همزمان با ساخت مسجدالنبي، حجرههايي براي سكونت پيامبر اكرم (صلياللهعليهوآله) و برخي از همسران آن حضرت متصل به مسجد ساخته شد. پس از مدتي برخي ديگر از صحابه كه توانايي داشتند، حجرهاي در كنار مسجد ساختند. اين حجرات درهايي به مسجد داشت كه در وقت نماز از اين درها وارد مسجد ميشوند. و سال سوم هجرت فرماني از سوي رسول خدا (صلياللهعليهوآله) و در واقع از طرف خداوند صادر شد كه همه درها به جز درب خانه علي (عليهالسّلام) بسته شود.[1]
اين احاديث كه به احاديث «سد ابواب» مشهورند، در بسياري از منابع اهل سنت و منابع شيعه با اسناد صحيح و متقني روايت شدهاند. ابننجيم مصري مينويسد:عده زيادي از جمله حاكم به سند صحيح از زيد بن ارقم روايت كرده كه:
«عدهاي از صحابه رسول خدا (صلياللهعليهوآله) درهايي به مسجد داشتند پيامبر يك روز فرمود: اين درها را ببنديد، مگر در خانه علي (عليهالسّلام). برخي ناراحت شدند و در بين خود در اين رابطه سخناني گفتند. رسول خدا (صلياللهعليهوآله) به همين منظور براي مردم سخنراني كرد و فرمود: من از طرف خدا امر شدم اين درها را ببندم مگر درب خانه علي (عليهالسّلام). سپس حضرت فرمود: به خدا قسم من بدون فرمان الهي دري را بسته و نگشودم. من امر شدم به اين كار و تبعيت كردم».[2]
ابن ابيالحديد سپس پس از نقل اين جريان مينويسد:
«اين روايت را احمد در مسندش چند بار روايت كرده است».[3]
ابن عساكر احاديث «سد ابواب» را در كتاب «ترجمه امام علي بن ابيطالب» جلد اول از صفحه 275 تا 305 به اسناد مختلف جمعآوري كرده است.[4]
سيدنورالله شوشتري نيز در كتاب «احقاق الحق» احاديث مذكور را از كتب مختلفي چون «صحيح ترمذي»، «خصائص نسائي»، «حلية الاولباء ابونعيم» و جمعاً از 77 كتاب مختلف با ذكر احاديث بيان كرده است».[5]
علامه اميني نيز در كتاب گرانسنگ الغدير اين احاديث را به همراه اسناد آنها از كتابهای اهل سنت نقل كرده است.[6]
علامه حلي مينويسد:
«خداوند به پيامبرش وحي كرد كه مسجد را پاك گردان و كساني را كه شب را در آنجا ميخوابند بيرون كن و امر كرد به بستن درهاي خانههايي كه به مسجد راه داشتند مگر در خانه علي (عليهالسّلام) و مسكن فاطمه(علیها السلام) ».[7]
محمد سعيد حكيم به نقل از صحيح ابي حمزه مينويسد:
«از امام باقر (عليهالسّلام) روايت شده كه خداوند به پيامبر وحي كرد؛ به بستن درهايي كه به مسجد راه داشت. مگر درب خانه علي (عليهالسّلام)».[8]
علي بن عيسي اربلي كه احاديث بستن درها را نقل كرده، در حديثي به نقل از سعيد بن ابيوقاص مينويسد: براي علي (عليهالسّلام) مناقبي بود كه براي احدي آن مناقب و فضائل نبود:
1) در مسجد بيتوته ميكرد.
2) روز خيبر رايت جنگ به او داده شد.
3) ابواب را بستند بهجز باب علي (عليهالسّلام).[9]
در مقابل این گروه، افرادی مثل ابن جوزي این حدیث را رد كرده اند. ابن نجيم مينويسد:
«ابن جوزي قائل است كه حديث «سد الابواب» باطل است، و از احاديثي است كه شيعيان (رافضه) آن را جعل كردهاند،[10] ولی شيخ ما حافظ بن حجر سفن،کلام ابن جوزي را رد كرده و قائل است كه اين حديث از طريق گوناگون و زياد و توسط روات موثق نقل شده است و دلالت بر اين دارد كه حديث صحيح است».[11]
ابن ابي الحديد قائل است كه حديث بسته شدن درها دربارۀ علي (عليهالسّلام) از سوي پيامبر اكرم صادر شده است ولي با اين حال عدهای، عين آن را درباره ابوبكر جعل كردهاند.[12]
در خاتمه حديثي را از «بريده سلمي» كه آن را علامه اميني در الغدير،[13]ذكر كرده است را نقل ميكنيم. از بريده سلمي نقل شده، پيامبر پس از اينكه متوجه شد صحابه تمايلي به پذيرش اين امر (بسته شدن درهاي ايشان به جز در خانه علي (عليهالسّلام)) ندارند مردم را دعوت كرد. وقتي جمع شدند بالاي منبر رفت و پس از حمد و ثناي الهي فرمود: اين دستوري الهي است. سپس اين آيه را خواند:
«و النجم اذا هوي ما ضَلَّ صاحبكم و ما غوي و ما نطلقُ عَن الهوي اِنْ هُوَ الا وَحيُ يُوحي»[14]
«قسم به ستاره چون فرود آيد، كه صاحب شما هيچ گاه در ضلالت و گمراهي نبوده است و هرگز به هواي نفس سخن نميگويد سخن او چيزي جز الهي نيست».