دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

چینود Cinvad

No image
چینود Cinvad

كلمات كليدي : چينود، پل، دين، رشن، مهر

نویسنده : مجيد طامه

در سراسر سنت مکتوب مزدیسنان، از گاهان تا کتابﻫای کلامی پهلوی، طریق مخاطره‌آمیز وصول به بهشت، پلی است با نام چینوتو پرتو (cinuuatō pərətu-)، در این ترکیب لفظ pərətu (پل) مضاف و کلمهﻯ cinuuatō مضافﺍلیه است که در بعضی متون متاخر cinuuaţ .pərətu- خوانده شده است.

واژهﻯ cinuuant- صفت فاعلی مضارع است در نقش اسم عامل و تا کنون این واژه را به چند طریق توضیح دادهﺍند:

1-بارتلمه (1904، ستون 596-597) cinuuant- را مشتق از ریشهﻯ ci- به معنی جمع کردن دانسته و کل عبارت را به «پل متعلق به جداکننده» ترجمه کرده است. و مقصود از آن «پل متعلق به فرد جداکننده» است که نیک را از بد جدا میﻛند.

2- نوبرگ (1937، ص205) آن را مشتق از ریشهﻯ ci- به معنای «توجه کردن» که در ودا هم آمده دانسته و چنین پنداشته که معنای آن «پل متعلق به کسی است که کارها را بهﺩقت بازرسی میﻛند».

3- بیلی (1939، صص 115-116) اساس توضیح خود را بر 2ci- به معنای «پرداختن تاوان گناه» قرار داده و کل ترکیب را به «پل متعلق به فرد مطالبه کننده» معنا کرده است. کلنز واژهﻯ cinuuant- را از ریشهﻯ ci- چیدن میﺩاند و کل ترکیب را «پل چیننده» معنی میﻛند و معتقد است "چیننده" بر شخصی دلالت میﻛند که با چیدن سنگﻫا بر روی هم پلی ساخته و بعیدست این شخص کسی جز معادل یَمهﻯ هندی یعنی جم باشد.[1]

پل چینود در منابع کهن

از این واژه برای نخستینﺑار در گاهان که کهنﺗرین بخش اوستا است نام برده میﺷود. اما از کیفیت و چگونگی آن سخنی به میان نمیīید.زرتشت در بند دهم از یسن چهل‌و‌ششم، برای نیکوکاران، بهشت را آرزو میﻛند و از اهورهﻣزدا درخواست میﻛند که مردان پارسا و نیکونهاد به آسانی از پل چینود بگذرند. در بند یازدهم اشاره میﻛند که روان بدکرداران و شریران، چون بخواهند از چینود بگذرند، در دوزخ نگونسار خواهند شد.

در یسن پنجاه و یک نیز اشاره شده که روان گناهکار در سر پل چینود آشکارا او را سرزنش خواهد کرد. در دیگر بخشﻫای اوستا نظیر یسنا و وندیداد نیز از این پل نام برده شده است. در یسنه هفتاد و یک بند شانزده آمده که در اثر خواندن اوشتهﻭَئیتیﮔاه[2] روان به آسانی خواهد توانست از "چینود پل" بگذرد. در ویشتاسپ یشت، بند 42 اشاره شده که فزونی کردار نیک موجب عبور از پل و کاستی آن سبب خواهد شد که پل غیر قابل عبور برای روان باشد.[3] در فرگرد 13 وندیداد بند 9 از سگی در مقام نگهبانی این پل یاد شده که خویشکاری آن یاری رساندن به روان فرد درگذشته در برابر دیوان است. همچنین در فرگرد 19 همین بخش از اوستا از دو سگ نگهبان نام برده شده است.[4] در متون اوستایی این پل با صفاتی مانند مزدهﺩاده (=آفریدهﻯ مزدا)،از دور آشکار، نیرومند، خوبﭘاییده و محافظت شده با پارسایی، وصف میﺷود. [5]

در نوشتهﻫای دورهﻯ میانه نخستین جایی که به پل و عبور از آن اشاره شده، کتیبهﻫای کرتیر در سرمشهد و نقشﺭستم است در این کتیبهﻫا به معراج و سفر روحانی وی اشاره شده که در آن زنی که به گفتهﻯ کرتیر شریفﺗر از او هرگز نه دیده و در واقع همان دین یا وجدان دینی وی است او را خوشīمد میﮔوید و هر دو به راه روشنی میﺭوند و دوزخ را نیز همﭼون چاهی ژرف و تاریک میﺑیند که بر روی آن پلی است همﭼون تیغ تیز که برای کرتیر و آن زن، پهن میﺷود.[6]

چینود در متون دوره‌ی میانه

بیشترین اطلاعات دربارهﻯ پل چینود و ویژگیﻫا و مسایل مربوط به آن در متون کتابی دورهﻯ میانه آمده است.

در کتابﻫای دینکرد، دادستانﺩینیگ، بندهش و ارداویرافﻧامه دربارهﻯ جای این پل چنین آمده است: «در ایرانویج، در بالا، بر قلهﻯ داییتی[7] به بلندی یکﺻد مرد پل چینود قرار دارد و در زیر آن، در وسط، دوزخ است. در هنگام عبور پارسایان نُه نیزه پهنای آن میﺷود، هر نیزه به درازای سه نای، و در هنگام عبور بدکاران همﭼون تیغ تیز میﺷود».

در بندهش، پل چینود به منزلهﻯ دو بازوی ترازوی ایزد رشن[8] تصور شده است که یک بازوی آن در بُن البرز در شمال و بازوی دیگر در سر البرز در جنوب قرار دارد.[9]

در دینﻛرد آمده است که "چینودپل" از کوه دائیتی در ایرانﻭیج تا البرزکوه کشیده شده است. از برای نیکوکاران راهگذاری فراخ و آسانﮔذر بوده و از برای بدکاران به باریکی مو و تیزیِ تیغﺑران است. در زیر این پل دوزخ واقع شده که ارواح بدکاران در آن نگونسار میﺷوند و ارواح نیکوکاران به آسودگی، گذشته و به بهشت وارد میﺷوند.

در کتاب "روایت پهلوی" دربارهﻯ کِرْفَه و ثواب خویدوده[10] یا ازدواج مقدس آمده که این نوع ازدواج، باعث آمرزش گناهان میﺷود و برگزارکنندگان چنین سنت مقدسی به آسانی از چینودپل خواهند گذشت.[11]

در نوشتهﻫای فارسی میانه این پل با صفاتی نظیر بلند، سهمگین،بیمگین،بسیار نگهبان، هرمزدآفریده و نیک توصیف میﺷود. در برخی متون از چینودپل با نامﻫای چینور پل[12]، چینگﭘل[13] و چهﻭیدرگ[14] نیز یاد شده است.[15]در فارسی واژهﻯ چینود هم به صورت چینور و هم چینیود آمده و فردوسی در شاهنامه در داستان شیرویه پسر پرویز به صورت خینور از آن نام برده است. در فرهنگ جهانگیری زیر واژهﻯ چینود یادآوری میﮐند که در زند و پازند خینود آمده است.[16]

با داوری از سنت هندی دانسته میﺷود که پیشﺗر مردمان باور داشتند که روانﻫای به فراز رفته، در ملکوت ایزدان، از هر آنچه نعمت و خوشی باشد بهره میﺑرند، اما رفتگان به جهان زیرزمینی مردگان از هرگونه لذتی بیﻧصیبﺍند.

جهان زیرین در نگاه زرتشت

زرتشت جهان زیرین را جایگاه کژرُوان دانست و پارهﺍی از آموزهﻫای خود را بر پایهﻯ باورهای متفاوت سنتی آن دوران استوار کرد.

یکی از این باورها این بود که روانﻫای درگذشتگان، در پیمایش راه فرودین به قلمرو مردگان، ناچار به عبور از گذری خطرناکند تا به آن مقام تاریک و عاری از شادی، اما ایمن، برسند.

باور دوم برای کسانی بود که آرزو داشتند به ملکوت برین بروند. در این باور به وجود پلی اندیشیده شده بود که یک سرش بر چکاد البرز قرار داشت و روان نیکان در سفر خطرناک آخرت از فراز آن میﮔذشتند. زرتشت این دو باور را با تاثیری پایدار درهم آمیخت و چنان دید که روان تمامی درگذشتگان در چهارمین روز پس از مرگ بر چکاد البرز صعود کنند. در آن چکاد، همه را داوری کنند و آنان که شایستهﻯ بهشتﺍند از چینودپل ﮔذرند، چه برای آنان پهن و ایمن است. بدکنشان نیز به گذر از آن میﮐوشند، اما پل برای ایشان به باریکی تیغهﻯ شمشیر میﺷود و آنان به درون دوزخ که در جانب شمال چکاد کوه، دهان گشوده است، فرو میﺍفتند.[17]

مراحل پس از مرگ در متون زرتشتی

بنابر متون زرتشتی سه شب پس از مرگ، در سپیده دم روز چهارم هر روانی میﺭود تا دربارهﻯ اعمالش داوری شود. در طول زندگانی هر فردی مجموعهﺍی از کارهای نیک و یا بد او انبار میﺷود. این نیکیﻫا و خطاها را در ترازویی در برابر چشمان داوران که عبارتند از مهر، که ایزد عهد و پیمان و دوستی است، سروش ایزد فرمانﺑرداری و رشن ایزد دادگری میﺳنجند. دربارهﻯ هر انسانی کاملاً براساس زندگی خاص خود او داوری میﮐنند. اگر اندیشهﻫا و گفتارها و کردارهای نیک بر بد افزون باشد، روان به بهشت میﺭود؛ اما اگر بدی بر نیکی فزونی یابد، روان را به دوزخ میﻓرستند، اما اگر هر دو کاملاً برابر باشند، روان به همیستگان که جایی میانی است، میﺭود. هنگامی که روان از محل داوری بیرون میﺭود. راهنمایی به پیشوازش میīید. نسیمی خوشبو و دوشیزهﺍی که زیباتر از او هرگز کسی ندیده است، راستکاران را استقبال میﮐند. روان از آن دوشیزه میﭘرسد که او کیست و از کجا آمده است. او پاسخ میﺩهد که من دین یا همان وجدان توام. از سوی دیگر، به پیشواز روان بدکار بوی بد ناخوشایند و عجوزهﻯ برهنهﻯ پیری که بسیار نفرتﺍنگیز و پر از عیب است، میīیند. این زن مظهر اندیشهﻫا و گفتارها و کردارهای او است. آنگاه روان به سوی پل چینود روانه میﺷود. این پل برای راستکاران عریض و آسانﮔذر و برای بدکاران به صورت تیغهﻯ تیزی نمایان میﺷود.[18]

هنگامی که روان راستکار از پل میﮔذرد "ایزدان‌مینویی" را میﺑیند. آتش پیروزمند تاریکی را دور میﮐند و روان که معناً پاک شده است به بهشت راهنمایی میﺷود. روان بدکار دچار عذابﻫای بزرگی میﮔردد و اعمال بد وی به صورت حیوان درندهﻯ هراسﺍنگیزی در آمده و او را به پیش میﺭاند و وادارش میﺳازد که برخلاف میل خود از پل بهﮔذرد. پس از برداشتن سه گام که عبارتند از اندیشهﻯ بد، گفتار بد و کردار بد با سر به دو زخ فرو میﺍفتد و دچار انواع عذابﻫا میﺷود.[19]

پل خود بنﻣایهﻯ بسیار کهنی است که در میان بسیاری اقوام مشترک است. اغلب نمایانگر آزمایش نیرو و مهارت فرد درگذشته است. در مورد بیشﺗر اقوام ابتدایی هنوز چیزی بیش از یک تنهﻯ درخت، یا گیاه و... نیست. قبایل باستانی ژرمنی این پل را که به آن جهان کشیده میﺷد با رنگینﻛمان یکی میﺩانستند و برخی از پژوهشگران پل مزداییان را نیز به همینﺳان تشریح میﻛنند، اما زمینهﺍی برای چنین فرضیهﺍی وجود ندارد. این مفهوم هرچه باشد در هند نیز از یَجور وده[20] تا اوپَنیشَدها[21] یافت میﺷود و چون به جهان دیگر راه دارد تا اندازهﺍی ارزش اخلاقی یافته است.[22]

چنانﻛه ذکر شد در وندیداد از دو سگ نگهبان بر سر پل چینود نام برده شده است. چنین باوری دربارهﻯ نقش سگ در امور مربوط به آخرت در ادبیات هندی نیز سابقه دارد. در اینجا ارواح برای انجام داوری و رسیدن به حضور یَمَه[23] میﺑایستی ابتدا از جلوی سگﻫای مهیب وی بهﮔذرند و سگﻫای یمه را حیوانات وحشتناکی شرح دادهﺍند که چهار چشم و پوزهﺍی بلند و کشیده دارند.[24]

یکی از ترکیبات مشهور در زبان فارسی، پل صراط است که معنایی معادل پل چینود را به خود گرفته است؛ اما باید دانست که سابقهﻯ این ترکیب به قرن ششم میﺭسد و کلمهﻯ صراط در هیچﻛدام از آیات قران به معنی پل نیست. در متون روائی شیعه نیز ترکیبی که معنای پل صراط را برساند دیده نمیﺷود. تنها در بحارالانوار کلمهﻯ صراط به «جسر جهنم» معنا شده و باریکتر از مو و تیزتر از شمشیر توصیف شده است. در روایات اهل سنت نیز صراط به معنی «جسر جهنم» بهﻛار رفته است. در نتیجه با توجه به سابقهﻯ کاربرد ترکیب پل چینود در فرهنگ ایران باستان و روایاتی که صراط به جسر جهنم معنا شده است چنین به نظر میﺁید که ادبا و شعرای فارسی زبان کلمهﻯ پل را از فرهنگ ایران باستان و صراط را از فرهنگ اسلامی اقتباس کرده و ترکیب پل صراط را بهﻛار بردهﺍند.[25]

مقاله

نویسنده مجيد طامه
جایگاه در درختواره ادیان غیرابراهیمی - زردشتی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

امکان اخص Contingency,probability

بنابراین باید امکان را مقابل ضرورت دانست؛ اما بسته به اینکه واژه امکان در مقابل چه ضرورتی مطرح شود، معانی مختلفی از امکان خواهیم داشت.
No image

گادامر (2002-1900)

پر بازدیدترین ها

No image

حواس ظاهری و باطنی

No image

مراتب و درجات عقل

No image

عقل نظری و عملی

صفات خداوند

صفات خداوند

Powered by TayaCMS