24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : شناخت خداوند، تعطيل، تشبيه، محدوديت
نویسنده : احسان ترکاشوند(عضو هیئت علمی دانشگاه ملایر)
1- دیدگاه تشبیه: که معتقدند، صفات الهی و صفات مخلوقات از نظر معنا و مصداق با یکدیگر تفاوتی ندارند و دقیقاً به یک معنا به کار میروند. این گروه از این جهت که اوصاف خداوند را به اوصاف مخلوقات تشبیه میکنند «اهل تشبیه» یا «مشتبه» نامیده شدهاند. این گروه معتقدند خداوند نیز مانند انسان دارای اعضاء و جوارح است و اگر خداوند بصیر است با چشم میبیند و همچنین دربارۀ سایر صفات.
این دیدگاه هم خلاف دلیل عقلی است و هم با ادلّه بی شمار نقلی منافات دارد.
نقد عقلی: چون داشتن اعضاء و جوارح مستلزم ترکیب است و ترکیب نیز مستلزم فقر و احتیاج است بنابراین خداوند نیارمند و محتاج نیست دارای اعضاء و جوارح نمیباشد.
نقد نقلی: آیات و روایاتی بیشماری به بطلان این دیدگاه دلالت میکنند برای نمونه فقط به برخی از آنها اشاره میشود. قرآن میفرماید: «لیس کمثله شیء» شوری /11 (یعنی هیچ چیز مثل خدا نیست) و نیز در جایی دیگر میفرماید: «لایدرکه الابصار» انعام/ 103 (یعنی چشمها او ار نمیبینند) نیز در روایات آمده است: «لَم یُطلِع العقول علی تحدید صفته»[1] یعنی عقل انسان نمیتواند حد و مرز و حقیقت صفات خدا را درک کند این آیات و روایت دلالت بر این مطالب دارند که خدا جسم نیست، متناهی نیست و هکذا.[2]
2- دیدگاه اهل تعطیل (معطّله): طرفداران این دیدگاه که اکنون به «لا ادری گرا» نیز مشهور شدهاند، معتقدند عقل ما راهی برای شناخت صفات خدا ندارد، چون اگر بخواهیم صفات خدا را بشناسیم دچار تشبیه میشویم و مجبوریم خداوند را به مخلوقات تشبیه کنیم در حالی که خدا مانند مخلوقات، محدود نیست.
نقد: این دیدگاه خلاف واقعیت است، چون ما هنگامی که از اوصاف الهی مانند وجود، علم، قدرت، حیات و... سخن به میان میآوریم، به صورت بدیهی معنای این صفات را میفهمیم و آنها را از یکدیگر تمییز میدهیم و اگر کسی بگوید ما هیچ چیز از معانی صفات فوق نمی فهمیم بر خلاف بداهت سخن گفته است. حقیقت این است که اینها نتوانستهاند در باب اثبات صفات خدا، خداوند را از جهات نقص تنزیه کنند، فلذا معتقد به تعطیل شدهاند.
3- دیدگاه اثبات بلا تشبیه: این دیدگاه که مختار امامیه و محققین از فلاسفه و متکلمان است معتقدند ما می توانیم صفات خدا را بشناسیم و نیز آن را تحلیل و بررّسی کنیم به گونهای که موجب محدودیّت واجب تعالی نیز نشویم. به این بیان که: از آنجا که خداوند کمال مطلق است پس همۀ صفات کمال را دارد و از طرفی ما با عقل و براهین آن بطور بدیهی میدانیم که اگر صفات خداوند مانند مخلوقین باشد مستلزم نقص در خداون خواهد بود، در نهایت صفات را با تجرید و تنزیه از جهات نقص بر خداوند حمل میکنیم و مثلاً میگوییم: او میبیند اما دیدن او مانند ما نیست چون اگر با چشم ببیند مستلزم جسمیّت و نقص است پس دیدن او باید به گونهای باشد که از جهات نقص آفریدگان مبرّا باشد. برخی از بزرگان[3] این دیدگاه را به دیدگاه «تشبیه در عین تنزیه و تنزیه در عین تشبیه» نام نهادهاند. روایات و آیات هم بر این حقیقت تأکید میکنند به عنوان مثال قسمت اخیر روایت امیرالمؤمنین (ع) که میفرماید: «لَمْ یُطلِعِ العُقُولُ عَلی تحدید صفته و لَمْ یحجُبْها عن واجب معرفته» (نهج البلاغه خطبه اول، ترجمه دشتی ص 32) یعنی خداوند عقلها و خردها را بر چگونگی و تحدید صفات خودآگاه نکرد لکن هرگز آنها را از مقدار لازم معرفت خود، محجوب نساخت، دلالت بر صحت این دیدگاه میکند.[4]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان