دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سید حسین بادکوبه ای (آیت الله سید حسین بادکوبه ای)

No image
سید حسین بادکوبه ای (آیت الله سید حسین بادکوبه ای)

سید حسین بادکوبه اى

متوفاى 1358 هـ .ق.

عنوان مقاله: استاد دانشوران

نویسنده: محمّد الوانساز خویى

پیشگفتار

یکى از مهم ترین خاستگاه هاى مذهب حقه جعفرى سرزمین عالم خیز آذربایجان است. این منطقه مستعد، صدها فقیه متبحر و ده ها عارف و عالم فاضل را در دامان خویش پرورانده و تحویل جهان اسلام داده است.

یکى از چهره هاى پرفروغ حوزه هاى علمیه، فیلسوف بزرگ شیعه حضرت آیت الله سید حسین بادکوبه اى است. او با تدریس هاى ماهرانه، رسالت الاهى خویش را به خوبى انجام داد و ستارگان فروزانى را در آسمان دانش و فضیلت پروراند.

براى آشنایى با مقامِ علمىِ ایشان به فرازهایى از زندگانى او اشاره مى کنیم.

ولادت

سید حسین در سال 1293 هـ .ق.([1]) در روستاى زیباى «خوددلان»([2]) پا به عالم خاکى گذارد. پدرش، سید رضا، فرزند سید موسى حسینى لاهجى،([3]) از بزرگان و شخصیت هاى مورد احترام بود. او در سلک روحانیت بوده و به مسائل شرعى مردم رسیدگى مى نمود.

تحصیلات

دانشمند فرزانه، بادکوبه اى از ابتداى نوجوانى به تحصیل دانش اسلامى روى آورد و مقدمات علوم حوزوى را نزد پدر فراگرفت. پس از رحلت پدر گرامى اش جهت فراگیرى علوم اسلامى موطن خود را ترک گفت و به تهران رفت و در مدرسه «صدر» ساکن شد. ایشان به مدت هفت سال در تهران اقامت گزید و از محضر علمىِ نوابغ روزگار مانند: حکیم متأله سید ابوالحسن جلوه (1238 ـ 1314 هـ .ق.)،([4]) فیلسوفِ نامى میرزا هاشم اشکورى (متوفاى1332 هـ .ق.)([5]) و علاّمه على آقا زنوزى (1234 ـ 1307 هـ .ق.)([6])خوشه ها چید و در فقه، اصول و فلسفه تبحر یافت.

هجرت به نجف اشرف

ایشان در عنفوان جوانى با عشق به آقا امیرالمؤمنین على(علیه السلام) راهى عراق گردید و در حوزه کهن نجف اشرف مشغول فراگیرى علوم اسلامى شد. وى در ابتداى ورود، در حوزه درسى و پُربار ملا محمدکاظم خراسانى (1255 ـ 1329 هـ .ق.) حاضر گردید و بهره ها بُرد. در همان زمان در درس فقیه آقا شیخ محمدحسن مامقانى (1237 ـ 1323 هـ .ق.) حاضر شد و شایستگى علمى خویش را به اثبات رسانید.([7])

تدریس

این عالم فرهیخته، در پى سال ها تحقیق و پژوهش در محضرِ فرزانگان مشهورِ حوزه به چنان درجه اى از علم دست یازید که نامش زبانزد فضلا و دانشوران حوزه علمیه نجف گردید. محفل درس او آکنده از حضور مشتاقان علوم اسلامى بود و حدود چهار دهه به تدریس سطوح عالیه فقه، اصول، فلسفه، عرفان و کلام پرداخت. در اثر نبوغ و استعداد ذاتى وى، تدریس فلسفه اش شهرت بسزایى یافت و از درس فقه و اصول او پیشى گرفت و درنجف کمتر کسى در علوم عقلى همتراز او بود.([8])

شاگردان

وى در طول سال ها تدریس در حوزه علمیه نجف، عالمان بسیارى پرورش داد و آنان را به سر منزل مقصود رسانید. دانشورانى که از استادان بزرگ و عالمان ردیف اول حوزه به شمار مى رفتند و چرخ تدریس، تألیف و تحقیق به برکت وجود آن ها به حرکت در مى آمد. برخى از شاگردان ممتاز ایشان عبارتند از:

1. سید ابوالقاسم خویى (1317 ـ 1413 هـ .ق.)([9])

2. سید محمدحسین قاضى طباطبایى (1321 ـ 1402 هـ .ق.).([10])

3. سید محمدحسن الهى قاضى طباطبایى (1325 ـ 1388 هـ .ق.).([11])

4. سید مرتضى مرعشى نجفى (1325 ـ 1416 هـ .ق.).([12])

5. سید محمد بادکوبه اى (1285 ـ 1389هـ .ق.).([13])

6. میرزا على اکبر آقا مرندى (1314 ـ 1415هـ .ق.).([14])

7. شیخ مجتبى لنکرانى (متوفاى 1406 هـ .ق.).([15])

8. سید عبدالاعلى سبزوارى (1328 ـ 1414 هـ .ق.).([16])

9. سید على اصغر خویى (1313 ـ 1402 هـ. ق.).

ایشان در سال 1313 هـ .ق. در خوى متولد گردید و تحصیلات مقدماتى را در خوى آغاز نمود و سپس راهى نجف اشرف گردید. وى از حوزه درسى شیخ عبدالحسین رشتى، سید محمد حجت، میرزا على ایروانى و آیت الله اصفهانى بهره برد. وى به دستور آیت الله اصفهانى به زادگاه خویش مراجعت نمود و حوزه علمیه نمازى را احیا و بازسازى کرد.([17])ایشان از روحانیون مبارز و از حامیان نهضت قدسى حضرت امام راحل(قدس سره)بود. در زمان طاغوت در اعلامیه ها و اطلاعیه هایى که از طرف عالمان تهران و آذربایجان علیه رژیم ستم شاهى منتشر مى شد، همیشه نام ایشان در ردیف اول امضا کنندگان به چشم مى خورد. سید على اصغر خویى در سال 1402 هـ .ق. در تهران وفات نمود و در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه(علیها السلام)دفن گردید.

10. سید على اکبر طسوجى (متولد 1319 هـ .ق.)

وى در سال 1319 هـ .ق. در طسوج به دنیا آمد. ادبیات را از عموى خویش، آقا سید على آموخت و در سال 1341 هـ .ق. به نجف اشرف هجرت نمود و از محضر حضرات آیات: نایینى، اصفهانى، ایروانى، سید حسین بادکوبه اى و میرزا احمد آشتیانى استفاده کرد و در سال 1351هـ .ق. به قم عزیمت کرد. از تألیفات وى مى توان به «التخلیص و التشریح» اشاره کرد.([18])

11. سید محمد اشکورى (1320 ـ 1394 هـ .ق.).

دانشمند فاضل سید محمد اشکورى در سال 1320 هـ .ق. در نجف متولد شد. مقدمات و سطوح را در نجف آموخت و آنگاه به مشهد مقدس رفت. او حدود سى سال در مشهد به تدریس معقول پرداخت و در سال 1381هـ .ق. به نجف بازگشت. وى با الهام از درس استادش آیت الله بادکوبه اى، تعلیقه اى بر منظومه سبزوارى نوشته است.([19])

12. سید صدرالدین کوه پایى اصفهانى.

او از شاگردان شیخ احمد شیرازى و آیت الله بادکوبه اى است. او ساکن مدرسه صدر اصفهان بود و کتاب هاى فلسفى را تدریس مى نمود. از آثار وى مى توان به «شروق الحکمة در شرح اسفار و منظومه» اشاره نمود.

13. میرزا کاظم دینورى (1323ـ1416 هـ .ق.).

ایشان در سال 1323 هـ .ق. به دنیا آمد. تحصیلات ادبى و فقه را در تبریز آموخت و در سال 1343 هـ .ق. راهىنجف گردید و به مدت پانزده سال فقه، اصول، حکمت، فلسفه، منطق و کلام را از محضر استادانى چون سید ابوالحسن اصفهانى، نایینى، آقا ضیاءالدین عراقى، میرزا ابوالحسن جلوه و سید حسین بادکوبه اى آموخت و به درجه اجتهاد رسید. وى در سیزدهم محرم الحرام (1416 هـ .ق.) درگذشت و در گورستان وادى رحمت تبریز دفن گردید.([20])

14. شیخ غلام حسین جعفرى همدانى (متولد 1325 هـ .ق.).

وى در سال 1325 هـ .ق. در روستاى هنجرینِهمدان تولد یافت. علوم دینى را در همدان آغاز نمود و پس از آن به قم رفت و مقدارى از دروس سطوح را در قم فراگرفت، آنگاه براى تکمیل تحصیلات به نجف هجرت کرد. و در درس آیات عظام میرزا ابوالحسن مشکینى، آقا ضیاءالدین عراقى و آقا شیخ محمدحسین اصفهانى شرکت نمود و معقولات را در محضر آیت الله بادکوبه اى آموخت. ایشان در سال 1368 هـ .ق. به تهران عزیمت نمود و به تدریس و تألیف مشغول شد.([21])

15. شیخ محمدرضا مهدوى قمشه اى (متوفاى 1388 هـ .ق.).

وى از حکماى معروف و علماى مشهور بود. تحصیلات خویش را نزد سید ابوالقاسم دهکردى، سیدحسین بادکوبه اى و پدر فقیهش شیخ مرتضى طالقانى آموخت و خود به تدریس پرداخت. ایشان در شب چهارشنبه چهاردهم ربیع الثانى (1388 هـ .ق.) بدرود حیات گفت و در اعلى علیین جاى گرفت.([22])

16. شیخ محمدتقى آملى (1304 ـ 1391هـ .ق.).([23])

17. آقا سید محمد نجفى بادکوبه اى (1314 ـ 1399 هـ .ق.). فرزند گرامى اش.([24])

ویژگى هاى اخلاقى

صفات پسندیده آیت الله بادکوبه اى زبانزد خاص و عام بود. تواضع، زهد، تقوا، ساده زیستى مطالعه بسیار، برخوردارى از حافظه قوى و ذوق سرشار و علاقه وافر به علم و عمل از صفات نیکویى است که در وجود آن بزرگوار جمع شده بود. این فقیه و فیلسوف بزرگ الاهى از برجسته ترین استادان حوزه بوده و بیشتر کتاب هاى فلسفى و عرفانى را تدریس مى نمود. وى به شاگردانش عشق مى ورزید و علاقه فراوانى به تعلیم و تربیت آن ها داشت. و در شکوفا نمودن استعداد شاگردانش نقش بسزایى ایفا مى کرد.

از نگاه اندیشمندان

مرجع تقلید شیعه، آیت الله خویى همیشه از ایشان به بزرگى یاد مى نمود و معتقد بود که او بهتر از محقق اصفهانى، اسفار و دیگر کتاب هاى فلسفى را تدریس مى کرده است.([25]) علاّمه حسن زاده آملى در ذکر استادان علاّمه طباطبایى به بُعد معنوى مرحوم آیت الله بادکوبه اى اشاره کرده مى نویسد:

(مرحوم آقا سید حسین بادکوبه اى هم، خیلى مراقب بود. حرف نمى زد مگر به ضرورت».([26])

علامه فرزانه شیخ آقا بزرگ تهرانى درباره بُعد علمى ایشان مى نویسد:

«آیت الله سیدحسین بادکوبه اى در فلسفه و علوم عقلى اشتهار پیدا نمود و در آن رشته با مهارت، خبرویت و تحقیق و تدقیق شناخته شد و جمعى از افاضل طلاب از حوزه درسى او فارغ التحصیل شدند. او و علاّمه شیخ محمدحسین اصفهانى، مشهور به کمپانى، دو چهره ممتاز و متمایز بودند که علوم خود را بین مشتغلین پخش مى نمودند و آسیاب درس هاى علوم عقلى بر محور این دو شخصیت علمى مى چرخید و حقیقتاً شایسته این مقام بودند.»([27])

مفسّر بزرگ قرآن و شاگرد ممتازِ آیت الله بادکوبه اى در مورد تحصیل خود در محضر استاد خود مى نویسد:

«در فلسفه نیز به درس حکیم و فیلسوف معروف وقت مرحوم آقا سید حسین بادکوبه ایى موفق شدم. در ظرف شش سال که نزد معظم له تلمذ مى کردم منظومه سبزوارى و اسفار و مشاعر ملا صدرا و دوره شفاى بوعلى و کتاب «اُثولوجیا و تمهید القواعد» ابن ترکه در عرفان و اخلاق ابن مسکویه را خواندم. مرحوم بادکوبه اى از فرط عنایتى که به تعلیم و تربیت نویسنده داشت براى این که مرا به طرز تفکر برهانى آشنا سازد و به ذوق فلسفى من تقویت بخشد، امر فرمود به تعلیم ریاضیات بپردازم و در امتثال امر معظم له به درس مرحوم سید ابوالقاسم خوانسارى که ریاضیدان زبر دستى بود، حاضر شدم و یک دوره حساب استدلالى، یک دوره هندسه مسطحه و فضایى و جبر استدلالى را از معظم له فراگرفتم.»([28])

استاد زبردست حوزه، آیت الله سبحانى در مورد شخصیت بى نظیر ایشان مى نویسد:

«در نجف اشرف او ]علامه طباطبایى[ با حکیم بزرگى برخورد مى کند که از فحول فلاسفه و از استادان بس لایق این دانش بوده، یعنى حکیم فیلسوف وقت خود سیدحسین بادکوبه اى ـ رضوان الله علیه ـ آشنا مى گردد این حکیم معروف که هنوز حتى جامعه علمى او را به خوبى نشناخته است یکى از متفکران عصر خود بود و او بود که توانست علامه طباطبایى را با حقیقت فلسفه و عرفان، بالاخص تفکر فلسفى آشنا سازد.»([29])

رحلت

سرانجام دانشور نامى و فیلسوف بزرگ الاهى آیت الله سید حسین بادکوبه اى پس از شصت و پنج سال تلاش و مجاهدت و احیا و بزرگداشت شعائر دینى در بیست و هشتم شوال (1358هـ .ق.)([30]) دار فانى را وداع گفت و به دیدار معبود شتافت. پیکر مطهر وى پس از تشییع و اقامه نماز، در جوار مرقد قدسى حضرت على(علیه السلام) به خاک سپرده شد.([31])

فرزندان

آیت الله بادکوبه اى با بانویى مؤمنه و صالحه به نام «حلیمه عبدالخالق» که دختر یکى از عالمان بزرگ اصفهان بود ازدواج نمود که ثمره آن چهار فرزند پسر و یک فرزند دختربه نام هاى زیر است:

1. آقا سید محمد بادکوبه اى،

فقیه زاهد و عالم وارسته آقا سید محمد بادکوبه اى معروف به «آقا نجفى» در سال 1375 در نجف، قدم به هستى گذاشت. دروس ابتدایى و سطح را نزد پدر فرزانه اش آموخت و سطوح عالیه را از استادان بزرگ حوزه فراگرفت. در حدود سال 1305 به ایران مهاجرت کرد و در بندر انزلى اقامت گزید. آقا سید محمد نجفى عالمى پارسا، فقیهى زاهد و وارسته بود. در سایه زهد، تواضع و اخلاق پسندیده محبوبیت خاصى در بین مردم کسب کرده بود و مردم با دیده احترام به او مى نگریستند و در مواقع درماندگى به او پناه مى بردند. این عالم ربانى در روز شانزدهم مهر ماه 1357 در سن هشتاد و دو سالگى دار فانى را وداع گفت و پیکر مطهرش در مسجدِ محله سامانسرِ شهرستان بندر انزلى به خاک سپرده شد.([32]) این مسجد بعدها به نام خود او تغییر نام یافت. هم اکنون مزار این فقیه متقى از زیارتگاه هاى معروف بندر انزلى بوده و هر سال شاهد حضور ده ها هزار زائر عاشق از سراسر استان گیلان و برخى استان هاى دیگر است.

2. سید حسن بادکوبه اى

ایشان از روحانیون محترم نجف اشرف بوده و جهت امرار معاش خویش درنجف عطارى داشت.([33])

3. سید احمد بادکوبه اى

وى از عالمان نجف بوده و هم اکنون در آن شهر اقامت دارد.([34])

4. سید محمدباقر بادکوبه اى

ایشان عالمى متقى و فقیهى زاهد بود. هم اینک مزار وى در نجف زیارتگاه عموم شیعیان است.([35])

5. سیّده صدیقه.([36])


[1]. برابر با 1254 هـ .ش. و 1876 م.

[2]. خوددلان یکى از روستاهاى با صفاى نزدیک باکو است.

[3]. لاهج از توابع نزدیک قفقاز است.

[4]. در آسمان معرفت، حسن حسنزاده آملى، ص 351 ـ 329.

[5]. بزرگان تنکابن، محمد سماوى حائرى، ص 292 و 291.

[6]. تاریخ مرند، حسن جلالى عزیزیان، ص 409 ـ 407.

[7]. نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ج 2، ص 585 و 584.

[8]. دایرة المعارف تشیع، حاج سید جوادى، خرمشاهى، فانى، ج 3، ص 18.

[9]. یادنامه آیت الله العظمى خویى، مؤسسه خیریه آیت الله خویى، ص 47.

[10]. در آسمان معرفت، ص 98 ـ 17.

[11]. ستارگان حرم، گروهى از نویسندگان، ماهنامه کوثر، ج 7، ص 26 ـ 11.

[12]. همان، ج 3، ص 281 ـ 266.

[13]. ر.ک: مقاله نگارنده در گلشن ابرار، ج 5.

[14]. مفاخر آذربایجان، عبدالرحیم عقیقى بخشایشى، ج1، ص 471.

[15]. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازى، ج 3، ص106.

[16]. غروى اصفهانى نابغه نجف، محمد صحتى سردرودى، ص 89.

[17]. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازى، ج 3، ص 447و 446.

[18]. آیینه دانشوران، سید علیرضا ریحان یزدى، ص 238.

[19]. بزرگان تنکابن، محمد سماوى حائرى، ص 191.

[20]. نامداران تاریخ، ج 2، ص 334 ـ 331.

[21]. گنجینه دانشمندان، ج 3، ص 449.

[22]. تاریخ حکما و عرفا، ص 335.

[23]. در آسمان معرفت، ص 222 ـ 201.

[24]. زندگى نامه آقا سید محمد نجفى، غلامرضا عابدین زاده، ص 55.

[25]. یادنامه آیت الله خویى، ص 59.

[26]. در آسمان معرفت، ص 85.

[27]. نقباء البشر، ج 2، ص 584.

[28]. یادنامه علامه طباطبایى، انتشارات شفق، ص 57 و 56.

[29]. همان، ص 55.

[30]. اثرآفرینان، سید کمال حاج سید جوادى، ج 2، ص 7.

[31]. نقباء البشر، ج 2، ص 585.

[32]. زندگى نامه آقا سید محمد نجفى، غلامرضا عابدین زاده، ص 56 و 55.

[33]. همان، ص 19.

[34]. همان.

[35]. زندگى نامه آقا سید محمد نجفى، ص 20.

[36]. همان

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام سید حسین
نام خانوادگی بادکوبه اى
نام پدر سید رضا
نام معروف سید حسین بادکوبه اى
تاریخ تولد (شمسی) 1255
تاریخ تولد (قمری) 1293
مکان تولد ایران،کردستان،خوددلان
تاریخ فوت (شمسی) 1318/9/18
تاریخ فوت (قمری) 1358/10/28
مکان فوت عراق،نجف اشرف
مکان دفن عراق،نجف اشرف

حکایات

No image

ویژگى هاى اخلاقى

فعالیت ها

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد چهارم

کتاب گلشن ابرار - جلد چهارم

مجموعه گلشن ابرار خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است که اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

ارائه 70 مقاله پاسخ به شبهات الحادی

ارائه 70 مقاله پاسخ به شبهات الحادی

در پروژۀ گفتمان های الحادی ....
No image

آماده سازی کتاب فرهنگ تاریخ ادوار مسیحیت

فاز اول پروژۀ مسیحیت شناسی، در قالب معرفی تفصیلی تاریخ ادوار مسیحیت مشتمل بر 50 مدخل که به بررسی تاریخی مسیحیت از قبل از میلاد مسیح تا قرن اخیر پرداخته است،
درگذشت علامه فضل الله

درگذشت علامه فضل الله

علامه "سید‌محمد حسین فضل‌الله " مرجع عالی شیعیان در لبنان که بر اثر خونریزی شدید معده، امروز دار فانی را وداع گفت، در سال 1935م (1354ق) در نجف اشرف در خانواده روحانی دیده به جهان گشود.
تأثیر بعثت نبوی بر فرهنگ و تمدن بشری

تأثیر بعثت نبوی بر فرهنگ و تمدن بشری

عنصر محوری این گردهمایی وزین ارزیابی رهاورد وحی و نبوت از یک سو، بررسی یافته‌های بشری از سوی دیگر و مقدور و کیفیت تأثیر داده‌های آسمانی در داشته‌های زمینی از سوی سوم است تا در تلو این تحقیق مُضلّع نوآوری و شکوفایی تمدن انسانی که عصاره تلفیق عقل و نقل است، روشن شود.

پر بازدیدترین ها

No image

اساس نواندیشی دینی ترکیب تغییر و ثبات است

استاد مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل در نشستی که عصر امروز در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، گفت: مبنای جامعه‌شناختی نواندیشان دینی دو اصل تغییر و مداومت هستند. در قرآن و سنت نیز اصل تغییر بر مبنای مداومت و حفظ سنت مورد تأیید قرار گرفته‌اند. به گزارش خبرنگار مهر، عصر امروز در نشست "نگاهی به افکار فقهی و درون فقهی نواندیشان دینی معاصر" که در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، دکتر احمد کاظمی موسوی، استاد مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، به اندیشه‌های پنج نواندیش دینی در عصر حاضر، محمد اقبال لاهوری، محمود طه، ابوسلیمان، طه جابر و نصر حامد ابوزید پرداخت. دکتر کاظمی سخن خود را با اشاره به مبنای جامعه‌شناختی نواندیشان دینی آغاز کرد و آن را دو اصل تغییر و مداومت خواند و گفت: در قرآن و سنت نیز اصل تغییر بر مبنای مداومت و حفظ سنت مورد تأیید قرار گرفته‌اند و این اندیشمندان برای جلوگیری از تغییرات ناگهانی و انقلاب در اندیشه‌ها به تفسیر و نواندیشی می‌پردازند. وی که سالها به عنوان استاد دانشگاه مالزی به تدریس مطالعات اسلامی می‌پرداخته، در ادامه مهمترین شاخص اندیشه‌های محمد اقبال لاهوری را تأکید او بر خودباوری خواند و گفت: اقبال معتقد است که اگر انسان به خودش باور نداشته باشد، نمی‌تواند به سوژه مدرن بدل شود و همواره به صورت ابژه باقی می‌ماند. درحالی‌که در اصول دینی ما نیز بر بازگشت به خود تأکید شده است. او در کتاب "اسرار خودی"، به این موضوع با توجه به دو بحث انسان به عنوان خلیفه خدا در زمین و تخلق انسان به خلق خدا تأکید می‌کند. دکتر کاظمی سپس با تأکید بر اینکه از نگاه اقبال، با ختم نبوت عقل جانشین وحی می شود، به معرفی اندیشه‌های محمود طه، نواندیش سودانی پرداخت و گفت: محمود طه با رساله "رساله الثانویه"، که غوغایی در جهان عرب به پا کرد، کوشید نشان دهد که در اسلام عقیده به مساوات و عدالت طبی اصل است و انسانها، زن و مرد در پیشگاه خدا یکسانند. وی با اشاره به روش تفسیر طه از آیات مکی و مدنی قرآن، به تأثیر او بر دیگر نواندیش مسلمان، عبدالحمید ابوسلیمان اشاره کرد و گفت: ابوسلیمان که مدتها رئیس دانشگاه بین المللی مالزی بوده، همچون نقیب العطاس بحث اسلامی کردن علوم را دنبال می‌کرده و با تأکید بر اصول ضرورت و تلفیق، بر اهمیت نواندیشی در اصول فقهی اسلامی صحه می‌گذارد. دکتر کاظمی به تأثیر اندیشه‌های ابواسحاق شاطبی بر تفکر ابوسلیمان تأکید کرد و گفت: شاطبی انسان بسیار متدینی بوده که در دو کتاب "مقاصد الشریفه" و "الموافقات" کوشیده با تفاسیر قشری از کتاب و سنت مخالفت کند. ابوسلیمان با تأکید بر اصل تلفیق معتقد است که بحران فکری مسلمانان در عصر جدید تحجر و ناتوانی از تلفیق با شرایط جدید است. او به‌خصوص در روابط بین‌الملل به فقه شافعی نقد دارد و از تفاسیر جنگ‌طلبانه پرهیز دارد. دکتر کاظمی در ادامه به اندیشه‌های طه جابر الفیاض العوانی، متفکر عراقی پرداخت و گفت: عوانی که دانش آموخته الازهر است، معتقد است که اصول فقه مهمترین منبع برای فهم منابع اسلامی هستند، اما برای فهم درست از آن باید سه کار صورت بگیرد: نخست درک درست سنت، دوم تشکیل شورای علما که متاسفانه صورت نگرفته است و سوم فهم مقاصد شریعت در بستر آنها. دکتر کاظمی بخش پایانی سخن خود را به معرفی اجمالی اندیشه‌های نصر حامد ابوزید، متفکر مصری مقیم هلند اختصاص داد و عنصر محوری در اندیشه او را وارد کردن هرمنوتیک به تفسیر متون و نصوص دینی خواند و گفت: ابوزید معتقد است که تمدن اسلامی، تمدن متن است، بر خلاف تمدن یونانی که تمدن عقل است و این را از سیره امام علی(ع) نیز می‌توان استنباط کرد. وی گفت: ابوزید همچون پیتر نورث راس، معتقد است که فهم یک متن با خواندنش شروع نمی‌شود بلکه پیشتر با گفتگویی آغاز می‌شود که آن متن با فرهنگی که ادراک خواننده را تشکیل می‌دهد، شروع می‌شود. وی بر این اساس معتقد است که سه عامل باعث بدفهمی ما از دیالوگ نص با خودمان می‌شوند: نخست اشتباه گرفتن دلالت لغوی با دلالت شرعی، دوم تفسیر نادرست آیات مدنی و مکی که به نظریه اشاعره در مورد لوح محفوظ منجر شده است و سوم آشفته شدن بستر محتوایی آیات. دکتر کاظمی در پایان گفت: از نظر ابوزید، منطوق آیات قرآن بسته به ثابت است، اما مفهوم آنها قابل فهم در هر عصری است و با این حساب مسلمانان همیشه در تاریخ بسته به ضرورت، مناسبت، مقاصد و اولویت ها به اجتهاد در نص و تعویق بعضی از نصوص می‌پرداخته‌اند.
Powered by TayaCMS