27 بهمن 1395, 7:40
می نشینی کنارش. می خواهی درد دل کنی. می خواهی که گوش بدهد. اول دلش برایت می سوزد و یک شوخی بی مزه می کند. بعد میپرد وسط حرفت، نصیحت ات می کند، در موردت قضاوت می کند، تجربههای خودش را می گوید و آخرکار هم حس می کند که خیلی کمکت کرده است! بالاخره تو راهنمایی میخواستهای و او هم تجربههای گرانبارش را در اختیارت گذاشته. فکر می کنی چرا رفتارش به دلت ننشست، مگر دوست نزدیکت نبود؟ مگر با هم همکلاس و همسن و همشهری و... دیگر نبودید؟ مشکل از جای دیگر است؛ او با شما همدل نبوده است... فرآیند همدلی با یک انتخاب درونی آغاز میشود که بخواهید از منظر دیگری موضوع را نگاه کنید، تا بتوانید زاویه دید آن طرف را به موضوع درک کنید، حضور کامل برای احساسات و نیازهای یکدیگر است. همدلی موافقت نیست، بلکه تمایل برای درک کامل وقایع از دید فرد دیگر است. برای خلق این ارتباط نباید دقیقاً نیاز شما در همان موقعیت، نیاز فردی باشد که شما او را میشنوید، بطور مثال اگر شما بچه ندارید به این معنی نیست که نمی توانید با پدر و مادرها همدلی کنید. همدلی حاضر بودن برای چیزی است که فرد در همین لحظه یا در حال حاضر تجربهاش میکند. وقتی ما اجازه میدهیم فردی که روبهرویمان است به سادگی خودش باشد بدون اینکه هنجارها، قضاوتها یا تصمیمات ما فراتر از او قرار بگیرند ما خودمان را در جایگاهی قرار میدهیم که در همترازی وی هستیم.
همدردی مستلزم کیفیتی از حمایت است که درجه ای از موافقت را با نقطه نظر طرف مقابل میطلبد. همدلی یعنی ما کاملاً وارد آن موضوعی میشویم که فرد دیگر بیان می کند بدون اینکه موافق یا مخالف محتوای گفته شده باشیم. پس تلاشی است برای درک کردن، نه موافق یا مخالف بودن.
همدلی دقیقا متضاد ساده لوحی است، همدلی ساده لوحی را پایان می دهد. چگونه؟ چون وقتی ما طرف مقابل را به صورت کامل دریافت کنیم، تلاش میکنیم تا حداکثر اطلاعاتی که مطرح شده بفهمیم، این به این معنی است که وقتی ما به نیاز طرف آگاه میشویم این امکان را مییابیم که بر اساس اطلاعات دقیق و در عمیق ترین درجه از اعتماد و پذیرش در جهت بیشترین امکان ترمیم اقدام کنیم. انجام این کار ما را از این فکر ساده لوحانه رها میسازد که برخی مشکلات غیر قابل حل میباشند، یا خشونت مخالفت غیر قابل اجتناب است.
شنونده خوب بودن: به سخنان طرف مقابل كاملاً گوش داده و به او اطمینان بدهید كه سعی دارید مثل او به مشكل نگاه كنید. بیان احساس: هنگام همدلی احساس تان را بگویید تا طرف مقابل احساس آرامش بیشتری کند.خودآگاهی و خودشناسی بیشتر: چون همدلی بر پایه خودآگاهی و خودشناسی است، هر چه بیشتر از احساسات خودتان باخبر باشید بهتر میتوانید احساسهای افراد دیگر را درك کنید.پایداری در همدلی: در ابتدای شروع همدلی ممكن است کمی مقاومت بخصوص از طرف نوجوانان وجود داشته باشد. بهویژه هنگامی كه روابط دلسرد كننده و بدون احساس است. در برابر افرادی كه موجب دلسردی میشوند یا احساسات همدلانه را جدی نمیگیرند مقاومت كنید. ممكن است به کمی زمان لازم باشد تا طرف مقابل روابط نامناسب قبلی را كنار بزند و بتواند وارد یك رابطه همدلانه بشود.صادق بودن: تظاهر به همدلی نكنید. نقش بازی كردن یا استفاده ابزاری برای نیل به هدفهای خود از رفتار همدلانه موجب دلسردی و بیاعتمادی میشود... هرگز از همدلی برای این مقاصد استفاده نكنید. احترام گذاردن: بادرك احساسات طرف مقابل به او بفهمانید كه برایش اهمیت و ارزش و احترام قائل هستید.روشن كردن مرزهای همدلی: همدلی از طرف دوستان دارای حد و اندازه است و افراط در آن امكان سوءاستفاده را فراهم می کند.پرهیز از بهتر بودن: دستور دادن ، قضاوت كردن، نصیحت كردن و سرزنش كردن احساس همدلی را از بین میبرد. بهطور جدی از این موارد پرهیز كنید.در همدلی برای طرف مقابل دلسوزی یا ترحم نكنید. نگویید وای بیچاره تو چهقدر مصیبت كشیده ای یا فكر نمیكردم چنین مشكل بزرگی داشته باشی!
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان