دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

قاعدهٔ "الشیء ما لم یجب لم یوجَد"

No image
قاعدهٔ "الشیء ما لم یجب لم یوجَد"

كلمات كليدي : ممكن بالذات، ضرورت، وجوب بالغير، علت و معلول

نویسنده : مسعود اسماعيلي

مفاد قاعده مزبور این است که هر چیزی که ممکن بالذات است، برای آنکه به وجود آید باید حتماً موجود دیگری، وجود را برایش ضروری کند؛ یعنی به آن وجوب دهد ولذا هیچ ممکن بالذاتی تا واجب بالغیر نشود، موجود نمی‌شود.[1] نتیجه طبیعیِ این قاعده فلسفی در مورد وجود ممکنات آن است که ممکنات برای معدوم بودن نیز باید از سوی شیء مفروضِ دیگری، عدم برایشان ضروری شود و ممتنع بالغیر شوند ولذا هیچ ممکن بالذاتی تا ممتنع بالغیر نشود، معدوم نمی‌شود.[2] البته روشن است که شیء مفروضی که به ممکن، ضرورتِ عدم و امتناع می‌دهد، خودْ امرِ معدوم و ممتنعی (یا ممتنع بالذات یا ممتنع بالغیر) است.

این نظریه در فلسفه، در مقابلِ نظریهٔ گروهی از متکلمان ارائه شده است که عقیده دارند که برای موجود شدنِ یک ممکن بالذات ـ که نسبتش با وجود و عدم مساوی است[3] ـ لازم نیست وجود برایش ضروری شود؛ بلکه همین که وجودِ آن شیء بر عدمِ آن، رجحان و برتری بیابد (ولو آنکه وجودْ ضروری نشود و تنها قوّت و شدتِ آن نسبت به عدم بیشتر شود) آن شیء به وجود خواهد آمد.[4] این رجحان و برتری را متکلمان "اولویت" می‌نامند و چون عقیده دارند که این رجحان و برتریِ وجود، از سوی موجود دیگری صورت می‌گیرد، می‌گویند این اولویتِ لازم در موجودیتِ ممکنات، "اولویتِ بالغیر" است.[5] انگیزهٔ اصلیِ این متکلمان از ارائهٔ نظریهٔ "اولویت"، آن است که بتوانند علل فاعلی (= علتِ وجود‌بخش)[6] را ـ که خداوند نیز در زمرهٔ همین نوع از علل و بالاترین علت فاعلی است ـ دارای اختیار بدانند؛[7] زیرا تصور می‌کنند که اعتقاد به اینکه "ممکنات باید از سوی علت، دارای وجوب شوند تا به وجود آیند"، اعتقاد به این است که در وجود دادن به ممکنات، ضرورت و وجوبی بر علتِ وجود بخش، حاکم است که این همان مجبور بودنِ علتِ وجود‌بخش است که با اختیار و اراده داشتنِ او منافات دارد. این تصور، نادرست است و فلاسفه به آن پاسخ گفته‌اند.[8] بطور کلی، فلاسفه در ضمنِ اثباتِ دیدگاه خودْ مبنی بر "لزومِ وجوب یافتنِ ممکنات برای موجود شدن"، دیدگاه این گروه از متکلمان را ابطال می‌کنند.[9]

استدلال فیلسوفان بر اینکه "برای وجود یافتنِ ممکنات، ضرورت و وجوبِ بالغیرِ آنها لازم است"، این است که ذاتِ ممکن که همان ماهیت است، صرف نظر از هر چیز دیگر، نه موجود است نه معدوم و نه وجود برایش ضروری است نه عدم ولذا عقل در هنگامِ نسبت‌سنجی میان ماهیتِ فی‌نفسه با وجود و عدم، درمی‌یابد که نسبتِ ماهیت با وجود و عدمْ مساوی است. از این رو از نظرِ عقل، وجود یافتنِ ممکن، از سوی خودش محال است؛ چه اینکه ذاتِ ممکن به خودیِ خودْ وجود و عدم برایش علی‌السویه است. پس ذاتِ ممکن برای وجود یافتن، نیازمند چیزی دیگر است که این نسبتِ مساوی را از بین ببرد و وجودش را بر عدمش رجحان و برتری دهد که این شیء دیگر همان علت است. اما این رجحانِ وجود، تا به حدِّ وجوب و ضرورت نرسد، باز عدم برای ذاتِ ممکن جائز و روا خواهد بود و اگر در این حال (که وجودش رجحان یافته است ولی ضروری نشده است) موجود شود، جای این سؤال باقی است که "چرا ممکن برغمِ آنکه هر دو طرف (وجود و عدم) برایش جائز بوده است، وجود برایش تعیّن یافته است؟" و تنها با از بین رفتنِ احتمالِ "عدم" است که می‌توان توضیحِ مناسبی برای این سؤال یافت که این انقطاعِ احتمالِ "عدم" برای ممکن، تنها با ضرورت یافتنِ وجود و وجوبِ آن از سوی علت، تحقق می‌‌یابد.[10]

نتیجهٔ استدلال این است که تا وجود ممکن از سوی علت، ضروری نشود و به عبارت دیگر تا علت، ذات ممکن را واجب نکند، ممکن موجود نمی‌شود ولذا سِمَتِ علتْ نسبت به معلول، سمتِ ایجاب است که باعث می‌شود معلول واجب شده (یعنی وجودش ضروری شود) و موجود شود. این وجوب که وجوبِ بالغیر است، چون شرطِ لازم برای موجود شدنِ ممکن می‌باشد، از نظر عقلْ در رتبه‌ای قبل از موجود شدنِ معلول قرار دارد ولذا فیلسوفان به وجوب بالغیر ـ که همان وجوبی است که در قاعده مزبور آمده است ـ "وجوبِ سابق" می‌گویند.[11]

در استدلالِ فوق به‌روشنی دیده می‌شود که با اثباتِ دیدگاهِ فیلسوفان، دیدگاهِ متکلمانِ قائل به "اولویت" (که رجحانِ غیرِ ضروری را برای موجود شدنِ ممکنات کافی می‌دانند) ابطال می‌شود و دیگر نیازی به ابطالِ جداگانهٔ نظرِ این متکلمان نیست.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

حواس ظاهری و باطنی

No image

مراتب و درجات عقل

صفات خداوند

صفات خداوند

No image

مُثُل افلاطونی

Powered by TayaCMS