارد شده است: اگر کسى براى خدا هجرت کند، پاداشش لقاى حق و ثواب اوست؛ ولى کسى که جهاد کند، تا غنیمتى ببرد، جهاد او به اندازه همان غنیمت مىارزد، و بیانگر ارزش همان شخص است؛ چون قیمت هر شخص به معرفت اوست و معرفت او را در هدفدارى او باید جستجو کرد.
از این رو یکى از بهترین امور براى سالکان نیت است و از میان نیت و عمل، نیت بىعمل از عمل بىنیت، بهتر است؛ مثلا، اگر کسى کارى را بدون قصد قربت انجام دهد، اگر آن کار «توصلى» باشد از عقوبت ترک واجب مصون است و اگر «عبادى» باشد، به عذاب ترک واجب گرفتار مىشود؛ ولى اگر کسى به انجام کارى مصمم شود و نیت کند کار خیرى را انجام دهد؛ ولی امکانات او را همراهى نکند، به یقین پاداش دارد؛ چون خود نیت، فعل عبادى قلبى است.
روزى معنوى
نیت از روزیهاى معنوى انسان است. از آنجا که برخى انسانها بسیارى از امور ماوراى طبیعى را روزى نمىشمرند، از این رو از ائمه (علیهم السلام) مىپرسیدند:
چرا خردمندان و فرزانگان تهىدستند؟
آنها هم در جواب مىفرمودند:
مگر فرزانگى، عقل و دانش، روزى نیست؟ خدا روزیها را تقسیم مىکند.
امام صادق (علیه السلام) نیز مىفرماید:
«عقل، زیبایى و فصاحت روزیهایى است که مایه کمال آدمى است.»[2]
لذت دانش به مراتب بیش از لذت امکانات رفاهى مادى است؛ زیرا چیزى که جداى از جان انسان است، براى او گوارا نیست و فقط «خیال لذت» است، حتى لذت غذا و میوه شیرینى که انسان مىخورد، تنها در محدوده کام او و بسیار زودگذر است و همین که از دهان، فرو رفت دیگر هیچ لذتى براى او ندارد؛ اما علم و دانش چنین نیست؛ زیرا شنیدن، گفتن، دانستن، نشر آن و عمل به آن لذیذ است. بنابراین، گذشته از رزق ظاهرى رزق معنوى را که علم و فرزانگى است باید به حساب آورد. نیت مثل خرد و فرزانگى جزو روزیها و اعمال باطنى است و عمل باطن از عمل ظاهر قویتر است.
ارزش نیت
امامان معصوم (علیهمالسلام) فرمودهاند:
«نیة المؤمن خیر من عمـله» [3]
«نیت مؤمن از کارش بهتـــر است.»
نیت روح عمل، و کار دشوارى است. چون اصل کار را بسیارى از انسانها انجام مىدهند؛ اما همه قدرت نیت صحیح ندارند. اولا باید کار، «حسن فعلى» داشته باشد. کار ناپسند شایستگى نزدیک ساختن انسان به خدا را ندارد و ثانیا باید، از «حسن فاعلى» برخوردار باشد. یعنی با قصد قربت انجام دهد. در این صورت اگر این عمل از هر پیرایهاى منزه باشد، نیت آن بهتر از خود عمل است.
گاهى انسان ریا مىکند و نمىداند که ریا کار است، این ریاى مرموزى است و کمتر مورد توجه قرار مىگیرد. مانند کسى که علاقه دارد نامش برده نشود، تا دیگران بگویند: او بدان حد رسیده که حتى حاضر نشده مردم نامش را ببرند. برخى هم براى این که دیگران نگویند: فلان کس ریاکارى مىکند، کار خیر را انجام نمىدهند، و سخن مردم انگیزه ترک کار خیر او میشود.