30 خرداد 1403, 15:36
تشکیل، حفظ و دفاع از نظام خانواده یکی از اساسیترین دغدغههای شارع مقدس است که متناسب با آن احکام و قواعدی را وضع و به مکلف ابلاغ نموده است. گاهی نگاه جزء به برخی از این قواعد بدون در نظر گرفتن هدف کلان و سایر اضلاع مکمل - که در کل منطق شارع را نمایان میسازد - منجر به بروز ایراداتی در فهم دلیل قواعد و یا تشکیک در امکان تسری قوانین الهی برای زمان و عرفهای گوناگون میشود. موضوع ولایت پدر بر فرزند دختر یکی از اجزاء تشکیلدهنده زندگی اسلامی و رکنی از ارکان خانواده مسلمان است که عدم توجه و درک صحیح نسبت به مراد شارع مقدس از آن، اشکالاتی به وجود میآورد که شروع یک تشکیک اساسی در کارکرد دین است!
ما برای فهم درست مراد اسلام از این ولایت باید چند مرحله را پشت سر بگذاریم. دانستن قواعد و احکام ولایت پدر بر دختر و همچنین توجه به شرایط و استثناءهای موجود در احکام ولایت پدر بر دختر میتواند منجر به ترجمه صحیحی از این ولایت بشود که همان مترادف با مراد شارع از وضع قواعد این ولایت است.
با بررسی این مراحل و همچنین وجود نصوص روایی از اهلبیت علیهمالسلام متوجه میشویم که اصلاً منظور از ولایت بر فرزند، مسئولیت در قبال فرزند است و نه تحکم بر فرزند. امام سجاد علیهالسلام در رساله حقوق خود زمانی که در خصوص حقوق فرزند فرمایش دارند صراحتاً تذکر به مسئولیت در قبال فرزندی که ولایتش با پدر است را مطرح میکنند. ایشان میفرمایند "وأنک مسئول عما ولیته" (تحفالعقول عن آل الرسول (ص) - ابن شعبة الحرانی - ص ۲۶۳) یعنی پدر در قبال فرزندی که ولایتش را دارد، مسئولیت دارد و سپس برخی از وظایف پدر را بهعنوان ولی مشخص میکنند. از طرف دیگر در تبیین ولایت بر صغار هم گفته شده "ولایت بر صغار به معنای لزوم تسلیم اموالشان به ولیّ و محرومیت آنان از استفاده از اموال تا رسیدن به سنّ بلوغ نیست، بلکه به معنای لزوم نظارت ولیّ بر آنان و اموالشان و مسئولیت او نسبت به حفظ اموالشان است و تصرّف در اموال آنان هم موقوف بر اذن اوست، و بر ولیّ هم واجب است که از اموال صغار به مقدار نیازشان به آنان بپردازد (توضیحالمسائل مراجع (فارسی) - گردآورنده: سید محمدحسن بنیهاشمی خمینی - ج ۲ ص ۲۵۸) یعنی ولی نسبت به فرزند وظایفی را بر عهده دارد که باید به آنها متعهدانه عمل کند.
اما به طور خاص در مورد ولایت پدر بر دختر که عموماً ذیل اذن ولی برای ازدواج مطرح میشود باید چند مسئله را بهدرستی تبیین کرد تا مراد شارع مقدس فهم شود:
نخست آن که فقهای امامیه درباره ولایت پدر بر دختر باکره رشیده در امر ازدواج، دیدگاههای گوناگونی دارند و آنچه بین قدما و متأخران مشهور است سقوط ولایت و استقلال باکره رشیده است. پس ولایت بر دختر از این حیث مطلق نیست و محدودیت شأنی و چهبسا زمانی دارد.
دوم آن که ولایت پدر بر دختر به چند دسته تقسیم میشود که دستهای از آن واجب، دستهای مشروط و دستهای دیگر ساقط است. ولایت واجب همان وظایف پدر در قبال دختر در موضوعات کلی مراقبت و تأمین امکانات زندگی و... است، دسته مشروط مانند عدم رشیده بودن در هنگام ازدواج و ولایت ساقط شرایطی مانند اجبار در ازدواجی که خارج از عرف یا کفویت قرار میگیرد را شامل میشود.
سوم باید توجه داشت اصل ولایت پدر تنها در خصوص دختر نیست و دایره شمول ولایت فرزندان پسر را هم شامل میشود. برای مثال ولایت پدر و جد پدری تا برطرفشدن حَجر از فرزند ادامه دارد و در اینجا تفاوتی در جنسیت فرزند وجود نداد.
باتوجهبه این نکات پر واضح است که دیدگاه شارع مقدس از ولایت پدر بر دختر به معنی تشریع وظایفی بر عهده پدر است که باید به آنها عمل کند و نه اختیاری که با آن جلوی اعمال مشروع دختر را بگیرد. اگر این موضوع درست فهم و تبیین شود میتواند برخی گرههای ذهنی دغدغهمندان نسبت به حقوق فرزند دختر را باز کند و مسیر پذیرش این حکم الهی را هموار سازد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان