حزب ايران نوين، كانون ترقي، حسنعلي منصور، هويدا، گروه پيشرو، حزب اكثريت، حزب رستاخيز، مجلس بيست و دوم، مجلس بيست و سوم، كاپيتولاسيون، انقلا
نویسنده : محمد علی زندی
هنگامی که دو حزب دولتی مردم و ملیون بهدلیل تقلبهای انتخاباتی سال1339 اعتبار خود را از دست دادند، محمدرضا شاه به ایجاد یک حزب جدید بهنام«ایران نوین» مبادرت ورزید[1] تا بهجای حزب مردم که منحل شده بود نقش حزب اکثریت را بازی کند. شالوده و بنیان نخستین ِحزب ایران بر هستهی مرکزی و اولیهای استوار شد که تحت عنوان«کانون ترقی» شهرت داشت. اما خود کانون ترقی بر پایه و اساس تشکیل گروهی محدود دیگری بنیان نهاده شده بود که بهنام«گروه پیشرو» خوانده میشد. گروه پیشرو در اواخر سال1339 توسط حسنعلی منصور، ایرج منصور، دکترمحمدعلی مولوی، فریدون معتمدوزیری و امیرعباس هویدا و با 30نفر عضو تشکیل شد. که پس از چندی با برقراری جلسات گفتگو و بحث و تبادل نظر در ابتدای سال1340 به«کانون ترقی» تغییر نام داد.[2]
کانون ترقی
اعضای این کانون عموما از مقامات عالی رتبهی وزارتخانهها و دستگاههای مختلف حکومتی بودند. مهمترین شخصیتهای کانون ترقی که در کابینهی منصور و کابینههای بعدی هویدا عضو بودند عبارتند از: هادی هدایتی، محمدتقی سرلک، منوچهر کلالی، محسن خواجهنوری، امیرعباس هویدا، فتحالله ستوده، ضیاءالدین شادمان، غلامرضا نیکپی.[3]
در بهمنماه1341 منصور بهمناسبت اولین سالگرد کانون ترقی اعلام کرد: «اهداف ما فرصت فراهمکردن برای آموزش و فراگیری تضمین حقوق و استقلال فردی و اجتماعی، تحقق و بهبود آزادی بیان و سخن، حمایت از استقلال قوهیقضاییهی نیرومند، حمایت از آموزش ابتدایی عمومی، حمایت از بهداشت عمومی، گسترش بیمهی اجتماعی، نجات مردم از بدبختی، حمایت از سالخوردگان، تحقق و حمایت از حقوق و مالکیت، برای توزیع مناصب ثروت و تشویق بخش خصوصی تحت نظر سازمانهای دولتی است».[4]
بدین ترتیب سعی شده بود اهداف کلی که هر گروه یا طبقهای را بتواند جذب کند در نظر گرفته شود. کانون در مدت دو سال عمر خود، یعنی تا سال1342 به مرکزی با حدود 200نفر صاحبان نفوذ اعم از فرهنگی، نمایندهی مجلس، کارمندان عالی رتبهی حکومتی، اساتید دانشگاهها و فرزندان خانوادههای متمول که متشکل از تحصیلکردگان غرب اعم از دکتر در رشتههای پزشکی و غیرپزشکی و مهندسی و لیسانسه که اغلب آنها مصدر کارهای حساس بودند تبدیل شود.[5]
در اواخر خردادماه1342، یعنی پس از قیام 15خرداد و به موجب فرمان شاه کانون ترقی که ظاهرا فعالیت خود را معطوف تحقیقات و بررسیهای اقتصادی و علمی و اجتماعی کرده بود به مرکز تحقیقات شخصی شاه تبدیل شد.[6] دو ماه بعد کانون تصمیم خود را مبنی بر شرکت در انتخابات دور بیستویکم مجلس شورای ملی اعلام کرد.[7] نمایندگان عضو کانون ترقی، فراکسیون ترقی را در مجلس تشکیل دادند و درحالیکه تعدادشان به 100نفر میرسید به همراه 22نمایندهی گروه دهقانان و 13نمایندهی گروه کارگران دست به ائتلاف زده و اکثریت مجلس را با تشکیل«ائتلاف نهضت ششم بهمن» به دست آوردند. بدین ترتیب کانون ترقی جایگاهی خاص در مسایل سیاسی کشور پیدا کرد. این امر خود عامل مهمی شد تا ریاست آن یعنی حسنعلی منصور که وعدهی ارتقا به مقام نخستوزیری دریافت کرده بود، درصدد برآمد تا کانون را گسترش داده و بر نقش و اهمیت آن بیفزاید.[8]
حسنعلی منصور بعد از دیدار با شاه(30/8/1342) و برگزاری میتنگی در 24آذر1342 که در آن 500نفر حضور داشتندکه 50نفر از آنها نمایندهی مجلس و بقیه اعضای کانون ترقی بودند،[9] موجودیت حزب ایران نوین را با هدف حفظ نظام شاهنشاهی و دستاوردهای انقلاب شاه و مردم را اعلام کرد.[10]
اعلامیهی تشکیل حزب
اعلامیه با ذکر نامی از پایهگذاری مشروطیت در 1285 آغاز شد و سپس دو عامل عقبماندگی اقتصادی و اجتماعی مردم و دور بودن از به اصطلاح کاروان تمدن غرب را بهعنوان دلایل عدم استواری مشروطیت برشمرد. کودتای1299 رضاخان، همچون یک مائدهی آسمانی مطرح گردید که ایران دچار حرج و مرج و اغتشاش شده را از خطر سقوط و تجزیه حتمی نجات داد و ضمن تمجید از شخصیت و عملکرد 20ساله رضاشاه او را پایهگذار نظم نوین در ایران قلمداد کرد پس از آن به طرح آغاز حکومت محمدرضا پرداخته و سالهای دههی1320 را دوران تبدیل ایران به صحنهی رقابت ابرقدرتها دانست که باعث متزلزل شدن ادارهی امور کشور، بینظمی، آشفتگی، بروز مشکلات اقتصادی و اجتماعی داخلی گشت. سپس به واقعهی آذربایجان اشاره کرد و آنگاه با طرح یک قضاوت به اصطلاح صادقانه،«تنها محور اساسی و منبع فیض الهی که موجب ثبات و رفع مشکلات مملکت گردید را وجود سلطنت مشروطه و شخص شاهنشاه جوان ایران معرفی کرد». پس از آن با ستودن ملیشدن صنعت نفت، پشتیبانی شاه، همراه حفظ امنیت داخلی را عامل اصلی آن ذکر کرد. تمجید و متعالی کردن انقلاب سفید در 6بهمن1341 از دیگر مطالب اعلامیهی حزب بود که معتقد بود، اساس سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران را دگرگون ساخته است. تجلیل از روز 18اسفند1341 بهعنوان روز آزادی زنان از دیگر مطالب آن بود. در بخش دیگر به لزوم تشکیل حزب سیاسی چون ایران نوین اشاره کرد و آن را«مظهر انقلاب عظیم و تحول اجتماعی ششم بهمن» شمرد و نمایندگان روشنفکران و نیروی زحمتکش و موثر در فرهنگ و رهبری جوان معرفی کرد و سپس با اعلام موجودیت حزب و بیان آمال و آرزوهای خود، اعلامیه را پایان بخشید.[11]
اعضای اصلی حزب ایران نوین و عضو شورای مرکزی حزب عبارت بودند از: معینیان وزیر پیشین اطلاعات، خسروانی وزیر کار و خدمات اجتماعی، دکتر عاملی وزیر دادگستری، هویدا نخستوزیر، خواجهنوری نمایندهی مجلس، سرلک شهردار تهران، ستوده مدیرعامل کارخانهی شماره 5 ونک، نیکپی منشی نخستوزیر، پرسا کاردار آموزشی نمایندگان، جهانبانی نمایندهی مجلس، نحوی از پرسنل پیشین، مدیر سازمان طرح، بزرگنیا، دوری مدیرعامل خط آهن دولتی ایران، دکترمحمد سام، شاکری، جهانشاهی نمایندهی مجلس، همایونفر، دکترهوشنگ رام مدیرعامل بانک توسعه و عمران، دکترگنجی مدیرعامل مترو، جواد صدر وزیر کشور، دکترقهرمان، دکترعادل طباطبائی نمایندهی مجلس، شاهقلی وزیر بهداشت، دکترحسن توران، دکترعاطفی، دکترنیاکان، محدثزاده، دکترفرهنگمهر نمایندهی نخستوزیر، دکترشالیامین سخنگوی نمایندگان مجلس، دکترکاتبی نمایندهی مجلس و مدیرعامل شیرخورشید، مرتضوی و...[12]
مرامنامه
حزب ایران نوین در مرامنامه، ضمن برشمردن پایهی حزب بر اساس قانون اساسی و اعتقاد و ایمان کامل به رژیم سلطنتی و حفظ استقلال سیاسی، اقتصادی و تمامیت ارضی ایران، اصول عقاید، هدفهای خود را در 34اصل معرفی میکند.
1- پرورش جسمانی و رشد و تربیت افراد جامعه.
2- اهمیت خانواده بهعنوان رکن اساسی اجتماعی.
3- تساوی حقوق کلیهی زنان و مردان.
4- استقلال و تحکیم قوهی قضائیه.
5- آزادی قلم و بیان بهعنوان یکی از شرایط اصلی پیشرفت اجتماع و تکامل دموکراسی.
6- حق مالکیت.
7- تأمین بهداشت عمومی توسط دولت.
8- برخورداری کلیهی آحاد جامعه از وسایل درمانی و مراقبتهای پزشکی.
9- بهرهمندی مردم از امکانات و حمایت دولت در مقابل بیکاری و نقص عضو، پیری و حوادث.
10- تعلیمات مجانی و اجباری ابتدایی برای هر فرد ایرانی.
11- فراهم کردن تعلیمات حرفهای و تحصیلات متوسط و عالی به منظور تکامل نیروی انسانی جامعه.
12- توجه به رشد و تکامل اخلاقی و معنوی کلیهی افراد بویژه نسل جوان.
13- حفظ و صیانت از فرهنگ و ادب و هنر ایران.
14- ارشاد و هدایت فعلیتهای اقتصادی و اجتماعی دولتی و خصوصی در چارچوب برنامهی جامعهی ملی.
15- حمایت دولت از کلیهی فعالیتهای خصوصی اقتصادی و اجتماعی.
16- استقرار کشاورزی بر اساس اصلاحات ارضی و پیاده نمودن آن به منظور بهبود وضع کشاورزی و کشاورزان.
17- حفظ و احیای جنگلها و بهرهبرداری از آنها در جهت منافع کشور.
18- بهرهبرداری صحیح و بهتر از آبهای سطحی و زیرزمینی.
19- توجه به عمران منطقهای و پایهگذاری توسعهی اقتصادی و اجتماعی.
20-صنعتی کردن کشور.
21- تعمیم و توسعهی صنعت برق در کشور برای رفع احتیاجات صنعتی و کشاورزی و غیره.
22- بهرهبرداری کامل از معادن و منابع زیرزمینی کشور.
23- توسعهی هرچه بیشتر صنعت ملی نفت.
24- توجه به حمایت کامل و ایجاد رفاه و آسایش و بهبود وضعیت کارگران.
25- هماهنگ شدن سیاست بازرگانی با برنامهی جامع اقتصادی.
26- هماهنگ شدن سیاست مالی با برنامهی جامع اقتصادی.
27- توجه به سیاست پولی و اعتباری بهعنوان عامل تسهیل و تسریع توسعهی هماهنگ اقتصادی.
28- جلب سرمایهی خارجی.
29- جلب سیاحان خارجی.
30- ایجاد سازمان صحیح اداری و بهبود مدیریت.
31- واگذاری کار مردم به خود مردم و عدم تمرکز امور شهرستانها در تهران.
32- نوسازی شهرها و روستاها و اجرای طرح تأمین مسکن.
33- توسعهی راهها، راهآهن، بنادر و ایجاد فرودگاهها و وسایل ارتباطی و مخابرات.
34- برقراری روابط ایران با کلیهی کشورهای جهان بر اساس مصالح ملی.[13]
فعالیتها و عملکرد حزب ایران نوین
در 16اسفند1342 حسنعلی منصور پس از استعفای علم نخستوزیر شد[14]و کابینهی کاملا جدیدی که بجز وزیرجنگ و وزیرخارجه همه از اعضای حزب ایران نوین بودند، انتخاب کرد.[15]و به زودی حزب شروع به تشکیل شعب خود شهرستانها کرد. شورای مرکزی حزب ایران نوین نیز اولین میتینگ رسمیاش را در 26دیماه1343 برگزار کرد و کمیته اجرایی، حسنعلی منصور را بهعنوان دبیرکل و رئیس کمیتهی اجرائی برگزید.[16]به دنبال طرح لایحهی مصونیت مستشاران امریکا در ایران، در 25/3/43 مجلس سنا قرارداد وین را تصویب کرد و در 21مهر ماده واحدهی منظم به قرارداد وین در مجلس شورای ملی تصویب شد. و در پی مخالفتهای مذهبیها، منصور در صبح اول بهمن1343، هنگام ورود به مجلس شورای ملی با شلیک محمد بخارایی یکی از اعضای هیئتهای موتلفهی اسلامی زخمی شد و پس از چند روز در ششم بهمنماه درگذشت. دو روز قبل از مرگش، عطاالله خسروانی به مقام دبیرکلی رسید و فردای فوت منصور، هویدا مأمور تشکیل کابینه شد و اختیارات حزب ایران نوین را در دست گرفت.[17]
در سال1344 هویدا بهدلیل مشغلهی کاری که داشت، وظایف نخستوزیری و دبیرکلی را از یکدیگر جدا کرد و مسولیت دبیرکلی به عطاالله خسروانی محول شد و او تا شهریور1348 در این سمت باقی ماند[18]در انتخابات دورهی بیستودوم مجلس در سال1346 حزب ایران نوین توانست 180کرسی از مجلس را از آن خود کند و اکثریت را بدست آورد.[19]
در 5مرداد1348 عطاالله خسروانی از دبیرکلی حزب کناره گرفت و کمیتهی اجرایی حزب فورا با حضور نخستوزیر تشکیل جلسه داد. این کمیته تصمیم گرفت که کمیتهی مرکزی و سپس کنگرهی فوقالعاده حزب تشکیل شوند. 48ساعت بعد کمیتهی مرکزی میتینگی برگزار کرد و در 19شهریور1348 نشست کنگرهی فوقالعاده برگزار شد و منوچهر کمالی به دبیرکلی انتخاب شد.
این کنگره تغییراتی در اساسنامه که هدف عمدهی آن قوهی اجرایی و دبیرکل حزب بود ایجاد کرد. اصلاح ماده17 دربارهی قدرت و اقتدار دبیرکل از آن جمله بود. مواد اصلاحی دیگر، 14، 13، 20، 21، 22، 23، 39، 40 اساسنامهی حزب بودند.[20]
در سال1348 حزب شعب خود را در سراسر کشور گستراند و انتخابات انجمنهای شهرستانها را برگزار کرد. در نتیجه اکثر کرسیها را در شهرستانها از آن خود کرد. همچنین اعضای جدیدی را از میان اصناف، کارگران، کشاورزان و بازرگانان پذیرفت و انتشارات حزبی، روزنامههایی را در شیراز و بندرعباس به چاپ رساندند. با پذیرش نخستوزیر برای ریاست دفتر سیاسی حزب، روابط بین حزب و حکومت مستحکمتر شد و روابط بینالمللی با دیگر احزاب مهم سیاسی در جهان رشد یافت. در آبانماه1349 سخنگوی نمایندگان پارلمان آلمان فدرال و یکی از رهبران حزب سوسیال دموکرات این کشور به دعوت دبیرکل حزب ایران نوین یک ملاقات رسمی انجام دادند.[21]
سال1350 برای این حزب سالی خوب بود. در اردیبهشت سال1350 حزب، کنگره بزرگی برگزار کرد. در این کنگره 3000نفر که شامل 1604نماینده از 150کمیته حزبی، دستجات پارلمانی و دیگر واحدهای وابسته به حزب ایران نوین بودند شرکت داشتند.[22]در همین سال حزب موفق شد در انتخابات مجلس بیستوسوم شورای ملی 221کرسی و 28کرسی از 60کرسی مجلس سنا را از آن خود کند.[23]
این حزب تا سال53 بهصورت یک شبکهی پیشرفته برای دربرگیری نهادها برآمد، و تقریبا نود درصد اتحادیههای کارگری و تعاونیهای روستایی را کنترل میکرد. با بسیاری از صنفهای بازاری و نیز سازمانهای بهداشتی،سوادآموزی، و توسعه که بر اثر انقلاب سفید پدید آمده بودند، پیوند و ارتباط داشت. این حزب حدود شصتوهفت روزنامه و مجله منتشر کرد و شبکهای از کانونهای جوانان را در سراسر کشور به گردش درآورد و حتی اقدام به تأسیس یک دانشکده برای آموزش مدیران سیاسی کرد.[24] که پس از انحلال حزب همچون سایر نهادهای وابسته به احزاب موجود به حزب رستاخیز انتقال یافت.
سرانجام حزب
حزب ایران نوین، بزرگترین و ماندگارترین حزب دولتی اکثریت بود که بیش از یک دهه در فضای خالی از فعالیتهای حزبی واقعی به حیات خود ادامه داد. محمدرضاشاه در 11اسفند1353 برخلاف تأکیدات مکرر سالهای قبل خود در ستایش از نظام چند حزبی، به یکباره خواستار انحلال همه سازمانها و احزاب سیاسی موجود و تشکیل حزب واحد رستاخیز که همه را فرا گیرد شد. بنابراین حزب ایران نوین نیز انحلال خود را اعلام و به حزب رستاخیز پیوست و فعالیتهای خود را در غالب آن ادامه داد و هویدا نیز دبیرکل حزب رستاخیز شد.