دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نظر استاد محمدرضا حکیمى درباره عبد الجواد فلاطوری حکیمی

No image
نظر استاد محمدرضا حکیمى درباره عبد الجواد فلاطوری حکیمی

استاد محمدرضا حکیمى مى نویسد:

«پروفسور فلاطورى، پس از سالها کوشش و تحملّ تلخى ها و سختى ها و دست یافتن به اعتبار علمى در کشورى مانند آلمان، به آن خدمت درخشان توفیق یافت و همین پاداش او را بس... و آیا تصور مى کنید اگر خدمات گران ارجى را که فلاطورى براى انجام دادن آن ها آماده گشت و انجام داد، قرار بود با برنامه ریزى ها و هزینه گذارى ها و اعزام هاى متعارف انجام یابد، چقدر زمان مى برد و چه اندازه «نیرو» مى خواست و چه مبلغ هزینه مى طلبید؟[17]

... حقّ فلاطورى در ترویج دین اسلام و مذهب تشیّع در اروپا، و تصحیح مطالب مربوط به اسلام و تشیّع در کتابهاى درس چندین کشور اروپایى و تأسیس کتابخانه ى مهم و معتبر «مآخذ شناخت تشیّع در دانشگاه کلن آلمان و توجه دادن صاحب نظران و جویندگان معارف اسلامى به این معارف، بس سنگین است و در خورشناخت و تجلیل.[18]

از ویژگیهاى دیگر پروفسور فلاطورى حرّیت علمى او بود ویژگى اى که در خور تکریم بسیار است و یک تجربه ى پنجاه ساله اى علمى و عمیق و مستقل اندیشانه را در تفکّر و شناخت نشان مى دهد. در یکى از سفرهایش به ایران، پس از انقلاب، به او گفتم:

شما بیایید به ایران و در دانشگاه ها فلسفه تدریس کنید.

در پاسخ بى درنگ گفت:

«من اگر بیایم قرآن تدریس مى کنم، نهج البلاغه تدریس مى کنم... .» و این سخن علمى ترین سخن است در جاى خود و از عقلانیّتى مستقل و نیرومند پرده بر مى دارد و بسیار جالب توجه و قابل تأمل است و خود یک اصل است در سازندگى عقلى و صیرورت شناختى. اگر انسانى بى خبر از اضافه هاى تفکّر بشرى و مکتب هاى گوناگون فلسفى این سخن را بگوید، چه بسا مهم تلقّى نشود لیکن اکنون استادى مسلّم در فلسفه و عرفان اسلامى و شرقى و متبحّر در فلسفه ى غربى، به ویژه فلسفه ى کانت (1724 ـ 1804 م.) آن هم پس از 30 سال زندگى در محیط هاى علمى اروپایى و نشست و برخاست و بحث و گفت و گو با دهها دانشمند فلسفه و آکادمیسین و متفکّران گوناگون و خواندن ده ها کتاب و مقاله و کند و کاو در ابعاد معرفت و سلوک آن مردم، در سطوحى چند و رسیدن به مقام پروفسورى در دانشگاه هاى آلمان با اعتبار علمى، چنین مى گوید: و این همان استقلال در اندیشه و استغنا در معرفت و رهیدن از مرعوب شدن فکرى و مغلوب شدن تشخیصى و از نتایج تشجیع کننده ى مبانى تفکیکى خراساناست و مى نمایاند که متفکر در عین توجّه به فلسفه هاى عقلانى و برهانى، در قلمرو صیرورت متعالى علمى و عملى انسان و جامعه هاى انسانى، در برابر هیچ چیز مرعوب نگشته است و هیچ فروغى او را از رسیدن به سرچشمه ى خورشید باز نداشته است و این چگونگى مى تواند براى هر دانشمند و هر متفکّر مستقل اندیش سرمشق باشد.[19]

علامه حکیمى در فراز دیگرى مى نویسد:

«این اسلام شناس مجاهد و پرشور که در جهاد فرهنگى و عظیم شناساندن صحیح اسلام در اروپا فعالیّتى بسزا کرده، از جهاد سیاسى و مبارزات ضد استعمارى نیز غافل نبود. او با توجه به اهمیّت این گونه مبارزات، براى آگاه سازى مردم و دل دادن به ملت و معرفى هرچه بیشتر دشمنان دین و کشور و شِگِردهاى گوناگون استعمارگران، به سوى «عروة الوثقى» (کتاب سیدجمال الدین اسدآبادى) رفت و در صدد بر آمد تا این کتاب انقلابى و ضد استعمارى را در ضمن چند رساله (جزوه) ترجمه و تفسیر کند و در دسترس ملت قرار دهد. شماره ى نخست این رساله با نام «تشکیل جبهه ى آزاد» (جنبش سیاسى ـ نهضت دینى) در سال 1371 هـ .ق. منتشر شد... در این رساله با قلمى پرشور و حماسى به معرفى سیّد و اهداف و مجاهدات او و ارزش هاى «عروة الوثقى» و اهمیت ظهور سیّد جمال الدین در تاریخ شرق و اسلام مى پردازد و افتخار «حسینى» بودن او را نیز به یادها مى آورد... در جهان، دانشمند بسیار است، انسانهاى آگاه نیز هستند، مجاهد هم یافت مى شود لیکن «دانشمند آگاه مجاهد» اندک است و اگر به «مجاهد» قید ارزشى آن را بیفزاییم و بگوییم: «مجاهد راه حق» (و به تعبیر قرآن کریم: «فى سبیل الله»، دایره ى فراگیرى آن محدودتر مى شود و شماره اندک تر.

بر این اوصاف دو قید دیگر بیفزایید، یعنى، «اخلاص» و «غربت» تا برسیم به ترسیمى از سیماى پروفسور فلاطورى... که این اوصاف در او پدید آمد. دانشمندى آگاه و مجاهد در راه حق و فضیلت، مخلص و تنها در دیار غربت غربتى در غرب و غروب... .

فلاطورى، یعنى سالها در جست و جوى دانش کوشیدن و از مردان بزرگ دین و معرفت[20] آموختن و «معارف ثابته» را شناختن و نسبت به شناساندن آن ها احساس تکلیف کرد.»

هدف از هجرت به اروپااستاد فلاطورى با هدف کشف حقیقت به اروپا شتافت. این هجرت برایش بسیار سازنده بود. البته او گمشده اش را در غرب نیافت، ولى با مشاهده ى تنگدستى متفکران آن دیار، به زودى حقیقت را شناخت. استاد خود هدف و رهاورد معنوى این هجرت بزرگ را چنین بیان کرده است.

«من اصلاً براى همین به اروپا رفتم و به دنبال حقیقت مى گشتم و مى دیدم فلسفه ى ملاصدرا مرا قانع نمى کند، باز اشکالاتى دارد دیدم آنها بیچاره تر از ما هستند. بهترین منبع و مرجع براى معرفى خدا خود «قرآن کریم» است. ما جورى گرفتار تصوّرات خودمان شده ایم که وراى آن را نمى توانیم تصوّر کنیم. من هرچه که پیش مى روم بیشتر به معنویّت قرآن مى رسم. من اگر در اروپا تبلیغ اسلام مى کنم و بحمدالله مقبول افتاده است ولى در این امر یک ذرّه از اندیشه عقلى را در تبیین اسلام نمى آورم. خود قرآن بهترین بیان کننده ى اسلام است. دورى ما از قرآن اسفبار است. تا چندى قبل هرکس در حوزه تفسیر قرآن مى گفت، مى گفتند بى سواد است. عالم کسى بود که فقه و اصول درس بدهد... به هرحال ما باید این نقدها را بکنیم تا بتوانیم راه دیگرى پیدا کنیم.

... و آن راه (ادع الى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنه و جادلهم باللتّى هى احسن)است.»[21]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

صدقه به فامیل واجبتر است یا دیگران؟!

نظر به این‌ که هر شخصی نسبت به بستگانش آگاهی بیشتری دارد و اگر در میان آنان شخص نیازمندی باشد وی را می‌شناسد بر این اساس، اگر همه ما به این وظیفه عمل کنیم دیگر در جامعه، نیازمند و فقیری موجود نخواهد بود.
No image

راهكارهای قرآنی برخورد با همسران و فرزندان خطاكارو نااهل

در بعضی از آیات قرآن كریم سخن از دشمنی بعضی زنان و فرزندان به میان آمده است. در مقاله حاضر، نویسنده كوشیده است ضمن بررسی این موضوع راهكارهای برخورد با چنین افرادی را نیز مورد بررسی قرار دهد.
No image

آداب معاشرت اجتماعی از نظر قرآن و اسلام

اینكه درمعاشرت چه معیارهایی را درنظر داشته باشیم تا معاشرت های ما انسان ساز و جامعه ساز باشد و ما را درمسیر اهداف و فلسفه آفرینش یاری رساند، موضوعی است كه درآیات دیگر قرآن به آن توجه داده شده است. در قرآن دست كم می توان هفت معیار و ملاك برای معاشرت های انسانی شناسایی كرد كه در اینجا به طور اجمال به آنها پرداخته می شود.
No image

راهكارهای قرآنی برخورد با همسران و فرزندان نااهل

دشمنی زنان و فرزندان نااهل بر محور ایمان است: خداوند مؤمنان را خطاب قرار داده است و از جمله «عدو لكم» استفاده می شود كه فاصله و تضادی كه میان آنان و مؤمنین ایجاد می شود اختلافات خانوادگی معمول نیست بلكه اختلاف دینی است یعنی همسران و یا فرزندان نااهل رفتارهایی خلاف ایمان به خدا انجام می دهند.
No image

مدارا کردن با مردم، نوعی صدقه است

مدارا کردن با مردم هم نوعی صدقه است و بلایا و اضطراب‌ها و آشفتگی‌ها را از انسان دفع می کند و آرامش و آسودگی را برای آدمی به ارمغان می آورد.
Powered by TayaCMS