دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ابن برّاج

No image
ابن برّاج

كلمات كليدي :ابن برّاج، قاضي، طرابلسي، فقه، فقيهان، شييخ فاضل

ابن براج

“ سعد الدین ابوالقاسم عبدالعزیزبن نحیری بن عبدالعزیز ابن برّاج طرابلسی” معروف به «ابن برّاج» و «قاضی» و ملقّب به عزّالمؤمنین، فقیه و قاضی شیعی امامی می‌باشد. مصادر از ذکر تاریخ تولد او غفلت کرده‌اند در حالی که سال 481هـق برای تاریخ وفات او اتفاقی است. با توجه به اینکه عمرش را هشتاد و اندی نوشته‌اند می‌توان گفت که در حدود 400 هـق به دنیا آمده است. ابن براج در مصر متولد گردید و در همانجا رشد یافت و چون دیر زمانی قضاوت طرابلس شام را به عهده داشت،[1]به طرابلسی معروف شد. فقیهان امامی وقتی به نحو مطلق از «قاضی» یاد می‌کنند، مرادشان ابن براج است. آوازۀ مجلس درس سید مرتضی علم الهدی او را به بغداد کشاند. ابن براج در سال 429 ق در درس وی حاضر شد و 7 سال یعنی تا زمان درگذشت سید مرتضی نزد او دانش آموخت.[2]عَلَم الهدی که کمک هزینۀ دانشجویان را به اندازۀ شأن علمی شان می‌پرداخت، به شیخ طوسی ماهانه 12 و به ابن براج 8 دینار می‌داد، از این رو می‌توان او را برجسته‌ترین و نامدارترین شاگرد علم الهدی، پس از شیخ ابوجعفر طوسی دانست.[3]

ابن براج پس از درگذشت علم الهدی، در مجلس درس شیخ طوسی شرکت جست و چند سالی نیز در محضر او بود در سال 438 ق به عنوان نماینده و جانشین شیخ رهسپار طرابلس شام شد.[4] برخی از نویسندگان برآنند که جلال الملک – از فرمانروایان بنی عمّار – در همین سال او را بر منصب قضاوت گماشت.[5] اگر جلال الملک درست در آغاز حکومت خود، "ابن براج" را بر آن منصب گمارده باشد، از آنجا که وی تا پایان عمر در طرابلس ماندگار شد، می‌توان گفت که وی حدود 17 سال قاضی طرابلس بوده است. گر چه 20 سال و 30 سال هم در منابع آمده است.[6] افزون بر استادان یاد شده "افندی" از خلال کلمات مجلسی چنین برداشت کرده که "ابوالفتح کراجکی" استاد وی بوده است، ولی شخصاً بر‌ آن است که کراجکی استاد "قاضی عبدالعزیز بن ابی کامل طرابلسی"، شاگرد "ابن براج" بوده و برخی از رجال شناسان، پاره‌ای از احوال، کتاب‌ها و حتی لقب آن قاضی را با ابن براج درآمیخته‌اند.[7]

شاگردان:

"حسکابن بابویه" جدّ "منتجب الدین"، عبدالجبّار مقری رازی، عبدالرحمان نیشابوری خزاعی، حسن بن عبدالعزیز جیهانی، قاضی بن ابی کامل طرابلسی، ابوجعفر مجمد حلبی، زید بن داعی و کمیح[8]

مناظره "شیخ طوسی" و "ابن براج"

از برخی نوشته‌های قاضی می‌توان پی برد که وی در مجلس درس شیخ طوسی یک شاگرد معمولی نبوده، چنانکه در مهذّب مباحثه‌ای را می‌بینیم که میان شیخ با "ابن براج" رخ داده و شیخ در این گفت و گو مجاب گردیده است. و آن مناظره‌ای است که شخص ابن برّاج در کتاب «المهذّب» تحت عنوان مناظراتی در مسائل فقهیه ذکر می‌کند.

آن مناظره راجع به آبی است که نصف آن آب مطلق و نصف آن مضاف است، ابن برّاج از استادش شیخ طوسی سؤال می‌کند، آیا جایز است این آب را در طهارت و ازالۀ نجاست به کار گیریم؟

شیخ طوسی جواب داد برای چه وقتی دو آب هم اندازه باشند جایز باشد؟!

ابن براج گفت: طبق اصل اباحه.

شیخ در جواب گفت: در صورتیکه آب مطلق باشد مکلّف اطمینان به طهارت و پاک شدن نجاست می‌کند، پس تو می‌گویی این آب مطلق است؟

ابن برّاج: شما می‌گوئید مطلق نیست؟‌

شیخ: جواب من را با سؤال نده بگو بله یا خیر؟

ابن برّاج: مگر خود شما قائل نیستید دو آب متفاوت در صورتیکه اکثر آن مطلق باشد به آن آب مطلق می‌گویند و در صورت تساوی همان حکم مطلق را دارد؟‌

اینجا بود که شیخ طوسی مجاب می‌شود و می‌گوید احتیاط این است که آنچه من گفتم عمل کنی و شروع کرد به ادامه تدریس و دیگر درباره آن صحبتی نکرد.[9]

این مناظره و مناظرات دیگر ابن برّاج حتی با علماء طراز اول فقه که از آنها به أبطال و قهرمانان تعبیر می‌شود دلیل بر این است که ابن برّاج در مسائل ومباحث استدلالی ید طولایی داشته به گونه‌ای که نظراتش مستند بوده و در اکثر کتب فقهی به نظرات او استناد می‌شده است – که در ادامه چند نمونه ذکر می‌شود – از آنجا که استاد نقش مهمی در معرفی شاگردانش – مخصوصاً شاگردان مورد توجه و با استعداد – دارد، شیخ طوسی در سرآغاز پاره‌ای از نوشته‌هایش تصریح می‌کند که این کتاب‌ها را به درخواست شیخ فاضل می‌نویسد و آقا بزرگ در حاشیه بعضی از نسخ کتاب الجمل و العقود وی دیده که مراد از شیخ فاضل، "ابن براج" است.[10] نیز به گفته کاظمینی، راوندی در حل العقود تصریح کرده است که شیخ مورد نظر همان ابن براج است. افزون بر آن اینکه شیخ کتاب جداگانه‌ای به نام مسائل ابن براج نگاشته است که دالّ بر مقام علمی بالای اوست.[11]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS