خورشید بی نشان
سید موسی صدر در تاریخ 14 اسفند 1307 ش در قم دیده به جهان گشود. پدر وی سید صدر الدین صدر در زمان تحصیل خود در نجف اشرف حركتهای مترقی و نوجویانه را در عراق رهبری می كرد. نام او هنوز نهضت ادبی آن كشور همراه است وی پس از مهاجرت به ایران در شهر مقدس مشهد سكونت گزید. اندكی بعد به دعوت بنیانگذار حوزه علمیه قم حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی، به منظور معاونت وجانشینی ایشان به شهر قم هجرت كرد وپس از سالها تلاش وخدمت، در همانجا دار فانی را وداع گفت.
هر چند وی همپای گذراندن درسهای دبستان و دبیرستان به دروس حوزوی نیز اشتغال سید موسی در قم بیش از یك دهه به طول انجامید. وی پس از گذراندن دوره مقدمات و سطح متوسط و عالی، در درس خارج فقه و اصول و فلسفه استادان نامی و بزرگ حوزه شركت جست.
سید موسی صدر خود در كنار تحصیل خارج فقه و اصول به تدریس مقدمات و سطح نیز اشتغال داشت. از جمله كتاب با ارزش شرح لمعه را برای شاگردانی چند كه در حوزه از بر جستگی خاصی برخوردار بودند، تدریس می كرد و در ارائه مسائل مهم و پیچیده آن، با بیانی شیوا و گیرا همه را سخت به تعجب و تحسین وا می داشت. او در سایه پشتكار شبانه روزی توانست در مدت كوتاهی خود را در صف اساتید حوزه علمیه قم جای دهد و پس از چندی به تدریس فقه و اصول و منطق و فلسفه بپردازد.
او در كنار تحصیل و تدریس درسهای حوزه، برای ورود به دانشگاه در آزمون كنكور سراسری شركت می جوید و پس از موفقیت در دانشكده حقوق تهران مشغول تحصیل می شود و در نهایت به اخذ درجه لیسانس حقوق اقتصادی نایل می آید.
وی همچنان از روح بلند و استعداد سرشار خود كمك می گیرد و علاوه بر تسلط كامل به دو زبان فارسی و عربی، به فراگیری زبانهای فرانسه و انگلیسی همت می گمارد و در این راه نیز پیروز و سربلند بیرون می آید. او فرصتهای طلایی دوران جوانی را به آسانی از دست نمی دهد و از لحظه های هر چند كوتاه آن استفاده های بلند و پایدار می كند وی در سال 1332 ش. پدر گرانقدر خود را از دست می دهد، در همان سال از قم هجرت آغاز كرده، وارد حوزه علمیه نجف می شود.
از استادان معروف دروس سطح و خارج او این فرزانگان را می توان نام برد:
1ـ مرحوم علوی اصفهانی
2ـ مرحوم سید محقق داماد
3ـ مرحوم سید رضا صدر
4ـ مرحوم سید احمد خوانساری
5ـ مرحوم حجت كوه كمره ای
6ـ مرحوم سید صدر الدین صدر (پدرش)
7ـ مرحوم علامه طباطبایی
سید موسی در سر هوای زیارت داشت. زیارت كانونهای عشق و عاطفه خفته در عراق، «عتبات عالیات». و این در حالی بود كه از رحلت جانسوز مجاهد بزرگ عبد الحسین شرف الدین حدود دو سال می گذشت. هنوز مردم لبنان سروسامان نیافته بودند و به دنبال یافتن رهبری مجاهد و آگاه لحظه شماری می كردند. آنها هر چند گاهی با سید موسی تماس می گرفتند و در این اواخر نیز با ارسال نامه ای به طور رسمی از وی برای سفر به لبنان دعوت به عمل آورده بودند. از طرف دیگر در همین زمان نامه دیگری از سوی رهبر شیعیان جهان، مرحوم سید حسین بروجردی، به سید موسی صدر رسید و آن عالم درد آشنا ایشان را برای قبول آن مسوولیت خطیر مكلف كرد.
همه اینها نشان می داد كه دیگر عذری برایش باقی نمانده و از هجرتی ناگزیر گریزی نبوده است. از این رو مسافرت به عراق را نمی توان تنها یك سفر زیارتی نامید: زیرا او به دنبال این سفر، سری به كشور لبنان زد تا از نزدیك با مردم سخن گوید و با موقعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنها بیش از پیش آشنا شود و آن وقت تصمیم نهایی خود را در مورد ماندن در آن كشور، بگیرد.
سید موسی صدر پس از زیارت عتبات عالیات، در زمستان سال 1379 قمری مطابق با سال 1338 ش. نخست برای یك باز دید سی روزه وارد كور لبنان شد. ولی پس از بررسی اوضاع آشفته آن كشور و مشاهده نابسامانیهای شیعیان و مسلمانان جنوب، بشدت احساس وظیفه نمود و بر خلاف میل باطنی خود تصمیم به ماندن گرفت.
سید موسی صدر پس از ورود به كشور لبنان، شهر صور را برای ایفای مسوولیت بزرگ خود انتخاب كرد و در مسجد جامع آن به اقامه نماز جماعت مشغول گردید. او با مطالعه دقیق اوضاع، بخوبی دریافت كه ریشه اصلی همه این گرفتاریها فقر فرهنگی و اقتصادی است. از این رو، با یك برنامه ریزی اساسی نخست به جنگ فقر فرهنگی رفت و علاوه بر ایراد سخنانی، تشكیل كلاسهای منظم در دبیرستانها و مراكز فرهنگی و هنری دیگر، با جوانان روشنفكر آن سامان ارتباط نزدیك برقرار نمود.
وی با سخن رسا و روشنگرانه خود، پوچی فرهنگ غرب و مادیگری را بری آنان توضیح داد و با الهام از قرآن، سنت و مكتب اهل بیت علیهم السلام منطق اسلام را به مثابه قوی ترین و پر محتوا ترین منطق روز معرفی كرد. جوانان كه تا آن روز ندیده و بار نمی كردند كه یك روحانی و رهبر مذهبی این چنین با سیمایی گشاده در برابر آنها مانند پدری مهربان سخن بگوید، شیفته اش شدند. بعلاوه آنها به قدری از معارف اسلام و تشیع فاصله داشتند كه نمی توانستند قبول كنند این سخنان از منابع دین مقدس اسلام و تشیع گرفته شده است.
سید موسی هر چند كه در شهر صور سكونت داشت هفته ای دو روز برای سخنرانی در دبیرستان عاملیه به بیروت سفر می كرد و دبیران و دانش آموزان را نیز از سر چشمه زال شریعت محمدی صلی الله علیه و آله سیراب می نمود و با گفتار و كردار دلپسند خود همه را بی اختیار شیفته معارف الهی و مكتب امامان معصوم (علیه السلام) می كرد.
همزمان با نفوذ استعمار فرانسه در لبنان، وضع آموزش و پرورش آن كشور بسیار دگرگون و در آور گردید; به طوری كه یكی از موفق ترین عوامل نشر فرهنگ بیگانگان وجود همین مراكز در آن كشور بود. چرا كه برنامه درسی مدارس و دبیرستانها نیز از سوی آنان تنظیم می شد و جوانان مسلمان سخت تحت تاءثیر آداب و رسوم دشمنان قرار داشتند.
در این حال (سال 1371 ه.ق) عالم دور اندیش سید عبدالحسین شرف الدین كه همواره در این قبیل مسائل حالت تهاجمی داشت، حركت كرد و در مقابل این تهاجم بزرگ فرهنگی نیز ایستاد.
با شروع فعالیت سید موسی صدر این مدارس نیز رونق بیشتری گرفت ; به گونه ای كه تلاشهای وی پس از مدتی مدرسه عاملیه بیروت، به دانشكده تبدیل شد و به دانشكده عاملیه معروف گردید.
او در عین حالی كه به سنگر مسجد اهمیت فراوان می داد از مراكز فرهنگی نیز غافل نبود و همچنان كه گذشت با ذوق سرشار و به كارگیری روشهای جدید، سعه صدر و برخوردهای مناسب خود، در مدت كوتاهی مدارس، دبیرستانها و دانشگاهها را تبدیل به سنگرهایی فولادین علیه فرهنگ بیگاه كرد و راه استاد برگ خود، عالم مبارز سید شرف الدین را ادامه داد.
سید موسی صدر معتقد بود كه فقر فرهنگی ارتباط تنگاتنگی با فقر اقتصادی دارد. همچنان كه این دو بی ارتباط با مسائل سیاسی، نظامی، اخلاقی و اعتقادی نیز نمی توانند باشند. بنابراین باید همه آنها در كنار هم ارزیابی شده، برای هر كدام به طور همزمان در كنار هم چاره اندیشی كرد او می گفت:
(چقدر تعجب آور است! اسلام طلب علم را فریضه (واجب) بداند و بیسوادترین مردم مسلمانها باشند.
(یا اینكه) نظافت را از ایمان بشمارد، در حالی كه كثیف ترین كوچه و بازار كوچه و بازارهای ما مسلمانها باشد ... دعوت صحیح اگر توأم با عمل نباشد و وضع اجتماعی دعوت كننده یا هم مذهبان او بد باشد، دعوت كم اثر خواهد بود. اصولا یكی از بزرگترین دلیلهای بطلان ادعای هر دعوت كننده، همان وضع اجتماعی اوست. آخر چطور ممكن است مردم ادعای مسلمانی را كه اسلام را ضامن سعادت دنیا و آخرت می داند باور كنند، در حالی كه فقر، جهل، مرض و عدم بهداشت آنها را فراگرفته است ; اخلاق تجار، روش جوانان، كردار زمان و رفتار سیاستمداران همه فاسد و منحرف باشد؟! این خود سند بی اعتباری مدعای هر دعوت كننده ای است.)
او با توجه به همه این ریزه كاریها و برای حل نابسامانیهای ریشه دار در ابعاد مختلف، به سنگر مسجد و فعالیت در دبیرستانها و دانشگاهها اكتفا نكرد و اقدام به تأسیس مراكز اساسی تری نمود از جمله:
1 ـ مدرسه صنعتی جبل عامل
اولین موسسه ای كه وی در شهر صور بنیان نهاد مدرسه صنعتی جبل عامل بود. هدف او از ایجاد این مركز آن بود تا فقر و جهل را كه سالها سایه شوم خود را بر سر این مردم افكنده بود از میان بردارد.
2ـ تأسیس جمعیت بر و احسان
این مركز كه به شكل تعاونی و به ابتكار و همت سید موسی ایجاد گردیده است دارای پنج كمیسیون جداگانه به نامهای تفتیش، برنامه، مالی، تبلیغات و مجالس مذهبی است، كه هر كدام فعالیتهای خاص خود را دنبال می كنند. این جمعیت در نخستین سال تاءسیس خود، تنها بیش از یكصد و بیست نفر فقیر دوره گرد را از كوچه و بازار جمع كرد و علاوه بر كمكهای مالی، برای هر یك شغل آبرومندی ایجاد نمود.
3 ـ تأسیس خانه دختران
زنان و دختران علاوه بر فعالیت در بخش بانوان جمعیت بر واحسان در سه موسسه مهم دیگر كه باز به اهمیت سید موسی صدر، برای آنان راه اندازی شده بود، به كار و كوشش پرداختند. یكی از آنها مدرسه ای به نام بیت الفتاه (خانه دختران) بود. در این مكان به دختران بی سرپرست و فقیر هنرهای دستی دیگر آموزش می دادند.
4 ـ آموزشگاه پرستاری
وی مركز دیگری نیز برای بانوان دایر كرد به عنوان آموزشگاه پرستاری. در این آموزشگاه دخترانی كه مدرك دیپلم گرفته بودند، پذیرفته می شدند و زیر نظر استادان با تجربه آموزش پرستاری می دیدند و پس از فارغ التحصیل شدن به مراكز بهداشتی، درمانی و بیمارستانها اعزام می شدند و در عین حالی كه برای خود و خانواده مایه امید و زندگی بودند در آن مراكز در خدمت محرومان و بیچارگان قرار می گرفتند.
5 ـ مركز پزشكی
این مركز به نام مدینه الطب شهرت یافته و تا به حال اقدامات وسیع و مهمی را در خصوص امور بهداشتی و درمانی به انجام رسانده و در بسیاری از قصبه های جنوب لبنان كه سالها مردمش از همه چیز محروم بودند، درمانگاه و مركز بهداشتی دایر نموده است.
6 ـ موسسه قالیبافی
این مركز آموزشی یكی از مراكز سرنوشت ساز برای بانوان و دیگر محرومان به حساب می آمد و به موجب همین اهمیت، زیر نظر شهید بزرگوار دكتر مصطفی چمران اداره می شد و بیش از 300 دختر از منطقه جبل عامل در این مركز آموزشی مشغول یادگیری قالیبافی بودند.
7 ـ حوزه علمیه
یكی دیگر از حركتهای مهم و ماندگار سید موسی صدر، راه اندازی مركز فعال دیگری به نام معهد الدراسات الاسلامیه (مركز بررسیهای) اسلامی بوده است.
البته موسسات و مراكز مختلفی را كه به همت و رهبری سید موسی صدر ساخته شده، نمی توان در همین هفت مورد خلاصه كرد، چنانكه دو موسسه مهم دیگر به نامهای دار الایتام و سازمان زنان هم در نتیجه تلاشها و جانفشانیهای او به ثمر رسیده است. كه توضیه و تفصیل این همه مجال دیگری را طلب می كند.
تدبیر تاریخی مردم شیعه لبنان كه جمعیت اكثر آن كشور را تشكیل می دادند، احتیاج به مركز سازماندهی قانونی برای خود داشتند، تا از حقوق طبیعی و شخصیت انسانی آنان بخوبی حراست نماید.
سید موسی صدر برای گرفتن حقوق قانونی شیعیان رهسپار بیروت شد و مبارزه وسیعی را در این خصوص آغاز نمود. وی تمام نیروی خود را به كار گرفت تا یك مجلس قانونی برای شعیان آن كشور تشكیل دهد. در حركت نخست، موضوع را به طور جدی با شخصیتهای بزرگ سیاسی و مذهبی شیعه و غیر شیعه لبنان در میان گذاشت و هدف خود از تاءسیس این مركز را برای آنان توضیح داد. در این میان مخالفتها و كار شكنیهایی از طرف دولتهای عربی و برخی از شخصیتهای داخلی آغاز گردید. ولی او هیچ وقت از پای ننشست و به تلاشهای پیگیر خود ادامه داد.
8 - تشكیل مجلس و انتخاب رهبر
بر خلاف كارشكنیها و مخالفتهای گوناگون، سرانجام تلاشهای مخلصانه سید موسی صدر به نتیجه رسید و نمایندگان شیعیان در مجلس شورای لبنان، به پیشنهاد وی یك طرح قانونی را تقدیم مجلس كردند كه این طرح در روز سه شنبه 6 صفر 1387 ه.ق به تصویب مجلس و امضای رئیس جمهور لبنان رسید.
بر اساس این طرح قانونی شیعیان اجازه داشتند مجلسی را به نام المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی برای دفاع از حقوق حقه خود تاءسیس نمایند. پس از گذراندن مراحل قانونی، در تابستان سال 1389 ه.ق مجلس اعلای شیعیان درلبنان به طوررسمی وقانونی شروع به فعالیت كرد وباز با دستهای پرتوان سید موسی صدر صفحه درخشان دیگری برمبارزات تاریخی مردم شیعه لبنان اضافه شد.
9 - سازمان «جنبش مستضعفان»
سید موسی صدر شخصیتی بود كه دهها سال از زمان خود جلوتر بد و حوادث و مشكلات را قبل از وقوع شناسایی كرده، در پی علاج و پیشگیری بر می آمد. او در مدت چند سال اقامت خود در لبنان به این نتیجه رسیده بود كه جوانان این كشور زمینه های مساعدی برای فداكاری و سلحشوری در راه تحقیق آرمانهای مقدس اسلامی دارند از این رو برای سازماندهی، تربیت و تشكل نیروهای بالقوه آنان و آگاهی هر چه بیشتر و بهتر جوانان از جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی اقدام به تأسیس سازمانی به نام حركه المحرومین نمود، تا برای مبارزه اساسی با دشمنان اسلام در منطقه، از نیروهای كار آمد، با ایمان و جان بر كفی بر خوردار باشد.
شهید بزرگ دكتر مصطفی چمران كه از طرف امام موسی صدر به مسوولیت سازماندهی این جنبش منصوب شده بود چنین می نویسد:
... شیعیان فوج فوج وارد این نهضت می شدند، احزاب را رها می كردند و به این سازمان می پیوستند. سازمانی مكتبی و برا اساس ایدئولوژی اسلامی، بر اساس خط علی و حسین علیهما السلام ... نمی خواستیم سازمان به صورت دكان درآید و هر كس و ناكس و یا هر فكر غلطی وارد آن شود و خدای نكرده حزبی دیگر مثل احزاب فاسد لبنانی به وجود آید كه كارشان دروغ و تهمت و كار چاق كنی و زدن اموال مردم و حكومت و تقسیم منافع است. از همان اول تأكید كردیم كه ما ایجاد حركت كرده ایم نه حزب، و حركت از مبارزه با نفس تربیت نفس و اخلاق شروع می شود ...
این سازمان برای اولین بار طلسم وابستگی را شكست و با شعار نه شرقی، نه غربی حركت خود را آغاز كرد و با الهام از معارف ناب اسلامی در كوتاه مدت، كادرهای با ایمان، زبده و نمونه ای را تربیت نمود كه هر یك در میدانهای مختلف علمی، صمعتی، مظامی اخلاقی و ... الگو و سر آمد بودند.
در واقع می توان این بخش از فعالیت تأسیس حركه المحرومین از سوی امام موسی صدر را دومین مرحله از سری مراحل سازماندهی شیعیان لبنان به حساب آورد. زیرا اولین مرحله آن را وی با تاءسیس مركزی بزرگ به نام مجلس اعلای شیعیان شروع كرده بود.
10 - سازمان نظامی «امل»
پس از آنكه سازمانهای اداری، تشكیلاتی و عقیدتی با موفقیت كامل راه اندازی شد و با استقبال پرشور مردمی روز به روز پایه هایشان استوارتر گردید، نبوت به مرحله سوم سازماندهی چپ گرا و راست گرا هر كدام برای خود ارتشی كوچك تشكیل داده، برای تحقیق آرمانهای حزب متبوع خود، هر چند گاهی از آن استفاده می كردند. این ارتشها غالبا چون از انگیزه و آرمان دینی و مذهبی تهی بودند در برابر تهدیدات نظامی كشورهای بیگانه، از كارایی لازم برخوردار نبودند به همین علت امنیت مرزهای كشور لبنان به آسانی آسیب پذیر می شد.
برای از بین بردن چنین حالتی، و در پی ایجاد امنیت داخلی و خارجی كشور لبنان، تأسیس یك سازمان نظامی قوی، ضروری به نظر می رسید. سازمانی كه افراد آن با داشتن آگاهیهای سیاسی، مذهبی و نظامی، پاسدار مرزهای عقیده و نظام باشند. از این تاریخ بود كه پایه های یك سازمانی نظامی به نام افواج مقاومت لبنان (امل) پی ریزی گردید.
تواضع و بزرگواری
داستان بزرگواری و افتادگی وی زبانزد بود. او نه تنها در محیط كار با دوستان و همكاران، بلكه در همه جا و در برخورد با همه كس این خلق محمد صلی الله علیه و آله را از خود به نمایش می گذاشت. یكی از هم بحثهای معروف وی در نجف در این مورد چنین اظهار می دارد:
... در موقع كار و حمل اثاثیه سفر، بیشتر از همه كار انجام می داد و سنگین ترین وسایل، همیشه بر دوش وی قرار داشت. در وقت شوخی و مزاح، مزاحهای علمی و اخلاقی جالبی می كرد. خدا می دادند كه ما در این سفر و در برخوردهای دیگری كه داشتیم، همه اش محبت، تواضع، وقار و بزگواری دیدم. تمامی اوصافی كه در روایات برای علما ذكر شده است، همه اش در آقا موسی صدر جمع شده بود.
گذشت و كرامت چهار بار دشمنان و مزدوران آنها نقشه كشیدند تا وی را ترور كنند ولی هیچ كه موفق نگردیدند. در یكی از این عملیات نا موفق چند جوان شیعه عضو حزب كمونیست جبهه شعبیه به رهبری جرج حبش كه فریب خورده و مأموریت یافته بودند تا امام موسی صدر را به شهادت برسانند، با آر پی جی بر سر راه وی كمین می كنند تا ماشین او را هدف قرار دهند. اما به خواست خدا، امام موسی صدر مدتی زودتر از همان راه گذشته بود.
پس از گذشت ساعاتی از این حالت جوانان امل منطقه را محاصره كرده و آنها را دستگیر می كنند و همه شان به مأموریت خود اعتراف می نمایند. سپس آنان را به حضور امام موسی صدر می برند. او نیز بلافاصله دستور آزادی آنان را صادر می كند.
روح بندگی
روح بندگی كه یكی از شرایط اصلی رهبر در جامعه اسلامی است و در قرآن و احادیث ائمه معصومین نیز به آن تاءكید فراوان شده است. در امام موسی صدر در حد اعلا پرورش یافته و او را به انسانی متعبد به تمام معنا جلوه گر ساخته بود.
احترام به پدر
امام موسی صدر در احترام به پدر كه استاد او نیز بود، اهتمام خاصی می ورزید. نحوه برخوردهای وی در این خصوص به قدری شورانگیز بود كه آشكارا نشان می داد این ارتباط فرزند با پدر از درجه احترام پا فراتر گذاشته و به مرحله عشق و ایثار رسیده است. این بود كه همه را به شگفتی فرو می برد. هر كسی كمترین ارتباط با بیت مرحوم سید صدر الدین صدر داشت بی درنگ از این موضوع با خبر می شد و تحت تأثیر آن قرار می گرفت. به یقین یكی از رموز موفقیت و پیروزی در فعالیتهای فردی، اجتماعی، سیاسی و ... اما موسی صدر را باید در همین موضوع جستجو كرد ; نیكی به دیگران، بخصوص به پدر و مادر و احترام به آنان.
مرد صلح و دوستی
امام موسی صدر با پیروان ادیان و مذاهب، روابط صمیمانه ای داشت. پیش از ورود وی به لبنان، میان مسیحیان و مسلمانان آن كشور بر اثر اختلافات موجود شكاف بزرگی پدید آمده بود و هر روز كه می گذشت با نقشه های دشمنان این جدایی عمق بیشتری می گرفت. او پس از آمدن خود به این ناحیه مصمم شد با تلاش و استقامت خود این فاصله را از ایمان این دو طایفه بزرگ دینی بر دارد و آنها را با همدیگر دوست و مهربان سازد.
وی در مراسم جشن و سوگواری هموطنان مسیحی شركت می كرد و در غم و شادی آنان خود را سهیم می دانست. در كلیساهای آنان حاضر می شد و معاشرت دوستانه ای با آنها داشت. بدین ترتیب در مدت كوتاهی این برخوردهای سنجیده، موجب گشت كه جامعه مسیحیان یكپارچه شیفته امام موسی صدر شوند، به طوری كه مكرر از وی دعوت به عمل می آورند تا در مراسم دینی و مذهبی آنان شركت جسته، برای آنان سخنرانی كند.
از نخستین روزهای جایگزین شدن امام موسی صدر در لبنان، دولت و رهبر لیبی یكی از سر سخت ترین دشمنان وی به شمار می رفت. در مرداد ماه 1357 امام موسی صدر قصد سفری به كشور الجزایر داشت. به دنبال آن تماسهایی حاصل شد و بلافاصله از طرف دولت لیبی دعوتی رسمی از امام موسی صدر برای سفر به آن كشور به عمل آمد. روز نوزدهم رمضان 1398 ه.ق وی از الجزایر وارد كشور لیبی شد.
در یكی از نشستها امام موسی صدر با عقاید جنون آمیز قذافی كه خود را جانشین خدا در زمین می خواند بشدت مخالفت كرد و با شهامت، پیامدهای شوم این طرز تفكر انحرافی را وی گوشزد نمود.
بعد از یك هفته اقامت در لیبی امام موسی صدر تصمیم گرفت روز بیست و پنجم رمضان 1398 ه.ق (9 شهریور 1357 ش / 31 اوت 1978 م) آن كشور را به قصد لبنان ترك گوید تا ساعت 2 و سی دقیقه بعد از ظهر همین روز، وی در جلو هتل محل اقامت خود مشاهده گردیده ولی بعد از آن با دو تن از همراهان خود شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین ناگهان ناپدید شده است.
هنگامی كه خبر ربوده شدن امام موسی صدر انتشار یافت بی تابی و نگرانی جهان اسلام را فرا گرفت و ملتهایی كه كوچكترین شناختی از وی داشتند به غم و اندوه فرو رفتند. مردم لبنان یكپارچه به هیجان درآمدند و اعتصاب سرتاسری همه جا را از تحرك باز داشت.
در این حال روزنامه های وابسته به دولت لیبی مانند «السفیر» در پی انحرافا افكار عمومی با تیترهای بزرگ و با آب و تاب فراوان اعلان كردند كه: امام موسی صدر برای همكاری با انقلاب ایران و مبارزه بر ضد شاه مخفیانه به ایران سفر كرده است. ولی كسی به این حرفها گوش نمی داد. اعتراض و راهپیمایی همچنان ادامه داشت و هر روز بیش از روز گذشته بر شور و هیجان و اعتراض مردمی افزوده می شد.
حضرت آیه الله العظمی امام خمینی رضوان الله علیه نیز پس از اطلاع از ربوده شدن امام موسی صدر بشدت ناراحت گشته، بی درنگ تلگرامی بدین شرح خطاب به یاسر عرفات مخابره كردند:
بسم الله الرحمن الرحیم
«جناب آقای یاسر عرفات رئیس كمیته اجرائیه سازمان آزادی بخش فلسطین
از سلامت جناب حجه الاسلام آقای سید موسی صدر رئیس مجلس شیعیان لبنان هیچ گونه اطلاعی ندارم و موجب نگرانی این جانب است. از جناب عالی تقاضا دارم كه هر چه زودتر از مكان ایشان اطلاع پیدا كرده و این جانب را از سلامت ایشان آگاه گردانید.
توفیق جناب عالی را در اهداف اسلامی خواستارم.
روح الله الموسوي الخميني»