كلمات كليدي : قرآن، سبأ، يمن، مأرب، سيل عرم ،بلقيس، سليمان، هدهد
نویسنده : علی محمودی
"سَبأَ" در لغت عرب به معنی خریدن و در اصطلاح نام مردی است که قبائل یمن همه از نسل او هستند و او "سَبَأ بن یشحب" است.[1]
گفته شده ده قبیله از قبائل عرب از ده فرزند او پدیده گشتهاند،[2] بنابراین تمام فرزندان و قوم سبأ به نام جدّشان نامیده شدهاند و بعد از این نامش به سرزمین آنها نیز منتقل شده است.[3]
موقعیت جغرافیایی قوم سبأ:
یمن در ناحیه جنوب غربی عربستان است، سرزمین قوم سبا در قسمت شرقی صنعاء (پایتخت یمن) قرار دارد و نام شهر پایتخت قوم سبأ "مأرب" بوده است. و این محدوده در زمانهای گذشته با تغییر دولتها، متغیر بوده؛ شاهان تبابعه و اصحاب اخدود از جمله این دولتها بودند.[4]
مردم باهوش این سرزمین در نقاط حساس، سدهای زیادی ساخته بودند که از همه مهمتر "سد مأرب" بود و مجاری مختلف در آن ایجاد کرده بودند که در اثر آن باغهای زیبا و کشتزارهای پر برکت در دو طرف مسیر رودخانه ایجاد شده بود.[5] سبائیان یا قوم سبأ و دو قوم دیگر (معینیان وحمیریان) در تاریخ عربستان نقش مهمی داشتهاند، آنان نخستین قوم عربستان جنوبی بودند که به آستانه تمدن گام نهادند.[6]
قوم سبأ در قرآن:
این کلمه تنها دو بار در قرآن آمده ( یکی در سورۀ سبأ که به سرزمین و نعمات و ناسپاسی و... قوم میپردازد و دیگری در سورۀ نمل که داستان حضرت سلیمان و هدهد و ملکه سبأ است):
« لَقَدْ کاَنَ لِسَبَإٍ فىِ مَسْکَنِهِمْ ءَایَةٌ جَنَّتَانِ عَن یَمِینٍ وَ شِمَالٍ کلُُواْ مِن رِّزْقِ رَبِّکُمْ وَ اشْکُرُواْ لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُور »[7]
« برای قوم سبأ در محل سکونتشان نشانهای (از قدرت الهی) بود، دو باغ (بزرگ و گسترده) از راست و چپ ( رودخانۀ عظیم و میوههای فراوان به آنها گفتیم ) بخورید و شکر او را به جا آورید شهری است پاک و پاکیزه و پروردگاری آمرزنده و مهربان.»
این باغهاى به هم پیوسته که در دو طرف نهر به وجود آورده بودند، به قدرى پر برکت بود که در تواریخ آمده اگر کسى سبدى بر روى سر مىگذاشت و در فصل میوه از زیر درختان عبور مىکرد آن قدر میوه در آن مىریخت که بعد از مدت کوتاهى سبد پر مىشد! نشانه بزرگی که در این آیات به آن اشاره شده است تبدیل شدن سیلها به عنوان عامل ویرانی، به مهمترین عامل عمران و آبادانی است.[8]
وفور نعمت آمیخته با امنیت محیطى بسیار مرفه براى زندگى پاک، آماده ساخته بود، محیطى مهیا براى اطاعت پروردگار، و تکامل در جنبههاى معنوى، اما آنها قدر این همه نعمت را ندانستند، خدا را به دست فراموشى سپردند و به کفران نعمت مشغول شدند، به فخر فروشى پرداختند و به اختلافات طبقاتى دامن زدند.[9]
«فَقَالُواْ رَبَّنَا بَاعِدْ بَین أَسْفَارِنَا وَ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ
فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ وَ مَزَّقْنَاهُمْ کلَُّ مُمَزَّقٍ
إِنَّ فىِ ذَالِکَ لَآیَاتٍٍ لِّکلِّ صَبَّارٍ شَکُور »[10]
« ولی گفتند: پروردگارا میان سفرهای ما دور بیفکن (تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیا سفر کنند و به این طریق) آنها به خویشتن ستم کردند و ما آنان را داستانهایی برای عبرت دیگران قرار دادیم و جمعیتشان را متلاشی ساختیم.»
این درخواست احمقانه نشانه تنگ نظری اغنیاء نسبت به فقراء بود آنها نمیخواستند افراد کم درآمد مانند ثروتمندان با آسایش و بدون زاد و توشه سفر کنند.
«إِنَّ فىِ ذَالِکَ لَآیَاتٍٍ لِّکل صَبَّارٍ شَکُور» یعنى در این داستانها که از قوم سبا نقل کردیم، اندرزها و آیتها است، براى هر کسى که در راه خدا صبر بسیار داشته باشد، و شکرش در برابر نعمتهاى بى شمار خدا نیز زیاد باشد، و از شنیدن و خواندن این آیات استدلال کند بر اینکه بر انسان واجب است که پروردگار خود را از در شکر، عبادت کند، و نیز بر اینکه در ماوراى این زندگى، روز بعثى هست، که در آن روز زنده مىشود و به خاطر اعمالش مجازات مىشود.[11]
سرانجام قوم ناسپاس سبأ:
ناسپاسی و حسادت این قوم مرفه باعث شد تا گرفتار عذاب الهی شوند.
آنچه باعث انحطاط تمدن عربستان جنوبی گردید، شکسته شدن سد مشهور "مأرب" بود که باعث جاری شدن آب زیاد آن به سرزمین سبأ شد. آبادیها و باغها و قصرها را ویران نمود و سرزمین آباد آنها تبدیل به بیابانی خشک و بی آب و علف گردید و تنها چند درخت "اراک" و "شوره گز" و "سدر" به جای ماند.[12]
قرآن از این سیل به «سیل عَرِِِم» یاد می کند:
«فَأَعْرَضُواْ فَأَرْسَلْنَا عَلَیهِْمْ سَیْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْنَاهُم بجَِنَّتَیهِْمْ جَنَّتَینِْ ذَوَاتىَْ أُکُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شىَْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِیلٍ. ذَالِکَ جَزَیْنَاهُم بِمَا کَفَرُواْ وَ هَلْ نجازِى إِلَّا الْکَفُور »[13]
«و ما سیل ویرانگر را بر آنان فرستادیم و دو باغ پر برکتشان را به دو باغ بی ارزش با میوه های تلخ و درختان شوره گز و اندکی درخت سدر مبدل ساختیم این کیفر را به خاطر کفرانشان به آنها دادیم.»
«عَرِم» به معنى خشونت و کج خلقى و سختگیرى است، و توصیف سیلاب به آن اشاره به شدت خشونت و ویرانگرى آن است.[14]
برای این لفظ معانی دیگری نیز ذکر شده است از جمله:
1. «عرم» سیل بنیان کنى است که قابل تحمّل و طاقت نیست.[15]
2. موشهایی که سد را سوراخ کردند و باعث ویران شدن آن شدند.
3. اسم سد
4. اسم مکان
5. باران شدید[16] و...
به هر حال در اثر ویرانی این سیل شدید قبیلههای سبأ به مکانهای دیگری مهاجرت کردند و این پراکندگی در میان اعراب ضرب المثل شد.
* * * *
واقعهای دیگر، قسمتی از داستان مربوط به حضرت سلیمان و ملکه سبأ است که در سورۀ نمل بیان شده، از این آیات بدست میآید که این قوم دارای حکومت بودهاند و زنی بر آنها سلطنت داشته است، قرآن از زبان هدهد چنین میگوید :
« إِنىِّ وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَ أُوتِیَتْ
مِن کُلِّ شَىْءٍ وَ لهََا عَرْشٌ عَظِیم »[17]
«من زنى را دیدم که بر آنان حکومت مىکند، و همه چیز در اختیار دارد، و (به خصوص) تخت عظیمى دارد »
نام ملکه سبأ را "بلقیس بنت شراحیل" ذکر کردهاند.[18] بلقیس دارایی عظیمی داشته است و به نقل قرآن او و قومش آفتاب پرست بودهاند:
« وَجَدتُّهَا وَ قَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَ زَیَّن لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لَا یَهْتَدُون »[19]
«او و قومش را دیدم که براى غیر خدا( خورشید) سجده مىکنند و شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده و آنها را از راه بازداشته و از این رو هدایت نمىشوند!»
حضرت سلیمان(ع) بر او پیامی میفرستد و او را به تسلیم شدن فرا میخواند،[20] بلقیس بعد از مشورت با اشراف و بزرگان،[21] ابتدا برای آزمودن سلیمان(ع) هدایایی میفرستد تا پیامبر بودن او برایش آشکار شود،[22] سلیمان(ع) به جای پذیرفتن هدایا، آنها را تهدید به فشار نظامى مىکند.[23]
ادامه داستان آوردن تخت بلقیس نزد سلیمان،[24] سپس حضور ملکه سبأ در قصر پیامبر خدا و به خدا ایمان آوردن ملکه سبأ است.[25]
سرانجام کار ملکه سبأ:
آنچه در قرآن مجید پیرامون ملکه سبأ آمده همان مقدار است که در بالا خواندیم، سرانجام ایمان آورد و به خیل صالحان پیوست، اما اینکه بعد از ایمان به کشور خود بازگشت و به حکومت خود از طرف سلیمان ادامه داد، یا نزد سلیمان ماند و با او ازدواج کرد، یا به توصیه سلیمان با یکى از ملوک یمن که به عنوان "تبع" مشهور بودند پیمان زناشویى بست، در قرآن اشارهاى به اینها نشده است.[26]
آنچه در تواریخ نقل شده این است که سلیمان(ع) وارد سرزمین سبأ می شود و با بلقیس ازدواج میکند.[27] و سرزمین تحت سلطه سلیمان(ع) از حجاز تا یمن و محدوده سبأ و مأرب گسترش مییابد.[28]