دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ابلاغ پیام برائت از مشرکین

No image
ابلاغ پیام برائت از مشرکین

كلمات كليدي : آيه برائت، امير المومنين(عليه السّلام)، مشركين

نویسنده : مجتبي صداقت

شهر مكه در سال هشتم هجرت به تصرف مسلمانان درآمد و پايگاه شرك در چنين سالي سقوط كرد. پيامبر اكرم در سال نهم هجرت تا كرانه‌هاي شام رفت و در تبوك با قبائل متعددي پيمان بست. پس از بازگشت به مدينه شرايط ظاهري ايجاب مي‌كرد كه پيامبر گرامي در سال نهم عازم زيارت خانه خدا شود و از شهري كه سال گذشته به تصرف او درآمده است بازديد نمايد؛ ولي مقارن اين احوال،‌ حادثه‌اي رخ داد كه پيامبر را از شركت در مراسم حج آن سال،‌ بازداشت. جریان از اين قرار بودکه؛

رسم عرب در دوران جاهليت اين بود كه اگر كسي كه با جامه‌اي، خانه خدا را طواف مي‌كرد، پس از پايان طواف، آن جامه را در راه خدا به عنوان صدقه مي‌داد، بدین جهت اگر جامۀ ديگري نداشت، لخت و برهنه طواف مي‌نمود. در همان سال در ماه‌هاي حرام زن زيبايي وارد مسجد شد و چون جامۀ اضافي نداشت و جامه عاريت نيز نتوانست تحصيل كند، ناچار شد با وضع زننده و به صورت برهنه كه محرّك حاضران در كنار خانۀ خدا بود، طواف نمايد.

پيامبر اعظم از طواف زن مشرك با آن حركات زننده آگاه گرديد و از اين‌كه این مکان كه بايد مهد تربيت و مركز فراگيري تعاليم آسماني باشد، بر اثر آزادي شرك و بت‌پرستي،‌ مركز طواف زنان برهنه و چشم‌چراني جوانان شهوت‌پرست گرديده است متأثر گرديد.[1]

در اواخر سال نهم هجرت، پيك وحي، آياتي چند از سوره «توبه» (برائت) را آورد و پيامبر را مأمور نمود كه شخصي را روانه مكه كند تا در موسم حج، آيات ياد شده را همراه با قطعنامه چهارماده‌اي بخواند. در اين آيات،‌ امان از مشركان برداشته شده و كليه پيمان‌ها ناديده گرفته شده بود به جز پيمان‌هايي كه صاحبان آن‌ها به پيمان خود وفادار بوده و عملاً نقض نكرده بودند. به سران شرك و پيروان آن‌ها ابلاغ گرديده كه در ظرف چهارماه، تكليف خود را با حكومت اسلامي – كه اساس آن يكتاپرستي است روشن سازند و اگر در ظرف اين چهارماه شرك و بت‌پرستي را ترك نگوييد، از آن‌ها سلب مصونيت مي‌شود. پيامبر اكرم، ابوبكر را به حضور خود طلبيد و آياتي چند از آغاز سورۀ توبه را به وي تعليم كرد و دستور داد با چهل تن از مسلمانان راه مكه را در پيش گيرد و اين آيات را كه متضمن برائت و بيزاري از مشركان است در روز عيد قربان تلاوت كند. ابوبكر به فرمان حضرت آماده مسافرت گرديد و راه مكه را در پيش گرفت. چيزي نگذشت كه پيك وحي نازل گرديد و پيامي از طرف خدا آورد و مبنی بر اينكه بايد موضوع بيزاري از مشركان را، خود پيامبر (صلي‌الله‌‌عليه‌وآله) يا كسي كه از اوست به مردم ابلاغ كند. پيامبر گرامي، حضرت علي (علیه‌السّلام) را به حضور خود خواست و جريان را به او گفت و مركب مخصوص خویش را در اختيار وي نهاد و دستور داد كه هر چه زودتر مدينه را ترك گويد تا ابوبكر را در راه،‌ ملاقات كند و آيات را از او بازگيرد و در روز عيد قربان، آيات بيزاري را به ضميمۀ قطعنامه‌اي در آن اجتماع - كه از تمام نقاط عربستان در آن شركت داشتند – ايراد كند. مواد قطعنامه عبارت بودند از:

1) بت‌پرستان حق ندارند داخل خانه خدا شوند.

2) طواف با بدن برهنه ممنوع است.

3) بعد از اين، هيچ بت‌پرستي در مراسم حج شركت نخواهد كرد.

4) كساني كه با پيامبر پيمان عدم تعرض بسته‌اند و در طول مدّت به پيمان خود وفادار بوده‌اند، پيمان آنان محترم است و تا انقضاي وقت پيمان،‌ جان و مالشان محترم مي‌باشد، ولي به مشركاني كه با مسلمانان پيماني ندارند و يا عملاً پيمان‌شكني كرده‌اند، از اين تاريخ (دهم ذي‌حجة)، چهار ماه مهلت داده مي‌شود كه تكليف خود را با حكومت اسلامي روشن سازند: يا بايد به گروه موحدان و يكتا‌پرستان بپيوندند و هر نوع مظاهر شركت و دوگانه‌پرستي را درهم كوبند و يا اينكه آماده جنگ و نبرد گردند.

اميرالمؤمنين (علیه‌السّلام) در حالي كه مركب مخصوص پيامبر را در اختيار داشت به همراه گروهي، راه مكه را در پيش گرفت و در «جُحفه» با ابوبكر ملاقات نمود و پيام پيامبر را به وي رسانيد و او آيات را در اختيار حضرت علي نهاد.

محدثان شيعه و جمعي از محدثان سنّي نقل مي‌كنند كه حضرت اميرالمؤمنين فرمود:

پيامبر تو را مخير نموده كه يا همراهي من به مكه بيايي و يا از همين نقطه به سوي مدينه بازگردي.

ابوبكر مراجعت را بر ادامه مسافرت ترجيح داد و به مدينه بازگشت و به حضور پيامبر رسيدو عرضه داشت:

«مرا براي انجام كاري لايق و شايسته شمردي كه گردن‌ها به سوي آن كشيده مي‌شد و هر كسي افتخار انجام آن‌را در دل مي‌پروراند. وقتي مقداري راه پيمودم مرا عزل نمودي. آيا دربارۀ من وحي الهي نازل گرديد؟ پيامبر اكرم فرمود: جبرئيل آمد و پيام الهي را رسانيد كه براي اين كار جز من و يا كسي كه از خودم باشد صلاحيت ندارد».

اميرالمؤمنين وارد مكه شد و در روز دهم ذي‌الحجه بالاي جمرۀ «عقبه» قرار گرفت و سيزده آيه از آغاز سورۀ برائت را قرائت نمود.[2]

و در تفسير عياشي و مجمع‌البيان از امام باقر روايت شده كه فرمودند:

«علي(عليه‌السّلام) آن روز در حالي كه شمشيرش را برهنه كرده بود خطاب به مردم كرده و فرمود:

«ديگر به هيچ وجه، هيچ شخص عرياني اطراف خانه خدا نبايد طواف كند و هيچ مشركي به زيارت خانه نبايد بيايد و هر كسي عهدي دارد عهدش تا آخر مدتش معتبر است و اگر عهدش بدون ذكر مدت است مدتش چهارماه خواهد بود»

و چون اين خطبه در روز قربان بود قهراً چهارماه عبارت از بيست روز از ذي‌الحجة و تمامي محرم و صفر و ربيع‌الاول و ده روز از ربيع‌الاخر است.»[3]

نتیجه اين آيات و قطعنامه اين شد كه هنوز چهارماه سپري نشده بود كه مشركان دسته‌دسته رو به يگانه‌‌پرستي آوردند و در اواسط سال دهم هجرت، بت‌پرستي در شبه جزيره ريشه‌كن گرديد.[4]

داستان نزول سورۀ توبه و سپردن آن به ابوبكر توسط پيامبر و بعد پس‌گرفتن آن آيات از ابوبكر و سپردن به امام علي(علیه‌السّلام) از مسائلي است كه نزد مفسران و ناقلان اخبار اجماعي است و فقط اختلاف آن‌ها در تفضيل داستان است.[5] علامه اميني نام 73 نفر از ناقلان حديث از علماي اهل سنت را در كتاب «الغدير» نقل كرده است.[6]

در پايان به 2 نكته اشاره مي‌شود كه مربوط به آيات اوليۀ سورۀ توبه است:

1) اسلام براي اهل كتاب اين حق را قائل است كه در جامعه اسلامي و در كنار امت اسلامي با يكديگر زندگي كنند؛ اما براي مشركين بت‌پرستي چنين حقّي را نمي‌پذيرد.[7]

2) هيچ وثوقي به عهد مشركين نيست چون اكثر مشركان فاسق شدند و مراعات حرمت عهد را نكرده و آن را شكستند؛ به همين جهت خداوند مقابله به مثل يعني لغو كردن عهد را براي مسلمين نيز تجويز كرد؛ و ليكن با اين‌كه دشمن عهدشكني كرده خداوند راضي نشد كه مسلمانان بدون اعلام لغويت، عهد آنان را بشكنند بلكه دستور داده نقض خود را به آن‌ها اعلام كنندتا ايشان به خاطر بي‌اطلاعي از آن، به دام بيفتند.

خداي تعالي ميان كفار عهدشكن و كفار وفادار به عهد فرق گذاشت و آنان را در آيۀ چهار استثناء كرد كه تا پايان مدت عهد مصون‌اند. علاوه بر اينكه خدا راضي نشد مسلمانان بدون مهلت، عهد كفار عهدشكن را بشكنند بلكه دستور داد كه تا مدتي معين ايشان را مهلت دهند تا در كار خود فكر كنند و تصميم عجولانه نگيرند.[8]

مقاله

نویسنده مجتبي صداقت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS