حقوق بين الملل، تابعين، منابع، معاهده، مباني حقوق بين الملل
نویسنده : امير جهانبازي
حقوق بین الملل « International law» مجموعه قواعد و مقدرات لازم الاجرایی که ناشی از روابط بین الملل و تنظیم کنندۀ مناسبات میان اعضای جامعۀ بین المللی است.[1] که هدف از وضع آنها تأمین آسایش همۀ ملل جهان میباشد.[2] اصطلاح حقوق بین الملل، اقتباس و ترجمه کلمه لاتین jus gentium (حقوق ملل) است که در ضمن اینکه مربوط به روابط میان کشورها در زمینههای خصوصی و عمومی بود، در عین حال بیگانگان را نیز در پی میگرفت و در مقابلش jus civile (حقوق مخصوص اتباع رومی) قرار داشت.[3] اوپنهایم حقوق بین الملل را حقوق ملتها مینامید. برای اولین بار در سال 1780 جرمی بنتام، اصطلاح International law را به کار برد.[4]
جامعه بین الملل اجتماعی است که در اساس از همکاری و همبستگی مبتنی بر منافع مشترک و نیازهای متقابل کشورها به وجود آمده است. این جامعه از لحاظ جغرافیایی، واحد و جهانی و از نظر اجتماعی، متفاوت و از جهت حقوقی، مساوی است.[5]
خصوصیات حقوق بین الملل
1. قانونگذار
قواعد حقوق بین الملل بر خلاف قواعد حقوقی داخلی که به وسیله قوه مقننه در داخل یک کشور وضع میگردد، توسط قانونگذار بین المللی تنظیم نمیشود بلکه خود کشورها خالق و مجری آن میباشند.
2. ضمانت اجرا؛
مقررات این حقوق به علت فقدان یک قوه مجریه فوق کشورها، ضمانت اجرای چندان موثر ندارد.
3. دخالت قضات؛
دخالت قاضی در حل و فصل دعاوی بین المللی منوط به توافق و رضایت اصحاب دعوا است.[6]
عوامل ایجاد و تحول قواعد
1- عامل تاریخی؛
تاریخ تحول حقوق بین الملل نشان میدهد این حقوق در قرن 16 با پیدایش دول مستقل که تازه از قید تسلط پاپ و امپراطور رهائی یافته بودند، به وجود آمد و در آغاز تشکیل تحت تأثیر قواعد حقوقی موجود (حقوق داخلی ممالک اروپائی و حقوق رم) قرار گرفت.
2- عامل جغرافیائی؛
بسیاری از عقاید جغرافی دانان مشهور تأثیر زیادی در ایجاد و تکامل بعضی از قواعد حقوقی بین الملل داشته است چنانکه در حقوق بین الملل دریائی اختلاف اوضاع جغرافیایی ممالک مختلف موجب تغییر حد آبهای ساحلی شده است.
3- عامل سیاسی؛
حقوق بین الملل تحت تأثیر شدید حوادث سیاسی است که در نتیجه آشکار این تأثیر عدم رعایت قواعد حقوق بین الملل از طرف بعضی از دول جهان و انحراف از اصول حقوقی به علت ملاحظات سیاسی میباشد.
4- عامل علمی و فنی؛
امروزه ترقیات حیرت انگیزی که در زمینه علم و صنعت نصیب بشر شده است بر حقوق بین الملل تأثیر زیادی گذاشته است مانند اختراع هواپیما و یا انرژی اتمی.[7]
قلمرو حقوق بین الملل
اوپنهایم قائل به 3 نوع حقوق بین الملل است.
1- حقوق بین الملل جهانی؛
این حقوق شامل قواعدی است که رعایت آنها برای همۀ دول متمدن بدون استثنا لازم است مانند منع بردگی – اصل تمامیت ارضی کشورها
2- حقوق بین الملل عام؛
شامل قواعدی است که رعایت آن برای تعداد بسیاری از کشورها از جمله قدرتهای بزرگ الزامی است مانند قواعد مقاوله نامههای 1949 ژئو راجع به رفتار با اسیران و زندانیان زمان جنگ
3- حقوق بین الملل خاص؛
قواعدی که بین دو یا چند کشور در یک منطقه خاص جاری میشود که البته نباید مغایر قواعد جهانی باشد.
مبانی حقوق بین الملل
در دکترین کلاسیک دو جریان فکری مختلف در ارتباط با اساس و مبنای حقوق بین الملل مطرح شده است:
1- مکتب حقوق وضعی
بر این اساس، حقوق بین الملل بر اراده کشورها استوار است. موزر از طرفداران این مکتب است.
2- مکتب حقوق طبیعی؛
مبنای حقوق بین الملل خارج از اراده بشری و مستقل از اراده دولتهاست. ویتوریا طرفدار این مکتب است که مجموعه قواعدی است که عقل طبیعی بین ملتها برقرار کرده و بر آنها تحمیل میکند.[8]
اقسام حقوق بین الملل
1- حقوق بین الملل عمومی
حقوقی است که عمدتاً تنظیم کنندۀ روابط میان کشورها و سازمانهای بین المللی است.
2- حقوق بین الملل خصوصی؛
حقوقی میباشد که صرفاً روابط میان اشخاص حقیقی یا حقوقی خصوصی را قانونمند میکند.
تدوین حقوق بین الملل
تدوین عبارت است از تبدیل قواعد و مقررات عرفی به قواعد نوشته با هدف وحدت جوامع بشریت و ایجاد وحدت حقوقی میباشد.[9] هوگو گروسیوی حقوقدان معروف هلندی که پدر حقوق بین الملل لقب گرفته است اولین کسی است که قواعد حقوق بین الملل را جمع آوری و تنظیم نمود و در سال 1625 در کتاب خود به نام جنگ و صلح منتشر کرد. کار تدوین قواعد عرفی حقوق بین الملل در حلول قرن 19 و آغاز قرن 20 به طور پراکنده وسطحی با کنفرانسهای لاهه 1899 و1907 دنبال شد.
پس از جنگ جهانی اول، نخست جامعه ملل کار تدوین را به عهده گرفت ولی اقداماتش با شکست مواجه گردید. پس از آن سازمان ملل به اقدامات جامعه ملل نیرویی تازه داد و تدوین حقوق را یکی از اهداف اصلی سازمان دانست و از این رو صراحتاً در این باره به مجمع عمومی صلاحیت داده شده است که این مجمع در سال 1948 کمیسیون حقوق بین الملل را تشکیل داد که گامهای موثری در تدوین حقق بین الملل برداشته است.[10]
رابطه حقوق بین الملل با حقوق داخلی
اصولاً موضع حقوقی هر کشور را در عرصۀ بین المللی فقط میتوان از طریق مطالعه و بررسی حقوق داخلی آن درک و کشف نمودکه این حقوق نقش مهمی در ایجاد رویه بین المللی و عرف بین المللی دارند.[11]
تابعین حقوق بین الملل
تابع موجودیتی است که به طور مستقیم از حقوق و تکالیف شناخته شده در نظام حقوقی بین الملل برخوردار شده است.
واژه تابع (subject) هم معنای فاعلی وهم مفعولی میدهد و در نتیجه از دید حقوقی، تایع حقوق یعنی شخصی که هم واضع قواعد حققی و هم دریافت کنندۀ آن قواعد است. امروزه این تابعین در حقوق بین الملل در درجه اول کشورها (state) و در درجۀ دوم سازمانهای بین المللی دولتی هستند.[12]
جامعه بین المللی مرکب از کشورها که تنها تابعین والای حقوق بین الملل هستند، میباشند.[13]
در خصوص سازمانهای بین الملل دولتی (International organization) میتوان این سازمانها را به جهانی و منطقهای تقسیم نمود
1- سازمانهای بین الدولی جهانی؛
سازمانهایی هستند که به منظور در بر گرفتن کلیه کشورهای جهان به وجود آمدهاند. از جملۀ این سازمانها سازمان ملل متحد است.
2- سازمانهای بین الدولی منطقهای؛
أ. سازمانهای اروپائی مانند شورای اروپا؛
ب. سازمان های امریکائی مانند سازمان کشورهای امریکایی؛
ت. سازمانهای آسیایی و آفریقائی مانند اتحادیه عرب؛
تابعین دیگری نیز در حقوق بین الملل وجود دارد که صرفاً دریافت کنندۀ قواعد حقوق بین الملل میباشند. مانند: اشخاص حقیقی، شخصیتهای آزادی بخش و ngo[14]
منابع حقوق بین الملل
منابع این حقوق طبق ماده 38 اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری به 2 گروه منابع اصلی و فرعی تقسیم میگردد.
1- منابع اصلی:
الف) معاهده (treaty)؛
معاهدات که در حقوق بین الملل از اهمیت بسزایی برخوردارند[15] قراردادهائی هستند که بین دو یا چند تبعه حقوق بین الملل منعقد شده تا بعضی آثار حقوقی تولید نمایند چه در یک سند واحد و یا دو یا چند سند متصل به هم آورده شده باشند.
ب) عرف
عرف، رویه و عملکرد عامی است که به عنوان حقوق پذیرفته شده است و از ویژگیهای آن میتوان به سابقه دار بودن، الزام آور و تحول پذیری اشاره نمود.
ج) اصول کلی حقوقی
این اصول به عنوان یک منبع مستقل حقوق بین الملل به شمار میآید که دارای انواعی است.
1- اصول مشترک با نظم حقوقی داخلی؛
اصولی که از حقوق داخلی کشورها گرفته شده و مورد قبول تمام ملل است مانند اصل وفای به عهد
2- اصول اختصاصی؛
که قابل اجرا در روابط فی ما بین کشورها را دارد. از جمله این اصول میتوان به اصل احترام به استقلال کشورها نام برد.[16]
2-منابع فرعی
الف) رویه قضائی؛
یکی از قویترین منابع فرعی، آرای محاک بین المللی میباشد اما باید توجه داشت که هیچ یک از محاکم بین المللی مثل دیوان دادگستری ملزم به استفاده از آرای قبلی خود یا دیگر مراجع نیستند.[17]
ب) دکترین؛
آراء و نظرات علمی متبحرترین حقوقدانان بین المللی که در کتب حقوق بین الملل آمده است.
ج) انصاف؛
به شرط توافق دولتهای اصحاب دعوی دربارۀ اجرای انصاف، قاضی دادگاه میتواند استناد کند. انصاف مکمل حقوق بین الملل در صورت عدم کفایت یا سکوت آن میباشد.[18]