نویسنده: علیرضا حاج حسینی – مهناز حسینی
چکیده
نوشتار حاضر نقدی است بر مقاله «اندر مضرات روزه». در مقاله مزبور با برداشتی نادرست از روزه اسلامی، این دستور الهی به عنوان حکمی غیر مفید، بلکه مُضر به حال فرد و جامعه معرفی شده است. در پاسخگویی به مقاله مذکور، در نوشتار حاضر با مراجعه به منابع دینی اسلام و با روشی عقلایی روزه را آنگونه که در اسلام پذیرفته و تاکید شده است به تصویر میکشیم.
مقدّمه
عبادت در شکلها و با مراسم مختلف همواره در طول تاریخ زندگانی بشر، قرین انسان بوده است. از انسان ابتدائی که برای فرونشاندن خشم خدایانِ خود صورتهایی از عبادت را انجام میداد (مانند: قربانی) گرفته تا پیروان ادیان آسمانی (یهودیت، مسیحیّت و اسلام) همه و همه عبادت را وظیفهای مهم برای خود به حساب میآوردند.
از جمله عبادات مهمّی که مورد توجه آئینهای الهی و غیر الهی بوده، روزه است که با نامهای گوناگون از آن یاد شده و با شکلهای مختلف صورت پذیرفته است. در این میان مسلّم این است که روزه متداول در دین اسلام همانند خود این دین، کامل و بینقص است و نتایج مثبت فردی و اجتماعی بسیاری داشته و دارد؛ امّا برخی همچون نویسنده مقاله «اندر مضرّات روزه»، تمام نتایج و پیامدهای مثبت روزهداری را نادیده گرفته و آن را سراسر ضرر و زیان برای زندگی فردی و اجتماعی انسان قلمداد نموده و با دستاویز قراردادن علم تجربی سعی در تضعیف این عبادت نموده است.
در پاسخ به ادعاهای واهی نویسنده مقاله مذکور، پاسخ خود را در دو بخش سامان دادهایم. در نوشتار حاضر که بخش اول را تشکیل میدهد مقارن با بیان برخی از شبهات مقاله، سعی بر آن است که به معرفی روزه اسلامی آنگونه که در منابع معتبر آمده است پرداخته شود.
نگاهی تطبیقی به روزه اسلامی و رژیم غذایی
نویسنده قبل از هر چیز، پرهیز از خوردن و آشامیدن در شرایط معین و در رابطه با خوردنیها و نوشیدنیهایی مشخص (همچون غذاهای دارای کلسترول و مواد قندی مضر) را مفید و مورد توصیه پزشکان معرفی مینماید و آن را وزنه متقابلی علیه افراط در تغذیه میداند و در ادامه تذکر می دهد که البته اگر فرد به صورت منظم تغذیه کند و خوردنیها و آشامیدنیهایش متعادل و شامل مواد ضروری باشد چنین فردی به رژیم غذایی یا پرهیز نیازی ندارد. آنگاه در فرقگذاری میان روزهداری و رژیم غذایی، پرهیز غذایی را امری فردی و داوطلبانه میداند که سلامتی جسمی، ذهنی و روانی فرد در آن مد نظر قرار میگیرد و فقط شامل برخی از مواد خوراکی و نوشیدنیهای مضر است در حالی که روزه، جنبه مذهبی، اجتماعی و سیاسی دارد و فرد روزهدار مجبور میشود تا به طور کلی از خوردن و آشامیدن همه چیز برای مدتی معین سر باز زند هرچند عوارض ناگوار پزشکی برای او در بر داشته باشد.
همانطور که از عبارات بالا به دست میآید روزه از منظر نویسنده مورد نظر در حد یک پرهیز غذایی تنزل یافته است؛ آن هم یک رژیم غذایی نامناسب و جابرانه. این ترسیم از روزه (با توجه به تعریفی که در اسلام دارد)، ناشی از بیاطلاعی (یا غرضورزی) نویسنده است که متاسفانه با تعصب در مخالفت با اسلام، عجین شده است. حقیقت این است که روزه اسلامی در کنار اهمیت دادن به جنبههای جسمی روزهداری، ارزشی افزونتر به سلامت روحی و بُعد تربیتی فرد و جامعه روزهدار داده است. قرآن تقوا و پرهیزکاری را ثمره روزه معرفی نموده است:
«اى افرادى که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که بر کسانى که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید.»[1]
و امام رضا(ع) در حدیثی به اثرات تربیتی این تکلیف الهی برای فرد اشاره کرده، میفرماید:
«مردم به انجام روزه امر شدهاند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن، فقر و بیچارگى آخرت را بیابند.»[2]
امام صادق(ع) نیز درباره نقش این عبادت در حیات اجتماعی فرموده است:
«خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار [غنى و فقیر] مساوى گردند.»[3]
طبق آموزههای دینی، روزه واقعی تنها با اجتناب از خوردن و آشامیدن حاصل نمیشود و همگام با این پرهیز غذایی بایست از رفتار و گفتار حرام خودداری نمود:
«آنگاه که روزه مىگیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزهدار باشند [یعنى از گناهان پرهیز کنند].»[4]
پس اینکه روزهداری را با رژیم غذایی مقایسه نماییم برخاسته از جزئینگری در احکام اسلامی است. بعلاوه همانطور که نمی توان هرگونه رژیم غذایی را مناسب دانست نیز هرگونه روزه را نمیتوان مضر به حال انسان معرفی نمود. روزه اسلامی با در نظر گرفتن توانایی افراد جامعه صادر شده است و همگام با هدف قرار دادن رشد فردی و اجتماعی انسان، از افراط و تفریط در این زمینه خودداری کرده است. در این راستا تنها به واجب کردن روزه در یک ماه از ماههای دوازدهگانه بسنده شده و افرادی که توانایی عمل به این واجب الهی را در این مقطع زمانی ندارند موظف به اعمالی شدهاند که در توان ایشان میگنجد[5] و به این وسیله هم از ضررهای پرهیز غذایی مصون میمانند و هم از برنامه کمالبخش الهی (که هدف از صدور احکام شرعی است) عقب نمیمانند. با این بیان روشن میشود ادعای نویسنده مبنی بر اینکه «فرد روزهدار مجبور میشود تا به طور کلی از خوردن و آشامیدن همه چیز برای مدتی معین سر باز زند هرچند عوارض ناگوار پزشکی برای او در بر داشته باشد» ادعایی بیدلیل و نادرست است.
روزه در اسلام و دیگر ادیان
نویسنده مقاله مورد نقد، قایل است روزه بدواً ریشه در شرایط مادی و تولیدی زندگی انسانها داشته و سپس به حوزه ادیان راه یافته است. تاریخ این عمل که بخشی از ریاضتکشی دینی است را با تاریخ اسطوره و دین عجین میداند که دامنهای گسترده از قبایل بدوی تا انسانهای امروزی را در بر میگیرد. در ادامه وی به شرح آداب روزهداری قبایل بدوی و ادیان غربی و شرقی میپردازد که از آن میان، مطالب ذیل قابل توجه است: هدف قبایل بدوی از روزهداری معمولا آرام کردن یک یا چند خدای خشمگین یا زنده کردن خدایی بوده است که در فصل قبل، مرده میپنداشتند. از دیدگاه بودائیان تبّت، روزه باید منجر به شرایط بیحرکتی شود که نمادی است از مرگ یا حالت قبل از تولد. روحانیون هندو (سادوها) به بهانههای مختلف روزه میگیرند و بدین وسیله برای خود کسب اعتبار میکنند. در بین پیروان ادیان غربی تنها زرتشتیان هستند که روزه را حرام میدانند. با توجه به کتاب مقدس (اعم از عهد عتیق و جدید) روزهدارانی را میبینیم که گاه برای نشان دادن فاجعهای دینی و گاه صرفا به خاطر رضای خدا روزه میگرفتند. عرفی شدن جوامع غربی و ضرورتهای جامعه مدرن، کلیسا را مجبور ساخت تا روزه را که زمانی واجب دانسته میشد داوطلبانه و به انتخاب فرد قلمداد کنند. و اما اسلام، روزه را که رسمی پیشین در شبه جزیره عربستان بوده را از ادیان دیگر به خصوص یهودیت و مسیحیت به عاریت گرفته است. نویسنده با بیان ترجمهای از آیات 183 تا 185 سوره بقره قرآن، برداشت خود را چنین بیان میکند: در اینجا خدا به مثابه یک ارباب مقتدر بردهدار و یک جبار یکهتاز شرقی قد علم کرده است و از بردگان خود میخواهد که گرسنه و تشنه بمانند تا به بزرگی او پی ببرند و از او به خاطر نعمتهایی که به آنان نداده است سپاسگزار باشند.
شگفتا از نویسنده که آیات قرآنی مذکور را تصویرگر خدایی دهشتناک دانسته است. از اشتباهات فاحش وی در ترجمه این آیات که بگذریم[6] جای این پرسش است که آیا یک ارباب مقتدر بردهدار - آنگونه که وی به تصویر کشیده - اهمیتی به خیر و نفع بردگان خود میدهد؟ آیا راحتی و ناراحتی ایشان برای او اهمیتی دارد؟ آیا عمل نکردن به اوامرش را تنها به دلیل «در سفر بودن» بر میتابد؟ آیا برای رسیدن به مقاصد خود طاقت و سلامت بردگانش را مد نظر قرار میدهد؟
به راستی نویسنده مزبور دچار قضاوتی ناعادلانه شده است؛ آنجا که چشم حقیقتبین خود را [البته اگر دارا باشد] بر نعمتهای گوناگون خدا میبندد و او را مستحق سپاسگزاری نمیداند. وی روزه اسلامی را عاریت گرفته از یهودیت و مسیحیت معرفی میکند و سعی دارد با این سخن چهرهای غیر وحیانی و تقلیدی (نه شکوفا) از اسلام ارائه دهد غافل از آنکه اسلام نیز بسان دیگر ادیان توحیدی از ناحیه خدا و همگی در سدد بیان راه تکامل و سعادت انسان هستند. اسلام، تکمیل کننده ادیان توحیدی سابق است و هر حکمی که در آنها و در مسیر کمال بشری قرار داشته، باقی و آنچه یا زمانش به سر آمده و یا توسط تحریفگران وارد شده است کنار گذاشته میشود.
ملاحظه آثار فردی و اجتماعی روزه که پیش از این اشارهای بدان داشتیم میتواند در پاسخ به این سوال که چگونه روزه، ارمغان خیر برای انسان دارد، راهگشا باشد. نیز این سخن نویسنده که «روزه بدواً ریشه در شرایط مادی و تولیدی زندگی انسانها داشته و سپس به حوزه ادیان راه یافته است» هم مدعایی است بیدلیل و هم در تعارض با سخن دیگر او که « تاریخ روزه که بخشی از ریاضتکشی دینی است با تاریخ اسطوره و دین عجین است» و همچنین این گفته او که «هدف قبایل بدوی از روزهداری معمولا آرام کردن یک یا چند خدای خشمگین یا زنده کردن خدایی مرده بوده است».
روزه اسلامی نه برای آرام کردن یا زنده نمودن خدا است، نه انسان را تا مرز مرگ میکشاند و نه اجازه اعتبارطلبی به روزهداران میدهد بلکه عبادتی است به نفع زندگی فردی و اجتماعی بندگان که نیت تقرب به خدا (نه اعتبارطلبی) و تناسب با تواناییهای افراد شرطی اساسی در آن است و حکمی است الهی که تحولات اجتماعی نمیتواند در آن کم و کاستی ایجاد کند.
توجه به این نکته نیز بجاست که نویسنده طبق چه معیاری ادیان را به شرقی و غربی تقسیم میکند و زرتشتیان را از پیروان ادیان غربی نامیده و مدعی میشود که روزه را حرام میدانند در حالی که در دین زرتشت نیز نوعی از روزه (خودداری از خوردن گوشت در ایّامی خاص) وجود دارد؟[7]
گونهشناسی روزه اسلامی
نویسنده در بخشی از مقاله خود به معرفی انواع روزه اسلامی میپردازد و آنها را چنین میشمرد:
1.روزه با پرهیز از خوردن و آشامیدن از طلوع تا غروب آفتاب؛
2. روزه عزلت که فرد روزهدار باید به مدت بیست و چهار ساعت به خوردنی و آشامیدنی لب نزند؛
3.روزه گنجشکی که توسط فرزندان مسلمان با تشویق پدران و مادران خود به منظور عادت کردن به روزهگیری به مدت نصف روز انجام میگیرد؛
4.روزه جنسی که با سر باز زدن از ازدواج و روابط جنسی انجام میپذیرد و در تاریخ صوفیگری جهان اسلام دارای سابقه است؛
5.چله نشینی که یکی از مشکلترین و در عین حال، خِرَد ستیزانهترین نوع روزه است. نوعی ریاضتکشی همه جانبه که اهدافی همچون تزکیه نفس، توبه، دور کردن شیطان و نزدیکی به خدا را دنبال میکند و با آدابی خاص همچون اسکانی چهلروزه در محلی خلوت با کشیدن خطی به دور خود و با اجتناب از خوردن و آشامیدن و قضای حاجت و سخن گفتن و خارج شدن از آن دایره، همراه با ختم قرآن انجام میگیرد.
علمای اسلام با توجه به آیات و روایات معتبری که پیرامون روزهداری و آداب آن در دست است، روزه را متشکل از دو سطح ظاهری و باطنی و شامل چهار درجهی وجوب، استحباب، کراهت و حرمت، میدانند. روزه در سطح ظاهری آن با پرهیز از خوردن، آشامیدن، روابط جنسی و... در فاصله زمانی طلوع خورشید (فجر صادق) و غروب آن انجام میگیرد و کسانی موظف به انجام این فریضه هستند که موانعی همچون: عدم عقل، عدم بلوغ، عدم سلامتی و... در انجام آن نداشته باشند.[8] چنانچه مسلمانی روزه را آنگونه که در رسالههای عملیه مشخص شده است انجام دهد، از عهده این سطح از روزه بر آمده، به تکلیف خود عمل کرده است. اما روزه در سطح باطنیاش شرایط دیگری علاوه بر آنچه بیان شد را داراست؛ مانند اینکه انسان روزهدار، زبان، گوش و چشم خود را از ارتکاب حرام باز دارد و بجای سخن گفتنهای غیر ضروری و گاه گناه آلود به ذکر خدا مشغول باشد. این سطح از روزه که آن را سطح باطنی نام دادیم صرفا با ترک محرمات و انجام واجبات دینی و حتی المقدور با دوری از اعمال مکروه و تاکید بر انجام مستحبات آنگونه که در آیات قرآنی و روایات معتبر اسلامی آمده است انجام میپذیرد و آدابی همچون پرهیز بیست و چهار ساعته از خوردن و آشامیدن، دوری از مردم، در میان حلقهای تنگ نشستن و ... را ندارد.
درجات چهارگانه روزه را نیز میتوان در مثالهای ذیل به تصویر کشید:
الف) روزه واجب؛ مانند: روزه ماه رمضان؛
ب) روزه مستحب؛ مانند: روزه در ماه ذىالحجه (از روز اول تا روز نهم)؛
ج) روزه مکروه؛ مانند: روزه استحبابى میهمان بدون اجازه میزبان؛
د) روزه حرام؛ مانند: روزه از سخن گفتن (روزه سکوت) به این معنا که نیت کند بعنوان روزه، یک روز و یا بعضى از آن را سخن نگوید.[9]
با دقت در آنچه بیان شد و با مراجعهای کوتاه به منابع دینی اسلام روشن میشود که نویسنده در بیان انواع روزه اسلامی میان روزه مورد تایید اسلام و درجات آن و آنچه برخی از (به اصطلاح) پیروان اسلام انجام دادهاند و گاه در تنافی با آموزههای اسلام است، جمعی نابجا کرده است. آنچه وی روزه عزلت، روزه جنسی و روزه چله نشینی نامیده، در میان انواع روزههای اسلامی نمیگنجد و تنها اعمال عدهای معدود از دینداران است که گاه دچار افراط و تفریط در عمل به مستحبات و گاه دچار تحریف آموزههای اسلامی شدهاند. روزهای که با عنوان روزه گنجشکی (یا کله گنجشکی) از آن یاد شده نیز جزو روزههای دینی نیست بلکه برنامهای تربیتی از ناحیه دینداران برای آموزش روزهداری و ایجاد آمادگی در فرزندان است. اینجاست که باید به نویسنده مزبور گوشزد نمود که تمام آنچه دینداران میکنند را نباید به دین نسبت داد.
سخنی کوتاه در زهد اسلامی
به اعتقاد نویسنده مقاله مورد نظر، دیدگاه مذهبی و زاهدانه اسلامی، پرهیز و امتناع از هر چیز زیبا و انسانی را نشان پارسایی و تقوا میداند به طوری که دامنهاش از خوردن و آشامیدن و سخن گفتن فراتر میرود و لباس، پوشاک، وسایل زندگی، روابط و حتی غرور انسانی را نیز در بر میگیرد.
به نظر میرسد اینجا نیز نویسنده دچار دو اشتباه فاحش شده است: اول اینکه میان اعمال عدهای از پیروان اسلام که گاه با افراط همراه است و آموزههای ناب اسلامی خلط کرده است و دوم اینکه در فهم آموزههای دینی و بیان آنها دچار جزئینگری شده است.
طبق آموزههای اسلامی، زهد و اعمال مذهبی به هیچ روی از هر چیز زیبا و انسانی ممانعت نمیکند. قرآن پیروان خود را دعوت میکند تا در عالیترین حالت انسانی یعنی خضوع در برابر خالق جهان، خود را مزین نمایند و در عین حال آنها را از اسراف در این زمینه و دیگر امور انسانی بر حذر میدارد:
«اى فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید! و (از نعمتهاى الهى) بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمىدارد!»[10]
و در ادامه میگوید:
«بگو: چه کسى زینتهاى الهى را که براى بندگان خود آفریده، و روزیهاى پاکیزه را حرام کرده است؟! بگو: اینها در زندگى دنیا، براى کسانى است که ایمان آوردهاند؛ [اگر چه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند ولى] در قیامت، خالص [براى مؤمنان] خواهد بود.»[11]
در روایات نیز چنین آمده است که:
«آشکار کردن نعمت در پیشگاه خدا محبوبتر از نگهداری آن است، پس با بهترین و زیباترین شکل، ظاهرت را آراسته کن.»[12]
با توجه به آنچه بیان شد روشن است که اسلام با زیبایی و زندگی در خور و آبرومندانه مخالف نیست بلکه از افراط و زیادهروی و دلبستگی به داراییهای دنیوی نهی میکند.[13] طبق سیاست اعتدالی اسلام هر چند زهد و پرهیزگاری با رعایت مراتب آن، اصلی اساسی برای طالبان کمال است[14] اما عدم توجه به معیارهای اسلامی و تواناییهای شخصی در این راه، بسیار مضر و ویرانگر است و از این رو روایات اسلامی افراط و تفریط در این زمینه را منع کردهاند؛ به عنوان مثال: دستهای از زنان مسلمان به محضر رسول خدا(ص) رسیدند و از همسران خود شکایت کردند. یکی گفت: شوهر من گوشت نمیخورد؛ دیگری گفت: شوهر من از بوی خوش اجتناب میورزد؛ و نفر دیگر گفت: شوهرم از بستر من دوری میکند. رسول اکرم(ص) پس از شنیدن سخنان آنها با ناراحتی از خانه به مسجد رفت و خطاب به مسلمانانی که در محضرش بودند فرمود:
«چه میشود گروهی از یاران مرا که ترک گوشت و بوی خوش و زن کردهاند! همانا من خودم، هم گوشت میخورم و هم بوی خوش استعمال میکنم و هم از همسرم بهره میگیرم. هر کس از روش من اعراض و دوری کند از من نیست.»[15]
به علاوه، عزت نفس (نه غرور) انسانی نیز در اسلام نه تنها مطرود نیست بلکه از ویژگیهای مومنین شمرده شده است:
«و لله العزه و لرسوله و للمؤمنین»[16]
«عزت، مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است»
و امام صادق(ع) در محکوم کردن اعمالی که ذلت آدمی را به دنبال دارند فرمود:
«همانا خداوند متعال همه کارهای مؤمن را به خود او واگذار نموده، جز این که به وی اجازه نداده است خود را ذلیل کند.»[17]
و نیز حضرت رسول(ص) فرمود:
«شایسته نیست که مؤمن خود را ذلیل کند.»[18]
زهد حقیقی و عرفان اسلامی از جنبه نظری با قرآن و احادیث منطبق است و در جنبه عملی با سیره و روش پیامبران(ص) و امامان همخوانی دارد؛[19] از این رو هر عملی که از چارچوب تعریف شده اسلام بیرون است زهد نیست بلکه زهدفروشی است.
نتیجهگیری
روزه اسلامی برنامهای الهی در راستای رشد و تعالی انسان در زندگی دنیوی و اخروی است. این حکم دینی آنگونه که در اسلام به تصویر کشیده شده، همگام با اثرات مفید فردی و اجتماعی، خالی از هر گونه شائبه عزتشکنی و همچنین متناسب با سطح تواناییهای افراد است. آنچه از انواع روزهداری در جوامع دینی مشاهده میشود را نباید بدون توجه به آموزههای اسلامی، لباس دین پوشاند و آنچه از زهد دینی در متن اسلام آمده را نباید با افراطها و تفریطهای دیگران عجین نمود.
فهرست منابع
- قرآن
- 1)ثقه الاسلام کلینی؛ اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش.
- 2) ثقه الاسلام کلینی؛ فروع کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش.
- 3) خمینی، روح الله؛ تحریر الوسیله، ترجمه: سیّد محمّد باقر موسوى همدانى، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، خرداد 1386ش.
- 4) سجّادی، ضیاءالدین؛ مقدّمه ای بر مبانی عرفان و تصوّف، تهران، سمت، 1372ش.
- 5) شیخ صدوق؛ علل الشرایع، قم، انتشارات مکتبه الداوری، بی تا.
- 6)شیخ صدوق؛ من لایحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1413ق.
- 7)صفی زاده، فاروق؛ روزه زرتشتیان، بی جا، بی تا.
- 8)عاملی، حر؛ وسائل الشیعه، قم، نصایح، 1380، چاپ چهارم.
- 9)علامه مجلسی؛ بحار الانوار، بیروت - لبنان، موسسه الوفاء، 1404ق.
- 10)نراقی، ملا احمد؛ معراج السعاده، قم، نشر جمال، 1388ش، چاپ اول.
پی نوشت:
-
[1] . سوره بقره: آیه 183.
-
[2] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 4، ص 4، ح 5 و علل الشرایع، ص 10.
-
[3] . من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 2، ص 43، ح 1.
-
[4] . اصول کافى،ثقه الاسلام کلینی، ج 4، ص 87، ح 1.
-
[5] . برای مطالعه در باب احکام روزه میتوانید به رسالههای عملیه مراجعه نمایید.
-
[6] . به عنوان مثال: عبارت «الذین یطیقونه» را به معنای «آنان که استطاعتش را دارند» میگیرد و عبارت «طعام مسکین» را به «مرد گرسنه ای» معنا میکند و «لتکملوا العدة» را به «سرتاسر این ماه را روزه بگیرید» ترجمه مینماید.
[7] .
روزه زرتشتیان، فاروق صفی زاده، ص 156.
-
[8] . برای اطلاع تفصیلی از شرایط روزه و روزهدار به رسالههای عملیه مراجعه نمایید.
-
[9] . تحریر الوسیله، امام خمینی، ترجمه: سیّد محمّد باقر موسوى همدانى، ج2، گفتار در اقسام روزه.
-
[10] . سوره اعراف: آیه 31.
-
-
[12] . فروع کافی،ثقه الاسلام کلینی، ج 6، ص 440.
-
[13] . جهت مشاهده تفصیلی آیات و روایات در این زمینه میتوانید به کتاب معراج السعاده، ملا احمد نراقی، باب4، مقام4، مراجعه نمایید.
-
[14] . رسول خدا فرمود: «هر که خواهد خدا علمى به او دهد بىآنکه درس بخواند، وهدایتش کند بىآنکه راهنمائى با او باشد، پس در دنیا زهد کند و از دنیا قطع علاقه نماید.» ر.ک: معراج السعاده، باب4، مقام4.
-
[15] . اصول کافی، ج5، ص496.
-
[16] . سوره منافقون: آیه 8.
-
[17]. اصول کافی، ج5، ص63.
-
[18] . بحارالانوار،علامه مجلسی، ج28، ص214.
-
[19] . مقدمه ای بر مبانی عرفان و تصوف، دکتر سجادی، ص 7.