دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

آشنایی با تاریخچه و اهداف عرفان حلقه - بخش اول

No image
آشنایی با تاریخچه و اهداف عرفان حلقه - بخش اول

روزنامه کیهان

تاریخ انتشار: چهارشنبه 26 مهر ماه 1396

یکی از راهکارهایی که انسان از بدو خلقت همواره تا روز قیامت برای شناخت خالق هستی مورد استفاده قرار می‌دهد، راهکار عرفانی است. این مسیر اگر با آموزه‌های عقلانی و وحیانی شامل سیره پیامبرگرامی اسلام(ص) و اهل‌بیت طاهرینش انطباق نداشته باشد، به وادی گمراهی و ضلالت سوق پیدا کرده و انسان را نه تنها به خدا نمی‌رساند بلکه روز به روز او را از مسیر عبودیت و بندگی الهی دور می‌سازد. بنابراین یکی از ضرورت‌های امروز جامعه ما شناخت نحله‌ها و عرفان‌هایی است که از این مسیر دور افتاده‌اند و با تمسک به برخی از کلیدواژه‌های مشترک، و تفسیرهای ناصواب، عرفان‌های کاذبی را جایگزین عرفان ناب و اصیل کرده و مخاطبان خود را به سوی گمراهی و انحراف می‌کشانند. عرفان حلقه یا عرفان کیهانی یکی از این دست نحله‌های انحرافی است که کمتر از یک دهه از شکل‌گیری آن می‌گذرد و توانسته مخاطبانی را در قالب کلاس‌های آموزشی جذب کند و به شکل هرمی گسترش یابد.

اینک برای آشنایی با آموزه‌های انحرافی این جریان، نقدی عالمانه به ابعاد نظری و عملی عرفان حلقه وارد کرده و سلسله مطالبی را به منظور تنویر افکار مخاطبان تقدیم خوانندگان محترم می‌نماییم. گفتنی است این مجموعه از پایگاه اطلاع‌رسانی شیخ‌حسین انصاریان انتخاب شده است.

***

تاریخچه

عرفان حلقه که نام دیگرش عرفان کیهانی است، از بدو شکل‌گیری آن کمتر از یک دهه می‌گذرد. این جریان در چهار پنج سال گذشته به صورتی جدی در کشور شروع به فعالیت و برگزاری دوره‌ها و کلاس‌هایی نموده است.

بنیان‌گذار این فرقه در درجه اول فردی است به نام محمد علی طاهری که به عنوان پایه‌گذار و مؤسس مطرح است و کتاب‌های اصلی این گروه هم به نام وی است؛ یعنی کتاب‌های انسان از منظر دیگر، بینش انسان، عرفان کیهانی، انسان و معرفت، موجودات غیر ارگانیک و کتاب چند مقاله.

در کنار طاهری در بدو فعالیت هم آقای اسماعیل منصوری لاریجانی نقش مؤثری را در تثبیت این گروه داشت. چرا که کتاب‌های طاهری گاهی با مقدمه آقای منصوری و در مواردی هم با شرح کتب طاهری، توسط آقای منصوری به چاپ رسیده است و وی مطالبی را به عنوان تطبیق گفته‌های طاهری با مفاهیم اسلامی به عنوان پاورقی نوشته است.

 البته وی در سال 89 با جریان حلقه اصطکاک پیدا کرد و فرقه عرفان حلقه ایشان را ـ که به عنوان تأیید نظام از شخصیتش استفاده‌های تبلیغی زیادی برده بود ـ از دست داد. منصوری لاریجانی در یکی از مصاحبه هایش (که در اواخر سال 89 منتشر شد)، اظهار کرد که منظور من نقد این فرقه بوده است. اما واقعیت این است که مقدمه آقای منصوری بر کتاب انسان از منظر دیگر پر است از تعریف و تمجید‌های بلند از طاهری. مثلاً کلماتی مثل الهامات سبوحیه استاد طاهری و یا مجاهدت‌های استاد طاهری به قلم آقای منصوری در مقدمه این کتاب‌ها نشان‌گر تأیید و حتی تبلیغ جریان عرفان حلقه توسط آقای منصوری لاریجانی است. از طرف دیگر گفته‌های طاهری که اساساً با بسیاری از مبانی اندیشه دینی سازگاری ندارد، با تفسیر و تأویل‌های آقای منصوری، در ظهور آن ـ ظهور اولیه ـ تصرف شده و تلاش شده از ایجاد احتمال در مورد غیر دینی بودن تعلیمات طاهری در ذهن خواننده جلوگیری کند و در موارد زیادی تاویلات و حمل‌های غیر واردی را بر ظواهر کلام طاهری تحمیل کند. وی در مقدمه کتاب عرفان کیهانی تصریح کرده که آموزه‌های عرفان حلقه با اصطلاحات و تعابیر عرفان اسلامی مطابقت دارد. چنین سهوهایی از آقای منصوری باعث شد که بسیاری از اقشار متدین به اعتماد چهره مذهبی و تشخص رسانه‌ای وی ـ که در برنامه‌های تلویزیونی به عنوان مجری و کارشناس عرفان اسلامی حضور داشت ـ در کلاس‌ها و دوره‌های عرفان حلقه حضور پیدا کنند و البته اعلام برائت دیرهنگام آقای منصوری باعث اعتراض بسیاری از این افراد گردید. وی علت این کناره‌گیری را عدم التزام سردمداران عرفان حلقه به مسائل شرعی ـ مثلاً نماز نخواندن طاهری و اختلاط در جلسات عرفان حلقه ـ بیان کرده است. درست است که سران عرفان حلقه به خوبی دریافته‌اند که دیگر آقای منصوری لاریجانی را در کنار خود نخواهند داشت، اما هنوز بدنه این جریان از تأییدات آقای منصوری حرف می‌زنند و خیال می‌کنند که آقای منصوری واقعاً از عرفان حلقه جدا نشده است. البته نقش سران عرفان حلقه در کتمان این خبر و عدم ذکر آن در جلسات عمومی عرفان حلقه را نباید نادیده گرفت، چرا که ایشان از بابت انتشار این خبر نه فقط سودی نمی‌بردند، بلکه از آنجا که این خبر، احتمال انحرافی بودن عرفان حلقه را تقویت می‌کرد، عملاً تیشه به ریشه خود به شمار می‌رفت.

مأموريت عرفان حلقه

در عرفان حلقه عنوان مي‌شود که «يکي از رسالت‌هاي ما اعتلاي عرفان ايران است». همچنین مؤلف عرفان کيهاني پيش‌گفتار کتابش را تحت عنوان «ايران و دنياي عرفان» تنظيم نموده است که بحث مفصلي در مورد «عرفان ايران» است. در همين مقدمه پيش از 10 بار واژه «عرفان ايران» تکرار شده است. آنچه در اين باب قابل ذکر است نگاه مؤلف به عرفان است. [1]

روشن است که تمامي آيين‌ها و مکاتبي که نوعي از معنويت را عرضه کرده‌اند، در ابتدا کار خود را از مکان جغرافيايي خاصي شروع کرده‌اند و ايرادي ندارد که ما خاستگاه يک آيين را کشوري خاص يا منطقه جفرافيايي خاص بدانيم. اما جغرافيا تعيين‌کننده هويت يک عرفان نيست و براي بيان حقيقتِ يک عرفان از آموزه‌ها و تعاليم و مضامين بايد صحبت شود، نه از خاستگاه جغرافيايي آن.

مهم‌ترين سؤالي که در اينجا از مؤلف کتاب قابل پرسش است اين است که آيا عرفان بر آمده از دين است يا از جغرافيا؟ به عبارت روشن‌تر براي عارف شدن بايد سراغ دين رفت و تعريف عرفان را از متون ديني جويا شد يا اين که عرفان ارتباطي با اديان ندارد و مستقل از دين هم مي‌توان جوياي عرفان شد؟

واضح است اگر کسي ماهيت عرفان را ديني بداند و حقيقت عرفان را دينداري بداند در آن صورت بيش از آنکه بر جغرافيا تأکيد کند، بر دين متمرکز می‌شود و مأموريت خود را احياي آموزه‌هاي ديني (که پشتوانه عرفان محسوب می‌شود) معرفي می‌کند. لازم است مطلب بالا را با بيان ديگري توضيح دهيم:

آيا جوهره عرفان، حقيقتي است که فقط در دين و دينداري يافت مي‌شود يا اين که بدون دين و آموزه هاي وحياني هم می توان به ساحت عرفان قدم گذاشت؟

با نگاه به متون عرفان حلقه روشن می‌شود که آموزه‌هاي وحياني و تعاليم ديني حداکثر موّيد عرفانند، نه مصدر و زير بناي عرفان. در عرفان حلقه گفته می‌شود که نه تنها خاستگاه و زادگاه عرفان حلقه، بلکه ماهيت اين جريان و هويت آن، ايراني است.

آنچه از شواهد ديني و اسلامی در متون عرفان حلقه منعکس شده است، تنها با اين نگاه است که اديان الهي تأييد‌کننده عرفانند و عرفان را پذيرفته‌اند، نه اينکه راه انحصاري عرفان از اديان می‌گذرد. به همين جهت است که پيروان ديگر مکاتب مانند مسيحيت و يهوديت، بدون اينکه احساس کنند به دينداري ـ طبق آموزه‌هاي ديني خودشان ـ نيازي دارند، با هدف دست يافتن به عرفان، در جلسات عرفان حلقه حضور می‌يابند.

در عرفان حلقه از يک سو به شريعت و آداب و مناسک اديان دعوت نمی‌شود و اساساً خود را با اعتقادات و مباني هيچ يک از اديان درگير نمي‌کنند و از سوي ديگر تعاليم و آموزه‌هاي خود را نجات بخش و براي کسب رشد و تعالي، کافي می‌دانند و پایان راه در عرفان حلقه را کمال مي‌دانند. چنانکه آمده است: «هدف از اين شاخه عرفانی (عرفان حلقه) کمک به انسان در راه رسيدن به کمال و تعالي است، حرکتي از عالم کثرت به وحدت». [2]

جمله فوق حکايت‌گر این است که تعليمات خود را ـ بدون اينکه به آموزه‌هاي مطرح شده در اديان نياز ضروري پيدا شود ـ براي تکامل کافي مي‌دانند. بنابراين استفاده از آيات قرآن و روايات در متون عرفان حلقه، در حد شاهد و قرينه است نه در حد دليل.

شاه‌کليد

در عرفان حلقه

در عرفان حلقه بيش از همه يک کليد واژه برجسته می‌شود و آن هم مفهوم «شبکه شعور کيهاني» است. شبکه شعور کيهاني چيست؟ چه نسبتي با خالق هستي دارد؟ آثار و فوايد اتصال با آن کدام است؟ از نظر مصداق خارجي با کداميک از آموزه‌هاي دين قابل تطبيق است؟ آيا منظور همان جايگاه نبوت و رسالت است؟ آيا اين شبکه تعبيري ديگر از ذات مقدس خداوند است؟ اساساً اين شبکه از طريق کدام پشتوانه و دليل علمي قابل اثبات است؟ اين‌ها پرسش‌هايي است که براي هر مخاطبي پيش مي‌آيد.

شبکه شعور کيهاني چنان در عرفان حلقه اهميت می‌يابد که هم اساس اين عرفان تلقي مي‌شود و هم تمامي مراتب سلوک معنوي، انحصاراً با اتصال به اين شبکه دست‌یافتنی است.

«اساس اين عرفان بر اتصال به حلقه‌هاي متعدد «شبکه کيهاني» استوار است و همه مسير سير و سلوک آن، از طريق اتصال به اين حلقه‌ها صورت می‌گيرد.»[3] اما بايد ديد تعريف شعور کيهاني چيست؟

در متون عرفان حلقه ادعا می‌شود هستي متشکل از 3 عنصر است که يکي از آن سه، شبکه شعور کيهاني است.

«شبکه شعور کيهاني مجموع هوش، خرد و يا شعور حاکم بر جهان هستي است که به آن آگاهي نيز گفته می‌شود و يکي از سه عنصر موجود در هستي است. سه عنصر فوق عبارتند از: ماده، انرژي و آگاهي»[4] البته جای دیگر می‌گویند از آنجا که اصل ماده هم از انرژی است، «جهان پیرامون ما از ماده و انزژی شکل گرفته است و در اصل فقط از انرژی».[5]

نیاز به توضیح است که شبکه شعورمندی کیهانی اولاً نامی جدید برای خدا نیست. ـ که کسی تصور نکند نزاع یک نزاع لفظی است ـ چرا که وی این شبکه را مخلوق معرفی می‌کند.(چنانکه در کتاب انسان از منظر دیگر، ضمن اینکه این شبکه را مجموع هوش و خرد حاکم بر هستی می‌داند، آن را دارای خالق معرفی می‌کند.[6] بماند که قدرت و نقشی که وی به این شبکه می‌دهد، از حیث نظری و مفهومی هیچ جایی برای حضور خدا نمی‌گذارد و به علاوه در عرصه عمل با وجود این شبکه و کارکردهایی که به آن نسبت داده می‌شود، نیاز عینی و خارجی به تأثیر خدا و ضرورت ارتباط‌گیری با او احساس نمی‌شود.

دوم اینکه مراد از این شبکه، کانال‌های ارتباطی با خدا که در ادیان الهی معرفی می‌شود ـ که از آنها به رسولان الهی و معصومین یاد می‌شود ـ هم نیست؛ چرا که در متون عرفان حلقه، پیامبران به عنوان انسان‌های صاحب تجربه شخصی عرفانی معرفی می‌شوند، نه افرادی که برنامه اداره زندگی بشر با زبان ایشان بیان می‌شود و مأموریت انسان‌ها در سایه تعلیمات ایشان تعریف می‌شود.

وی می‌گوید: «عامل مشترک فکری بین همه انسان‌ها و یا به عبارتی زیربنای فکری همه انسان‌ها، شعور حاکم بر جهان هستی است. در این تفکر، این عامل مشترک « شبکه شعور حاکم بر هستی» نامیده می‌شود.» در فرازهای بعدی حقیقتِ شعور کیهانی بیشتر روشن می‌شود.

پی‌نوشت‌ها

[1]. انسان از منظر ديگر، ص 60.

[2]. عرفان کيهانی، ص 56.

[3]. انسان از منظر ديگر، ص 25.

[4]. انسان از منظر ديگر، ص 20.

[5]. انسان از منظر دیگر، ص36.

[6]. همان، ص 20 به بعد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب سایبان خود ساخته عرفان مدرن

کتاب سایبان خود ساخته عرفان مدرن

این کتاب با هدف عرضه صحیح و دفاع معقول اندیشه عرفانی و زدودن پیرایه‌های موهم، موهن و فراگیر عرفان و معنویت‌های نوظهور...

جدیدترین ها در این موضوع

مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (فلسفه احکام)

مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (فلسفه احکام)

گروهى، سؤالهایى درباره فلسفه احکام مى‌کنند؛ به عنوان مثال، مى‌پرسند: چرا باید نماز بخوانیم؟ چرا باید براى نماز وضو بگیریم؟ فلسفه این که در نماز پیشانى خود را بر روى خاک مى‌گذاریم چیست؟ چرا در اسلام استعمال ظروف طلا و نقره حرام است؟ چرا دفن میت لازم است؟ چرا خوردن گوشت مردار جایز نیست؟ و چرا....
مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (دانستنیهایی از بحثهای فقهی)

مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (دانستنیهایی از بحثهای فقهی)

احکام فقهى به دو بخش کلى تقسیم مى‌شود:1. احکام ثابت 2. احکام متغیر
مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (شرایط احکام)

مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (شرایط احکام)

احکام شرایطى دارد که خود به سه قسمت تقسیم مى‌شود:
مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (اجتهاد و شئون فقیه)

مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (اجتهاد و شئون فقیه)

اجتهاد از نظر لغت‌به معناى رنج‌بردن و کوشیدن تا سر حد توانایى است و در اصطلاح فقه اسلامى به کار بردن همت و کوشش درراه پى بردن به احکام و قوانین شرعى از منابع و ادله استنباط و در مقابل آن، تقلید عبارت است از پیروى از راى دیگرى بدون تحقیق شخصى.
مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (تاریخچه فقه و اجتهاد)

مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (تاریخچه فقه و اجتهاد)

همان طور که در جاى خود ثابت‌شده، هدف از آفرینش انسان، تکامل فردى و اجتماعى در امور مادى، معنوى و اخلاقى است و او براى رسیدن به کمال، احتیاج مبرم به قوانینى دارد که تمام جنبه‌هاى فوق را دارا باشد; از این رو خداوند براى هر امتى شریعت و قوانینى مقرر فرموده:

پر بازدیدترین ها

آشنایی با احکام اعتکاف (مکان اعتکاف)

آشنایی با احکام اعتکاف (مکان اعتکاف)

اعتکاف تنها در مسجد صحیح است ، بنابراین اگر کسى در خانه خود یا در تکیه، یا حسینیه یا در حرم معتکف شود صحیح نیست و ازمساجد نیز تنها در این مساجد، اعتکاف صحیح است .
آشنایی با احکام اعتکاف (روزه و مدت اعتکاف)

آشنایی با احکام اعتکاف (روزه و مدت اعتکاف)

انسان، در ایام اعتکاف باید روزه بگیرد، بنابراین، کسى که نمى‌تواند روزه بگیرد، مانند، مسافر، مریض و زن حایض یا نفساء و کسى که عمداً روزه نگیرد، اعتکافش صحیح نیست.
آشنایی با احکام اعتکاف (محرمات اعتکاف)

آشنایی با احکام اعتکاف (محرمات اعتکاف)

آنچه بر معتکف حرام است به طور اجمال بدین شرح است:
* استفاده از عطریات و گیاهان خوشبو
* خرید و فروش‌
* مجادله
* استفاده شهوانى از جنس مخالف‌
* استمناء ( استمناء یعنى انسان با خود کارى کند که از او منى بیرون آید.)
آشنایی با احکام اعتکاف (اقسام و شرایط اعتکاف)

آشنایی با احکام اعتکاف (اقسام و شرایط اعتکاف)

اعتکاف، در لغت به معناى توقف در جایى است و در اصطلاح احکام، عبارت است از ماندن در مسجد به قصد عبادت خداوند ، با شرایطى که خواهد آمد.
آشنایی با احکام اعتکاف (قطع اعتکاف‌)

آشنایی با احکام اعتکاف (قطع اعتکاف‌)

براى شناخت حکم قطع اعتکاف باید اقسام آن را شناخت.
Powered by TayaCMS