كلمات كليدي : مهندسي مالي، ابداع، خلاقيت، ريسك، قرارداد مشتقه، سهام، آربيتراژ، بازار، سفته بازي
نویسنده : حسين كفشگر جلودار
مهندسی مالی شامل طراحی، توسعه، استقرار ابزارها و فرایند مالی و همچنین طراحی مجدد راهحلهای خلاقانه برای مسائل موجود در مالی است.[1] بهعبارت دیگر مهندسی مالی عبارت از بهکارگیری ابزارهای مالی برای ساختاربندی مجدد پرتفوی (سبد سهام)[2] مالی و تبدیل آن به پرتفویی با خصوصیات مطلوبتر است. عجین شدن زندگی انسان با مسائل و پیچیدگی بازار و نهادهای پولی و مالی، نیاز جدی و مبرمی به دانشی خاص برای رفع این نیازها بهوجود آورده است. همچنین وجود فراوان سیستمهای مالی خرد و کلان از جمله سیستمهای بازار پول و سرمایه به این نیاز و پیچیدگی در مؤسسات بزرگ دنیا نیاز به کنترل و بهینهسازی این سیستمها را شدیدتر کرده و نیاز به بهرهگیری از علمی جدید بهنام مهندسی سیستمهای مالی را برای مدیران آشکار ساخته است.[3]
مهندسی مالی یکی از رشتههای جدید در حوزه مالی و در حقیقت زیربنای خلاقیت در بازارهای مالی است. مهندسی مالی در صدد تطبیق ابزارهای مالی موجود با شرایط بازار (شرایط عرضهکنندگان و متقاضیان وجوه) و طراحی ابزارهای مالی جدید برای استفاده از فرصتهای سودآوری در بازار است. کمپانیهای بزرگ خدماتی و تولیدی در چند دهه اخیر کوشیدهاند با طراحی ابزارهای جدید مثل انواع اوراق قرضه، انواع برگههای اختیار معامله، قراردادهای تحویل آتی و انواع سهام و یا اصلاح ابزارهای مالی موجود وجوه سرگردان در بازار مالی را جذب و در فعالیتهای سودآور صنعتی و خدماتی سرمایهگذاری نمایند.[4]
اصطلاح مهندسی مالی برای اولین بار توسط بانکهای لندن در اواسط دهه 1980، بهمنظور راهاندازی دپارتمان مدریریت ریسک بهوجود آمد. این دپارتمان، شامل گروهی از متخصصان بود که هرکدام در زمینه ریسک شرکتی، مهارت داشتند. این گروهها تمام ریسکهای مالی را که برای شرکتها وجود داشت، مورد آزمایش قرار دادند و یک نگرش استراتژیک جدید برای مدیریت ریسک ارائه کردند.[5] قابل ذکر است، افزون بر اینکه مدیریت ریسک، باعث ابداع ابزارهای مهندسی مالی میشود، عدهای از صاحبنظران، عملکرد فرآیند دیالکتیک مقرراتی (Regulation Dialectic) را نیز در بازار سرمایه، علت ابداعهای ابزارهای نو مهندسی مالی میدانند. این فرآیند، بدین صورت است که تغییرات قوانین حاکم بر بازار سرمایه، باعث ابداع و نوآوری در ابزارهای مالی میشود و از سوی دیگر این ابداعها باعث بیاثر شدن و تضعیف مقررات پیشین میشوند و قانونگذاران را به تجدید قوانین (Re-Regulation) وامیدارند. این قوانین جدید خود علت پدید آمدن ابزارهای جدید میشوند؛ بنابراین، فرآیند نوآوری ابزارهای مهندسی مالی همواره وجود خواهد داشت.[6]
ابزارهای مهندسی مالی
در یک تقسیمبندی ابزارهای مهندسی مالی، بهطور کلی به چهار دسته تقسیم میشوند:
ابزارهای مالکیت؛ ابزارهای مالکیت نماینده مالکیت بخشی از یک سازمان و مربوط به حقوق صاحبان سهام است. متداولترین نوع این ابزارها سهام عادی شرکتها است. تمام قراردادها نیز در این دسته قرار میگیرند.
ابزارهای بدهی؛ نشاندهنده وامی است که صاحبان سازمان از اشخاص حقیقی یا حقوقی میگیرند؛ همانند وامهای عادی و اوراق قرضه که خود شامل اوراق بهادار با درآمد ثابت (اوراق قرضه) و اوراق بهادار با درآمد متغیر (اوراق مشارکت) است.[7]
ابزارهای مشتقه؛ این ابزارها بیشتر برای از بین بردن ریسک بازار طراحی شدهاند و با استفاده از ارزش دیگر اوراق بهادار در بازار، مشتق میشوند.[8]
ابزارهای ترکیبی؛ ترکیبی از موارد پیشگفته هستند که میتوان به اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام (Convertible Bond) (ترکیبی از ابزارهای مالکیت و بدهی) و اختیار خرید سهام (Warrant) (ترکیبی از ابزارهای بدهی و مشتقه) بهصورت مثالهایی از این نوع ابزارها اشاره کرد.[9]
در تقسیم بندی دیگر، ابزارهای موجود در بازارهای تجاری به دو دسته کلی تقسیم میگردند:
ابزارهای فیزیکی؛ محصولات یا تولیدات فیزیکی که در بازار کالا خرید و فروش میشوند، محصولاتی هستند که ارزش آنها ذاتی در خود آنهاست. مثل ماشینآلات و تجهیزات، مواد غذایی، نفت و ....
ابزارهای مالی؛ محصولات یا تولیدات مالی که در بازارهای مالی معامله میشوند، عبارتند از محصولاتی که ارزش آنها ذاتی در خود آنها نیست؛ بلکه وابسته به جریانات نقدی است که در آینده برای دارندگان خود ایجاد میکنند.[10]
مهم ترین این ابزار در مهندسی مالی عبارتند از: توافقنامه نرخ دولتی قرارداد آتی خاص (Forward Rate Agreement: FRAS)، توافق ترکیبی برای مبادلات سلف (Synthetic Agreement for Forward Exchange: SAE)، قراردادهای آتی مالی (Financial Futures)، سوآپ پولی و سوآپ نرخ بهره (توافق بری معاوضه جریان نقدی آینده) (Currency and Interest Rate Swap)، حق اختیار پولی (Currency Options)، حق اختیار نرخ بهره (Interest Rate Option)، سوآپشن (اختیار ورود به یک قرارداد سوآپ نرخ بهره در آینده) ((Swaptions حق اختیارهای پیچیده ( Exotic options)؛ کپس، فلورز و کولارز (Caps, Floors and Collar) و توافقنامه نرخ قرارداد آتی خاص (FRAS).[11]
حوزه فعالیت مهندسی مالی
مهندسی مالی با طراحی، توسعه، ابداع فرایندها و ابزار مالی و فرمولهای پدیده آورنده راهحلهای مسائل مالی، سروکار دارد. بنابراین ابداع و خلاقیّت، دو ابزار بسیار مهم در مهندسی مالی قلمداد میشوند. ابداع سوآپ، اوراق بهادار سازمانهای دولتی با پشتوانه اقساط ناشی از وامهای رهنی، اوراق قرضه بدون بهره و اوراق قرضه بنجل، همگی از فعالیتهای مهندسی مالی بهشمار میروند. علاوهبر این، مهندسی مالی نقش تغییر عقاید کهنه مالی و تبدیل آنها به عقاید نو و جدید را نیز بهعهده دارد. معرفی سوآپ و صندوقهای مشترک سرمایهگذاری بهشکلی جدید، از فعالیتهای دیگر مهندسی مالی است. استفاده از روشهای موجود بهمنظور کاهش ریسک مالی شرکتها، کاهش هزینه تأمین مالی، افزایش سود حسابداری و افزایش کارآیی بازار از دیگر فعالیتهای بسیار مفید مهندسی مالی بهشمار میرود. حوزه فعالیت مهندسان مالی، تنها به شرکتها محدود نمیشود. بسیاری از ابداعات مالی خلاق، در سطح فردی نیز بهوجود آمده است که گاهی با عنوان سطح مشتری معرفی میشوند. در این ارتباط، میتوان از حساب بازنشستگی فردی (Inpidual Retirement Account)، طرحهای بازنشستگی انفرادی (Keogh Plans) و انواع بیمههای عمر را نام برد.[12]
وظایف اصلی مهندسان مالی
سه نقش اصلی مهندسان مالی عبارتنداز:
1. بهوجود آوردن بازار؛ سازندگان بازار معاملهای را ترتیب میدهند که نیازهای مشتری را برآورده سازد و سپس براساس ایده مشتری، به او فروش میکنند. یک معامله تنها زمانی بهترین است که با حداقل هزینه، اهداف مشتری را تأمین کند.
2. ابداع؛ منظور از ابداع این است که اوراق بهادار و فرایندهای جدید معرفی شوند، آنها اغلب روی اوراق جدید کار میکنند؛ اوراقی که نیازهای مشتری را برآورده سازد و مشتری در آن زمان نتواند با اوراق موجود، نیاز خود را برآورده سازد.
3. پیدا کردن روزنه قانونی؛ مهندسان مالی در پی یافتن روزنهای برای بهرهبرداری از قوانین موجود هستند، مثلا با استفاده از قوانین مالیاتی و آربیتراژ سعی میکنند سود را افزایش دهند. مهندسان مالی موفق همیشه در تئوریهای مالی با ریاضیات سروکار دارند. آنها خیلی سریع ایدهها را به چنگ میآورند و بهآسانی اجزای ترکیبدهنده آنرا مییابند. آنها سعی میکنند بسیار آزاد فکر کنند، از محصور شدن میپرهیزند و سعی میکنند خلّاق باشند.[13]
کاربردهای مهندسی مالی
کاربردهای مهندسی مالی را میتوان تحت 5 عنوان اساسی زیر خلاصه نمود.
1. سفته بازی (Speculation)؛ سفتهبازی عبارت است از خرید کالا یا اوراقی که انتظار افزایش قیمت آن میرود یا فروش کالا یا اوراقی که انتظار کاهش قیمت آن میرود.[14] بنابراین همراه با سفتهبازی طبعا خطری (ریسکی) متوجه شخص میگردد؛ که این خطر(ریسک) قبل از سفتهبازی وجود نداشته است.[15] لازم نیست که همیشه از ابزارهای مالی مشتقه جهت سفتهبازی استفاده گردد؛ بلکه توانایی ایجاد وضعیتهای غیرممکن برخی از فعالیتها، بدون استفاده از ابزارهای مهندسی مالی غیر ممکن هستند و سفتهبازانی که از این ابزارها استفاده ننمایند، امکان مانور کمتری خواهند داشت.
2. پوشش خطر (Hedging)؛ اصطلاح پوشش خطر، عنوان میکند که هرگاه یک شخصیت (حقیقی یا حقوقی) در معرض خطر قرار گیرد، با استفاده از ابزارهای پوشش خطر، درصدد حذف یا کاهش آن خطر برمیآید. یک مثال ساده مربوط به وامگیرندهای است که توافقنامههای نرخ قرارداد آتی خاص را بهعنوان یک پوشش در مقابل آثار نرخهای بهره متغیر خریداری میکند. حال در این مثال، پوشش زمانی رخ میدهد که ابزار اولیه بتواند خطر را با تمام جزئیات آن از بین ببرد.
آربیتراژ ( Arbitrage)
وابستگی نزدیک بین ابزارهای مالی این امکان را فراهم آورده است که در بسیاری از موارد یک ابزار را با مجموعهای از ابزارهای دیگر ترکیب نماییم. بهطور مثال، توافقنامه قرارداد آتی خاص و نرخ بهره قرارداد آتی، شباهت بسیار زیادی با یکدیگر دارند؛ همانگونه که سوآپ نرخ بهره نیز شباهت زیادی با توافقنامه قرارداد آتی خاص دارد. پس در مجموع میتوان اینگونه عنوان کرد که از لحاظ ریاضی، ارتباط نزدیکی بین قیمت ابزارهای مالی، قابل مقایسه با یکدیگر وجود دارد؛ که نهایتا آنها را به یکدیگر پیوند میدهد. در شرایط نرمال، قیمتهای واقعی اینگونه ابزارها، تابع روابط ریاضی خاص و مشخصی هستند. در شرایطی که بازار، دارای آشفتگی باشد و یا از لحاظ فیزیکی، بین بازارها فاصله وجود داشته باشد، ممکن است قیمتها برای مدت کوتاهی از مقدار تعیینشده تجاوز نماید. بهعنوان مثال، قرارداد آتی که در شیکاگو نرخگذاری شده در مقابل توافقنامه قرارداد آتی خاص که در لندن نرخگذاری شده، تفاوت قیمت مذکور را بهوجود میآورد. در چنین شرایطی، افرادی که به عمل آربیتراژ دست میزنند، بهسرعت وارد صحنه شده و در بازاری که قیمتها پایین بوده خریداری میکنند و در بازاری که قیمتها در حال افزایش است، اقدام به فروش میکنند. هدف آنها سود بردن از اختلاف سطح قیمتها بدون تقبّل هیچگونه ریسکی است. با این همه، میتوان گفت عمل این افراد، در مجموع سودمند است؛ چون سبب میشود قیمتهای بازار بهسرعت به وضعیت تعادل خود برسند.
ساختاردهی (Structuring)
از مهندسی مالی جهت ساختاردهی مجدد یک معامله خاص استفاده میشود. بهطور مثال یک انتشاردهنده اوراق قرضه و یا مشارکت، ممکن است از نرخ بهره سوآپ، جهت عوض کردن نرخ شناور در تعهدات خود به پرداختهایی با نرخ ثابت استفاده کند و یا یک وامگیرنده ماهرتر که بدهی او به مارک آلمان است، ممکن است از سوآپ، بهمنظور تبدیل پرداختهای مارکی شناور خود به پرداختهای مارکی مشخص استفاده نماید. این موارد، مثالهایی از تکنیکهای سازمند تأمین مالی است که از گوناگونی ابزارهای مهندسی مالی بهمنظور تبدیل جریانهای نقدی و وضعیتهای ریسکی مطابق با خواستههای استفادهکننده بهره میگیرند:
مدیریت داراییها و بدهیها؛ از کاربردهای مهندسی مالی میتوان به چگونگی ساختاربندی داراییهای یک بنگاه اقتصادی اشاره کرد. نحوه تخصیص منابع که در حقیقت با عنوان داراییها در سمت راست ترازنامه قرار میگیرند، همواره مدنظر مدیران بنگاههای اقتصادی است و از طرف دیگر تأمین منابع مالی از راههای مختلف که منجر به کاهش هزینه سرمایه یک بنگاه اقتصادی شود را میتوان از موارد کاربرد مهندسی مالی عنوان کرد. این شاخه که در پارهای از موارد، تحت عنوان مدیریت ترازنامه مطرح میشود، عموما به ساختاربندی داراییها و بدهیهای یک بنگاه اقتصادی میپردازد و میکوشد تا سررسید بدهیها را با توجه به ساختار داراییها، طوری تعیین کند که خطر بنگاه اقتصادی به حداقل برسد و همچنین بنگاه بتواند از منابع خود، حداکثر استفاده اقتصادی را بنماید.[16]
فاکتورهای مؤثر بر رشد مهندسی مالی؛ مهندسی مالی در دو دهه اخیر رشد چشمگیری هم از بعد نظری و هم از بعد کاربردی داشته است. شاید بتوان این رشد را ناشی از نوسانات شدید دو دهه اخیر در اقتصاد کلان و شرایط بازارهای تولیدی و مالی دانست. این شرایط را میتوان در دو طبقه اصلی "فاکتورهای محیطی و فاکتورهای شرکتی" طبقهبندی نمود.
فاکتورهای محیطی؛ این دسته، شامل فاکتورهایی است که حاکم بر شرایط اقتصادی-مالی کشورها است و شرکتها برای استفاده و تطبیق خود با آنها مجبورند، اثرات آنها را در طراحی و اصلاح ابزارهای مالی خود مورد توجه قرار دهند. از جمله این فاکتورها عبارتست از:
الف)نوسانات قیمت؛ نوسان قیمت انواع محصولات فیزیکی و مالی در بازارها یکی از منابع ایجادکننده ریسک شرکتها است. اینگونه شرکتها برای مصونیت خود در مقابل ریسک نوسان قیمت، اقدام به طراحی ابزارهای مالی همچون برگه اختیار معامله میکنند؛ که در آن به خریدار یا فروشنده اختیار خرید و فروش محصولی را در یک قیمت از قبل تعیینشده و در یک دوره زمانی معین را میدهد و یا قرارداد تحویل آتی که در آن منتشرکننده قرارداد، متعهد میشود محصولاتی را در یک زمان مشخص در آینده با یک قیمت مشخص تحویل خریدار نماید.
ب)جهانی شدن بازارها؛ یکی از ویژگیهای مهم بازارهای امروزی، جهانی شدن آنها از طریق فرایند صدور سرمایه است. امروزه شاهد این مسئله هستیم که اکثر اوراق قرضه و سهام کمپانیها در سایر کشورهای جهان نیز خرید و فروش میشود. جهانی شدن بازارها موجب ایجاد ریسکهایی همچون ریسک نوسان، نرخ ارز و ریسک سیاسی کشورها است. شرکتها برای مصونیت خود از چنین ریسکهایی اقدام به طراحی ابزارهای مالی همچون برگه اختیار معامله بر روی ارز و قرارداد تحویل بر روی ارز مینماید.
ج)قوانین و مقررات مالیاتی؛ قوانین و مقررات مالیاتی کشورها از عوامل مؤثر بر شرکتها در بازارهای مالی است. نوسان مرتب اینگونه قوانین و مقررات موجب ایجاد فرصتها یا محدودیت برای شرکتها است که برای اجتناب از محدودیتها و کسب فرصتها اینگونه شرکتها اقدام به انتشار ابزارهای مالی جدید میکنند. از جمله مزیت اینگونه اوراق بهادار، معافیت مالیاتی بهرهای است که شرکتها بابت اوراق بهادار پرداخت مینمایند.
فاکتورهای شرکتی؛ این دسته فاکتورها شامل عواملی است که برای یک شرکت خاص، منحصر به فرد بوده و تنها این شرکت خاص را تحت تأثیر قرار میدهد. از جمله این عوامل عبارتست از:
الف) نیازهای نقدینگی شرکت؛ نیاز به نقدینگی از مهمترین عوامل اثرگذار بر چرخه عملیاتی شرکتها است. شرکتها برای خرید داراییهای ثابت، تأمین سرمایه در گردش و اجرای طرحهای سرمایهگذاری خود نیاز به تأمین نقدینگی دارند. میزان وجه نقد مورد نیاز، نوع و شرایط مصرف آن و دوره نیاز به نقدینگی از جمله عواملی است که موجب طراحی اوراق بهادار متناسب با آنها میگردد.
ب)ریسک گریزی؛ شرکتها از زوایای مختلف تحت تأثیر ریسکهای مختلفی قرار دارند، ریسک نوسان قیمت در بازار، ریسک ورشکستگی، ریسک طرحهای توسعه، ریسک نقدینگی و ...، از جمله ریسکهایی است که با توالیهای زمانی متفاوت آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. شرکتها برای اجتناب از ریسک و مدیریت انواع آن، اقدام به انتشار اوراق بهادار مختلف مینمایند. از جمله این اوراق، اوراق قرضه قابل بازخرید توسط شرکت در یک دوره زمانی معین و یا سهام قابل بازخرید توسط شرکت در یک دوره زمانی مشخص است. در اینگونه اوراق، شرکت حق دارد سهام یا اوراق قرضه خود را با یک قیمت مشخص از دارندگان آنها بازخرید نماید.[17]