دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

راه درمان فحش و ناسزاگویی

از جمله عادات رایج در میان برخی از افراد جامعه، بر زبان آوردن الفاظ نادرست و رکیک است که از آن تعبیر به «فحش» می‌شود.
راه درمان فحش و ناسزاگویی
راه درمان فحش و ناسزاگویی

آیت‌الله مجتبی تهرانی

از جمله عادات رایج در میان برخی از افراد جامعه، بر زبان آوردن الفاظ نادرست و رکیک است که از آن تعبیر به «فحش» می‌شود. در این نوشتار به صورت مختصر به مباحثی همچون «تعريف فحش»، «اقسام فحش»، «نكوهش فحش از ديد شرع و عقل»، «ریشه‌هاى درونى فحش»، «پيامدهاى زشت فحش» و «راه‌هاى درمان فحش»‌ اشاره شده است.

ناسزا گفتن و دشنام دادن از رفتارهاى بسيار زشت و زننده‌اى است كه آدميان كم و بيش به آن مبتلايند. اين بيمارى، مايه نابودى پيوندهاى عاطفى انسان شده، دشمنى و كينه را پديد مى‌آورد.

* تعريف فحش

فحش، بذاء، سلاطه، تفحش و سب، كلماتى گوناگون با معانى بسيار نزديك به هم، بلكه مترادف و هم معنايند. فحش در لغت به معناى افزايش بدى از حد مجاز است؛ يعنى وقتى بدى از حد خود فراتر رود، شخص به ناسزاگويى روى می‌آورد. ((تفحش)) به معناى بيهوده گفتن يا هرزه‌گويى، ((سب)) به معناى گفتار زشت يا دشنام، ((بذاء)) به معناى بد زبانى و ((سلاطه)) نيز به معناى زبان درازى است.

دانشمندان اخلاق، به كار بردن سخنان زشت براى ‌اشخاص را فحش و ناسزا مى گويند.

* اقسام فحش

فحش را از جهت انگيزه گوينده به دو قسم مى‌توان تقسيم كرد:

1 - فحش با انگيزه آزار (قصد جدى)

گاه ناسزا براى رنجاندن و آزردن خاطر ديگرى گفته می‌شود. دشنام‌دهنده در اين حالت با جديت ناسزا گفته، حرمت شكنى مى كند.

2 - فحش با انگيزه شوخى

هرزه‌گويى و فحش چه بسا براى شوخى باشد. ناسزاگويى در چنين حالى، بدون انگيزه رنجاندن است.

گاهى هم اين صفت ناپسند، عادت شده، بدون انگيزه خاصى انجام می‌گیرد. فرد بيمار در اين حال براى رساندن مقاصد معمول خويش، سخنان زشت را به زبان می‌آورد. فحش از جهت زشتى كلمات به كار رفته نيز به مرتبه‌هاى گوناگون تقسيم می‌شود. برخى بسيار زشت است و برخى زشتى كمترى دارد.

البته ميزان زشتى و ناپسندى سخنان فرد نزد اقوام و ملت‌هاى گوناگون مختلف است، به اين معنا كه گاه سخنى در شهرى بسيار ناپسند شمرده می‌شود و در شهر يا كشور ديگر به آن اندازه ناپسند نيست.

* نكوهش فحش از ديد شرع و عقل

فحش و ناسزا در سخنان بسيارى از پيشوايان معصوم(ع ) به شدت نكوهش شده است تا آنجا كه فرموده‌اند: در اسلام فحش نيست و مسلمان ناسزا نمى‌گويد. رسول اكرم (صلى‌الله عليه و آله و سلم) می‌فرماید: الفحش و التفحش ليسا من الاسلام فى شى؛ ناسزا گفتن و هرزه‌گويى در هيچ موردى از اسلام نيست.

حضرت صادق (عليه السلام) نيز به برخى از ياران خود فرمود كه فحش دادن، كردار ما نيست و پيروان خود را به آن فرا نمى‌خوانيم.

سماعه كه از ياران امام صادق(ع) است، مى‌گويد: بر امام صادق (ع) وارد شدم. در ابتدا فرمود: به من بگو كه قضيه بين تو با شتربانت [= ساربانت] چه بوده است؟ (سپس فرمود) بپرهيز از اينكه زشتگو و بدزبان يا فريادزن يا لعنت كننده باشى. من گفتم به خدا سوگند! او به من ستم كرده (من بى جهت به او ناسزا نگفته‌ام) حضرت فرمود: اگر او به تو ظلم كرده، همانا تو بر او پيشى گرفتى [= به سبب ناسزا گفتن، تو هم ستم كردى]. همانا اين فحش از رفتار من نيست و پيروان خود را نيز به آن امر نمى‌كنم. از پروردگارت آمرزش بطلب و (به سوى بدى) باز نگرد. سماعه گفت: من از پروردگار آمرزش مى‌طلبم و هرگز باز نخواهم گشت.

پيامبر اكرم (ص) می‌فرماید: الجنه حرام على كل فاحش ان يدخلها؛ ورود در بهشت بر هر زشت‌گويى حرام است.

اياكم و الفحش فان الله لا يحب الفحش و التفحش؛ اياكم و الفحش ‍ فان الله لايحب الفاحش المتفحش؛ از ناسزاگويى بپرهيزيد. همانا خداوند فحش و هرزه‌گويى را دوست نمى‌دارد. از فحش بپرهيزيد؛ چرا كه خداوند ناسزاگو و هرزه‌گو را دوست ندارد.

از حضرت باقر (ع ) روايت شده است: ان‌الله يبغض الفاحش المتفحش؛ همانا خداوند فحش‌دهنده هرزه‌گو را دشمن مى دارد.

در وصيت‌هاى رسول اكرم (ص ) به حضرت على (ع ) آمده است :يا على شر الناس من اكرمه الناس اتقاء فحشه؛ اى على! بدترين شخص كسى است كه مردم از زبان بد او ترسيده، از روى ترس او را گرامى بدارند.

از امام محمدباقر(ع) نقل شده است كه پيامبر اكرم (ص) به همسرش فرمود: يا عائشه ان الفحش لو كان ممثلا لكان مثال سوء، اى عايشه! اگر فحش در اين عالم شكل مى‌گرفت (و تو آن را مى‌ديدى)، به شكل زشت و بدى تبديل مى‌شد.

از انديشه و درنگ در اين روايت‌ها، اين نتيجه به دست می‌آید كه فحش از ديد شرع، رفتارى بسيار ناپسند، بلكه ممنوع است. تعبيرهايى چون نبودن در اسلام، وارد نشدن در بهشت، دوست نداشتن خدا، دشمنى خدا، همه و همه شدت زشتى اين رفتار را نشان می‌دهد تا آنجا كه امام صادق (ع ) به فحش‌دهنده وعيد آتش داده است؛ چنانكه می‌فرماید: البذاء من الجفاء و الجفاء فى النار/ بد زبانى از جفاكارى است و جفاكارى در آتش است.

* ریشه‌هاى درونى فحش

ناسزاگويى در يكى از عوامل ذيل ريشه دارد:

1 - خشم و عصبانيت

فحش، اغلب از شعله‌ور شدن خشم سرچشمه می‌گیرد. فرد خشمگين به دليل ناتوانى در مهار كردن خشم خود، به رفتار زشتى چون فحش دچار می‌شود و با تكرار و استمرار آن، اين رفتار به شكل عادت در می‌آید.

2 - شوخى

گاه ناسزاگويى فقط براى مزاح و شوخى با فرد و خنداندن ديگران صورت می‌گیرد كه اين خود در نيروى شهوت ريشه دارد. هرزه‌گويى‌هاى دلقك‌هاى دربار پادشاهان، از اين نوع به شمار می‌آید.

3 - عادت

تربيت نادرست در شيوه سخن گفتن، سخنان ناهنجار و نازيبا را براى انسان عادى مى‌سازد. فرد مبتلا به فحش در چنين حالتى، بدون سركشى دو نيروى خشم و شهوت، دشنام می‌دهد؛ زيرا ناسزاگويى براى او، مانند سخنان ديگرش به شكل عادت در آمده است.

* پيامدهاى زشت فحش

ناسزاگويى و دشنام، پيامدهاى شومى را در دنيا و سراى آخرت براى انسان به بار خواهد آورد كه از آن ميان مى‌توان به موارد ذيل ‌اشاره كرد:

الف)- پيامدهاى فحش در دنيا

  1. تحريك ديگران به ناسزاگويى: دشنام به ديگران، مايه خشم آنها شده، ايشان را نيز به همين رفتار زشت وامى‌دارد. ناسزا به آرمان و عقيده ديگران، چه‌بسا آنها را به فحش به آرمان انسان ناسزاگو وادارد.

خداوند متعال در قرآن كريم می‌فرماید: و لا تسبوا الذين يدعون من دون‌الله فيسبوا الله عدوا...، خدايان آنها را فحش ندهيد؛ چرا كه آنها نيز (در مقابل) از روى دشمنى به خداوند ناسزا مى‌گويند.

  1. ايجاد دشمنى: ناسزاگويى، بذر دشمنى را در دل ديگران مى‌پاشد و آنها را از فحش‌دهنده متنفر مى كند؛ چنين فردى به جاى كسب دوستى، بر تعداد دشمنان خود مى‌افزايد.

رسول خدا (ص ) می‌فرماید: لاتسبوا الناس فتكسبوا العداوه لهم؛ به مردم دشنام ندهيد تا دشمنى ايشان را به دست نياوريد.

  1. ايجاد نفاق و دورويى: فحش، مردم را به دورويى سوق می‌دهد؛ چرا كه آنها مى‌كوشند براى ايمن ماندن از زبان دشنام دهنده، بدون وجود كمترين علاقه، به او احترام گذارند؛ همان گونه كه رسول خدا (ص) در وصيت به اميرمؤمنان على (ع) فرمود: اى على بدترين مردم كسى است كه مردم از روى ترس به او احترام گذارند.

اين همان مصداق دوگانگى زبان و قلب و در نتيجه، آشكار شدن نفاق در جامعه است. فحش، افزون بر ايجاد نفاق در ديگران، نفاق گوينده را نيز نشان می‌دهد.

حضرت صادق(ع ) مى‌فرمايد: ان الفحش و البذائه و السلاطه من النفاق؛ همانا فحش و بد‌زبانى و زبان‌درازى از دورويى است.

بر اساس اين روايت، هر سخن زشتى كه به زبان آورده شود، ممكن است از روى دشمنى نبوده، از روى عادت باشد؛ ولى چون آنچه بر زبان جارى می‌شود، غير از آن است كه در دل وجود دارد دوگانگى ميان اين دو پديد می‌آید.

  1. نابودى بركت: از ديگر پيامدهاى اين رفتار زشت، كاهش بركت رزق و روزى است. خداوند زندگى فرد ناسزاگو را فاسد مى‌كند. امام باقر(ع) می‌فرماید: من فحش على اخيه المسلم نزع الله منه بركه رزقه و و كله الى نفسه و افسد عليه معيشته؛ هر كس به برادر مسلمانش ناسزا بگويد، خداوند بركت روزى را از او می‌گیرد و او را به خود وا گذاشته و زندگى‌اش را فاسد مى‌كند.

اگر خداوند شخصى را به خود واگذارد، ديگر روى صلاح به خود نخواهد ديد. خداوند خير و بركت را از زندگى‌اش بر مى‌دارد و اين همان معناى (فساد معيشت) است. چنين شخصى گاه به چپ و گاه به راست مى‌دود، گاه شهوت او را به يك طرف و گاه غضب به طرفى ديگر مى‌كشد و در نتيجه نمى‌تواند خط‌ مشى درستى براى خود برگزيند و بيچاره می‌شود.

  1. مايه فسق: ناسزاگويى فرد را از (ملكه عدالت) جدا می‌سازد و در شمار فاسقان جاى می‌دهد.

رسول خدا (ص) می‌فرماید: سباب المؤمن فسوق و...؛ دشنامگويى به مؤمن فسق است.

  1. اجابت نشدن دعا: دشنام و ناسزا، عامل مهمى در اجابت نشدن دعاى فرد است. امام صادق(ع) می‌فرماید: مردى در ميان بنى‌اسرائيل مدت سه سال از خداوند، فرزند مى‌خواست. زمانى كه ديد خداوند دعاى او را اجابت نمی‌کند، گفت: پروردگارا ! آيا من از تو دورم كه صداى مرا نمى‌شنوى يا تو به من نزديكى و دعايم را اجابت نمى‌كنى. پس، كسى (را) در خواب (ديد كه نزد) او آمد و گفت: همانا تو سه سال است خدا را با زبانى آلوده به ناسزا و قلب بى‌هراس از خدا و انگيزه غيرراستين مى‌خوانى. ناسزاگويى را از زبانت جدا و قلب خود را اهل ترس و تقوا ساز و انگيزه خويش را نيكو كن. آن مرد چنين كرد. سپس خدا را خواند و براى او فرزندى به دنيا آمد.

ب)- پيامدهاى فحش در آخرت

  1. محروميت از بهشت: فرد گرفتار به ناسزاگويى و فحش، راهى به بهشت نخواهد يافت. چنانكه رسول خدا (ص) فرمود: ورود به بهشت بر هر دشنام دهنده‌اى حرام است.
  2. ورود به دوزخ: سرانجام رفتار ناسزاگو آتش دوزخ خواهد بود، چنانكه امام صادق(ع) فرمود: بدزبانى از جفاكارى است و جفاكار در آتش است.

* راه‌هاى درمان فحش

انديشه و درنگ در پيامدهاى زشت فحش، راه عملى درمان اين بيمارى است، با يادآورى مداوم آن، احساس نفرت از اين رفتار، شدت می‌گیرد و در نهايت به ريشه‌كن شدنش مى‌انجامد.

همچنين بايد كوشيد تا ریشه‌هاى اين رفتار، نابود و غضب و شهوت سركش رام و فرمانبردار شود، كه مهار كردن اين دو نيرو مايه رهايى انسان از همه آفت‌هاى زبان است. كوشش در به كار گرفتن سخنان نيكو و استفاده از گفتار خوش، راهى عملى براى درمان بيمارى فحش است. عادت كردن به گفتار نيكو، ملكه زشت و ناپسند ناسزاگويى را از روان آدمى خارج می‌سازد.

از کتاب: اخلاق الهی/ جلد چهارم، آفات زبان؛ به نقل از حوزه نیوز

روزنامه کیهان

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

صدقه به فامیل واجبتر است یا دیگران؟!

نظر به این‌ که هر شخصی نسبت به بستگانش آگاهی بیشتری دارد و اگر در میان آنان شخص نیازمندی باشد وی را می‌شناسد بر این اساس، اگر همه ما به این وظیفه عمل کنیم دیگر در جامعه، نیازمند و فقیری موجود نخواهد بود.
No image

آداب معاشرت اجتماعی از نظر قرآن و اسلام

اینكه درمعاشرت چه معیارهایی را درنظر داشته باشیم تا معاشرت های ما انسان ساز و جامعه ساز باشد و ما را درمسیر اهداف و فلسفه آفرینش یاری رساند، موضوعی است كه درآیات دیگر قرآن به آن توجه داده شده است. در قرآن دست كم می توان هفت معیار و ملاك برای معاشرت های انسانی شناسایی كرد كه در اینجا به طور اجمال به آنها پرداخته می شود.
No image

بهترین روش رفتار با دیگران از کلام رسول ‏اکرم(ص)

اگر روشى را دوست دارید که مردم آن گونه با شما رفتار کنند، به همان روش با دیگران برخورد کنید. هر چه را براى دیگران پیشنهاد مى‏کنید همان بهترین روش است و شما نیز بر اساس آن با آنان رفتار کنید. زیرا انسان جز انتظار خوش رفتارى از مردم ندارد، کمترین اهانتى را از سوى آنان نمى‏پذیرد راضى نیست که کسى به او تهمت زند، و نمى‏پسندد که کسى از معایب او پیش دیگران سخن بگوید هر چند آن عیوب را واقعا داشته باشد.
No image

راهكارهای قرآنی برخورد با همسران و فرزندان نااهل

دشمنی زنان و فرزندان نااهل بر محور ایمان است: خداوند مؤمنان را خطاب قرار داده است و از جمله «عدو لكم» استفاده می شود كه فاصله و تضادی كه میان آنان و مؤمنین ایجاد می شود اختلافات خانوادگی معمول نیست بلكه اختلاف دینی است یعنی همسران و یا فرزندان نااهل رفتارهایی خلاف ایمان به خدا انجام می دهند.
No image

ویژگی های مادر نمونه از دیدگاه قرآن و مذهب

از زمره صفات ثبوتى و فعل خداوند خالقیت و ربوبیت است. یعنى هم آفریدگار است و هم پروردگار. جریان این دو صفت الهى در مورد انسان به توسط پدر و مادر انجام مى شود و این دو هستند كه وسیله پیدایش او در حیات مادى و رشد و تربیت او بویژه در ایام كودكى اند.
Powered by TayaCMS