27 بهمن 1395, 2:51
آیتالله ناصری از اساتید اخلاق میگوید: کسی نیست که بگوید من خدا را دوست ندارم! همه ما میگوییم خدا را دوست داریم؛ دوست داشتن خدا یک شرط دارد و آن هم تبعیت از اوست. به گزارش فارس، آیتالله محمد ناصری از اساتید برجسته اخلاق در جدیدترین سخنرانی خود که در هر روز از ایام ماه مبارک رمضان در مسجد کمرزرین اصفهان برگزار میشود، گفت: راجع به محبت خدا نسبت به بندهها و محبت بندهها نسبت به خداوند حرفهای زیادی وجود دارد.وی اظهار داشت: خداوند متعال بیش از 12 مرتبه در قرآن کریم اعلام کرده است که من بندهها را دوست دارم و مؤمنین هم مرا دوست دارند. از این رو اگر خداوند دوستمان نداشت این همه نعمت و مهلت در معصیت به ما نمیداد! روایات اسلامی در این زمینه به حد تواتر است و داستانهای مفصلی برای انبیای گذشته در این خصوص وجود دارد.این استاد اخلاق با اشاره به آیه 31 سوره مبارکه آل عمران، مبنی بر «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی» گفت: کسی نیست که بگوید من خدا را دوست ندارم همه ما میگوییم خدا را دوست داریم. البته دوست داشتن خدا یک شرط دارد و آن هم تبعیت از خداوند متعال است. دستورات صریح قرآن، احکام الهی و ... همگی به نفع ماست، بنابراین ما که میگوییم خدا را دوست داریم باید از او تبعیت کنیم. اگر اطاعت کردیم خداوند گناهان ما را میبخشد.آیتالله ناصری ابراز داشت: نقل کردهاند بندهای از بندههای خوب خدا حساب کرد 60 سال از عمرش گذشته است. اگر در طی این 60 سال روزی یک گناه مرتکب شده باشد در طول یک سال میشود 24 هزار گناه. با خود گفت آیا من خدا را ملاقات کنم با 24 هزار گناه! لذا نتوانست دوام بیاورد و از غصه دق کرد.وی تصریح کرد: یأس و ناامیدی از رحمت الهی بالاترین گناه است، شب و روز، زمین شاهد گناهان ماست. اگر از رحمت الهی ناامید نباشیم خداوند همه آنها را خواهد بخشید و اثری از گناهانمان در پرونده اعمالمان باقی نخواهد ماند. همانطور که در پاییز باد میوزد و برگها را از درخت پایین میریزد خداوند متعال در ماه مبارک رمضان گناهان ما را میبخشد.این استاد اخلاق با بیان اینکه کسی که خدا را دوست داشته باشد دیگر گناه، معصیت و مخالفتی با امر خداوند نمیکند، گفت: بنابراین قلبی که طاهر بوده و مهجور به حجب ظلمانی نباشد، خداوند، محبت خویش و بندگان مؤمنش را در دل او جای خواهد داد.وی اظهار داشت: قلب ما سه حجاب دارد یک حجاب برای طینت ما است، یک حجاب برای صفات رذیله که هر یک از صفات رذیله یک حجاب دارد و در کل یک حجاب قطوری را تشکیل میدهد و حجاب سوم نیز به گناهان ما باز میگردد. برای اینکه محبت خداوند در قلب ما جایگزین شود ابتدا باید توبه از اعمال گذشته داشته، خودمان را اصلاح کرده و صفات رذیله را از بین ببریم.آیتالله ناصری با اشاره به حدیث «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ» مراد از ایمان همان حب اهل بیت (ع) است و خداوند است که محبت و عشق و علاقه ما را در قلب دیگران میاندازد. اگر امیرالمؤمنین (ع) و اهل بیتش را دوست میداریم باید از خدا تشکر کنیم.وی با بیان اینکه اگر خدا را دوست داریم باید محبت دنیا را از دلمان بیرون کنیم، گفت: دنیا بد نیست بلکه علاقه به دنیا بد است چرا که سلمان و اباذر با استفاده از همین دنیا توانستند بندگان مقرب درگاه الهی شوند بنابراین دنیا سکوی پرش است برای پرواز.این استاد اخلاق اظهار داشت: براساس حدیث امام صادق(ع) مبنی بر «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ»؛ خداوند این ایمان را زینت دلهای شما قرار داد و هر کس که امیرالمؤمنین(ع) را دوست دارد گناه ضرری به او نمیرساند یعنی او اصلاً گناه نمیکند و سالبه به انتفاع موضوع است. کاری کنیم علاقه و محبت اهل بیت (ع) در دلمان بماند و قابل زوال نباشد.
سخن زیبا، آثار و برکتهای فراوانی دارد و تنها نصیب کسی خواهد شد که زبان خود را به زیباگویی عادت دهد. امام زینالعابدین (ع)، به پنج نمونه از آثار آن اشاره فرموده است: سخن زیبا مال و ثروت را زیاد میکند، روزی را افزایش میدهد، مرگ را به تأخیر میاندازد، آدمیرا محبوب خانواده اش میسازد و او را وارد بهشت میکند. امام علی (ع) نیز خوش زبانی و نیک گفتاری را موجب زیاد شدن دوستان و کم شدن دشمنان میداند و میفرماید: زبانت را به نرم گویی و سلام دادن عادت ده تا دوستان تو بسیار و دشمنانت اندک شود. از سوی دیگر، آسیبهای زبان نیز مساله بسیار مهمیاست که باید به طور جدی به آن توجه کرد. بدزبانی و سخنان زشت و بیهوده از عمده ترین این آسیبهاست. بعضی افراد بر اثر پرگویی و بیهودهگویی، ناسنجیده هر سخنی را بر زبان میآورند و به پیامدهای آن توجه نمیکنند. رسول خدا (ص) در اندیشیدن به عاقبت سخن پیش از بیان آن، میفرماید: کسی که سخن خود را جزو اعمالش به حساب نیاورد [و بی پروا حرف بزند]، لغزشهایش بسیار و عذابش نزدیک شده است. شنیدن حکایت زیر در این باره بسیار آموزنده است. «آورده اند که مردی پارچهای زربفت و گران بها بافته بود. با خود اندیشید که خوب است این طاقه زربفت را به سلطان هدیه کنم و جایزه ای بگیرم. از این رو، به دربار سلطان شتافت. اجازه ورود خواست و طاقه زربفت را تقدیم کرد. سلطان که از آن اثر هنری زیبا خوشحال و شگفت زده شده بود، از اطرافیان خود برای چگونگی استفاده از آن نظر خواست. یکی از آنان گفت: این پارچه برای انداختن روی مرکب شما مناسب است. دیگری آن را برای پوشش تخت سلطنت مناسب تر دانست. سومیگفت: برای پرده در کاخ سلطنتی شایسته تر است. سلطان گفت: خوب است نظر بافنده زربفت هنرمند را نیز جویا شویم، شاید نظر برتری داشته باشد. آن گاه رو به مرد پارچه باف کرد و پرسید: این پارچه زربفت برای چه مصرفی مناسب تر است؟ مرد بیچاره بدون آنکه عاقبت کار و موقعیت مجلس را بسنجد، سخن بیهوده ای را بر زبان جاری ساخت و گفت: قربان! به نظر حقیر، این پارچه فقط برای انداختن روی جنازه شما مناسب است».بدین ترتیب، این شخص نه تنها خود را از گرفتن جایزه سلطان بی بهره ساخت، بلکه خطری بزرگ نیز برای جان خود خرید. بدیهی است وقتی سخن خوب، هدایت کننده است، سخن بیهوده نیز میتواند گمراه کننده باشد. خداوند متعال میفرماید: (لقمان: 6) و برخی از مردم، سخنان بیهوده سرگرم کننده را میخرند تا مردم را، از روی نادانی، از راه خدا گمراه سازند. مردم دانا همیشه به سخنان مفید علاقه مندند و از گفتههای لغو پرهیز میکنند. از این رو، اگر کسی در همه حال بیهوده گویی کند، از اطراف او پراکنده میشوند و شخصیت او نیز تحقیر میشود. امام علی (ع) میفرماید: کَثْرَهُ الْهَذَرِ یَکْسِبُ الْعارَ؛ بیهوده گویی زیاد، ننگ و عار به بار میآورد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان