24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : آزادي بيان، آزادي سياسي، بيان عقيده، جوامع دموكراتيك، سانسور دولتي
نویسنده : سلیمان اکبری
آزادی بیان از مصادیق آزادی و یکی از پایههای دموکراسی و رفتارهای سیاسی مردم است که تأثیرگذاری آن به واسطه اظهار دیدگاههای خود، بر تصمیمات و عملکردهای دولت و دولتمردان مشهود است.
براساس آزادی بیان که در جوامع مردمسالار حقّ طبیعی انسانها به شمار میآید شهروندان میتوانند آزادانه مسائل سیاسی را طرح و تحلیل نمایند. همچنانکه آزادی فرد در بیان عقیده و ایراد نطق و خطابه، بدون ترس از دخالت دولت، آزادی بیان میباشد.
علیرغم تضمین قوانین اساسی بعضی کشورها در مورد آزادی بیان، نظامهای حقوقی، آزادی بیان را به طور مطلق نپذیرفتهاند. در میان آشکارترین محدودیتهای آزادی بیان میتوان به قوانین رادع توهین به باورهای مذهبی، فتنهانگیزی و آشوبگری، تحریک، هتک حرمت و آبرو ریزی، هجو، افتراء و ناسزا اشاره کرد. بدین معنا که آزادی بیان دارای حدّ و مرزی است و به نام آزادی بیان افراد مجاز به هر عملی نیستند؛ مثلاً و مقدسات ادیان دیگر را نمیتوان به نام آزادی بیان مجاز شمرد.
انتقال افکار از کانال آزادی بیان از طریق گفتگو و صحبت کردن یا نشریات و تلویزیون و اینترنت و... صورت میگیرد. اگر بخواهیم دولت پاسخگوی عرصه عمومی باشد، باید حقّ آزادی بیان را که حقّی اساسی و بنیادین است، رسمیت بشناسیم.
آزادی بیان به خصوص در ارتباط با سخنان تحریک کننده و رنجشآمیز ضرورت دارد؛ زیرا اگر در چنین مواردی سانسور دولتی مجاز باشد، مقامات مسئول و دولتمردان به میزان زیادی وسوسه میشوند تا سخنان انتقادی نسبت به خود را ناحقّ جلوه دهند.
آزادی بیان حتّی اگر شامل مباحث جدلآمیز باشد، باز برای جوامع ضرروی است، تا موضوعات کلیدی در حوزه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تبیین گردند؛ زیرا تابوها أغلب موضوعات قابل توجه علائق عمومی را پنهان میکنند و حال آنکه این علائق به بهترین نحو از طریق بحث آزاد و شرافتمندانه بین دیدگاههای گوناگون مشخص میشوند.
اگر چه قوانین بینالمللی حقوق بشر، قیود معینی را بر حق آزادی بیان اعمال میکند؛ ولی وظایف مهمی که برای این حقّ تعریف میشود، نیاز به تفسیر حداقلی و مضیٌق از این قیود و محدودیتها دارد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان