14 مرداد 1395, 7:49
ممكن است به نظر برسد كه انسان، مسئول كارهاي خويش است نه ديگران؛ چنانكه در آيه شريفه ميفرمايد: «لاتكلف الا نفسك» (نساء84)؛ اما با كمي توجه و دقت، انسان متوجه ميشود كه علاوه بر وظایف شخصي در مقابل كارهاي خود، وظيفه ديگري نيز در رابطه با جامعه و برادران ديني خود دارد. به عبارت ديگر: علاوه بر وظایف شخصي، وظایفي هم در رابطه با جامعه بر انسان واجب است؛ لذا از نظر قرآن هر انساني كه ديگري را به كار نيك يا بد، دعوت يا راهنمائي كند، يا با ايماء و اشاره وادار نمايد، (ولو به ظاهر حرف حقي زده باشد كه باعث دشمني و خصومت و از همپاشيدگي اجتماع يا خانواده شود) بهرهاي از كار نيك يا بدي كه باعث شده، خواهد داشت. چنانكه خداوند متعال ميفرمايد: «كسي كه شفاعت (تشويق و كمك) به كار نيكي كند، نصيبي از آن براي او خواهد بود؛ و كسي كه شفاعت (تشويق و كمك) به كار بدي كند، سهمي از آن خواهد داشت. و خداوند حسابرس و نگهدار هر چيز است».(نساء/85) بنابراين معلوم ميشود معني اينكه هر كس مسئول كارهاي خود است، اين نيست كه از دعوت ديگران به سوي حق و مبارزه با فساد و باطل چشم پوشي نموده و به خودش مشغول شود و برنامههاي اجتماعي اسلام را فراموش نمايد. زيرا آيه گرچه در مورد جنگ با كفار نازل شده، ولي يك حكم كلي و روشنگر و يكي از منطقيترين و اصيلترين مسائل اجتماعي اسلام ميباشد و با صراحت تمام، شريك بودن مردم در سرنوشت يكديگر را از راه شفاعت و تشويق و راهنمایي بيان ميكند و لذا اگر گفتار يا اشاره، حتي سكوت كسي باعث كار نيك يا بد مردم شود، او هم شريك در نتيجه و پاداش يا كيفر آن كار خواهد بود. چنانكه در حديثي از پيامبر گرامي اسلام(ص) ميخوانيم: «هر كس دستور به كار نيك بدهد، يا از كار بد جلوگيري به عمل آورد، يا به كارهاي خوب راهنمائي نمايد يا اشاره كند، او در فرجام آن كار شريك ميباشد؛ همچنين اگر به كارهاي بد دستور دهد يا راهنمائي كند يا اشاره نمايد، باز شريك است». پس معلوم ميشود كساني كه واسطه آشتي گروهي يا اشخاصي كه بين آنها كدورتي پيش آمده هستند، خداوند آنها را بي پاداش نخواهد گذاشت. همچنين اگر خداي ناكرده باعث كدورت اشخاص يا طائفهاي، يا از همپاشيدگي خانوادهاي شوند، باز هم نتيجه و كيفر كارشان را خواهند چشيد؛ زيرا اسلام برخلاف مكتبهاي ديگر، مسلمانان را برادر يكديگر معرفي ميكند و ميفرمايد: «مؤمنان برادر يكديگرند، بنابراين ميان دو برادر خود صلح و آشتي برقرار سازيد و تقواي الهي پيشه كنيد، تا مشمول رحمت او شويد». (حجرات/10) در اهميت آشتي ميان مردم، همين بس كه جلسات و صحبتهاي در گوشي (نجوا) كه غالباً به منظور كارهاي سري و مخفيانه و شيطنتآميز تشكيل ميشود، از نظر خداوند مذموم است، و از شيطان ميباشد: «انما النجوي من الشيطان»(مجادله/10) اگر در كارهاي نيك و تشويق مردم به آشتي باشد، نه تنها اشكالي ندارد، بلكه در مواردي هم لازم است كه انسان با طرفين منازعه درگوشي صحبت كند. چنانكه ميفرمايد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد، هنگامي كه نجوا ميكنيد، براي گناه و ستم و نافرماني پيامبر نجوا نكنيد و تنها براي كار نيك و پرهيزكاري نجوا داشته باشيد». (مجادله/10) يا در آيه ديگر ميفرمايد: «در بسياري از سخنان درگوشي (و جلسات محرمانه) آنها، خير و سودي نيست؛ مگر كسي كه (به اين وسيله) امر به كمك به ديگران، يا كار نيك، يا اصلاح در ميان مردم كند؛ و هركس براي خشنودي پروردگار چنين كند، پاداش بزرگي به او خواهيم داد». (نساء/114) نكتهاي كه در اينجا خيلي اهميت دارد، تقواي الهي است. در آشتي دادن شخص يا گروه، ميبايست تقواي الهي رعايت شود. چه بسا ممكن است تمايل به يك طرف، سبب ناكامي در اصلاح روابط شده و باعث افزايش دشمني و كدورت گردد؛ لذا قرآن در پايان آيه ميفرمايد: «تقواي الهي در داوري رعايت شود تا اختلاف و نزاع ريشهكن شود». و اينجاست كه انسان متوجه ميشود خير و بركت مردم در كردارهاي نيك و تشويق به صدقه و معروف و اصلاح بين مردم نيز در صورتي است كه جانب تقواي الهي رعايت شود؛ چرا كه گاهي براي آشتي بين مردم اگر مسائلي آشكارا گفته شود، بيتأثير بوده و احتمالا مسئله اصلاح، خنثي شود و بايد با هر كدام از طرفين دعوا جداگانه و به صورت درگوشي صحبت شود و نقشهیاصلاح، عملي شود و آشتي دهنده بايد در اين راه خير و الهي، از مال يا نفوذ و حيثيت خود استفاده نمايد. چنانكه در حديثي از حضرت علي(ع) ميخوانيم كه فرمود: «خداوند زكات نفوذ و حيثيت اجتماعي را بر شما واجب كرده است آنچنانكه بر شما زكات مال را واجب كرده».اگر اسلام به آشتي ميان مردم اين قدر اهميت داده، به خاطر اهميت و نقش آن در اتحاد و يكپارچگي خانوادهها و بالاخره قدرت جامعه مسلمانان است و ميتوان گفت كه اصلاح و برقراري آشتي، يكي از اركان قوام جامعهاي نيرومند ميباشد. چنانكه در شأن نزول آيه 9سوره حجرات آمده است: ميان دو قبيله معروف مدينه -اوس و خزرج- اختلافي افتاد و همان سبب شد كه گروهي از آن دو به جان هم بيفتند و با چوب و كفش يكديگر را بزنند! آنگاه آيه فوق نازل شد و راه برخورد با چنين حوادثي را به مسلمانان آموخت و به دستور پيامبر آتش اختلاف و منازعه خاموش شد. ما هم اگر از دستمان بر ميآيد، نفوذي داريم، حيثيتمان ايجاب ميكند يا با پول خرج كردن و بالاخره به هر نحوي كه ميتوانيم سعي كنيم بين اشخاص يا گروه ها يا جامعه و برادران ديني خود صلح وآشتي برقرار سازيم. و از خدا بترسيم و بيطرفانه و بيغرض اين كار را انجام دهيم. نه اينكه خداي ناكرده به جاي صلح و آشتي، در لباس دوست يا فاميل و به ظاهر مصلح و دلسوز، با رفتار و گفتار و كردار خود سبب كدورت و خصومت بين اشخاص يا خانوادهها شويم.
سجده، نشان فروتنی در برابر خداوند و عالی ترین درجه عبودیت است. انسان، با سجده، خود را هم رنگ هستی می کند، «وَ لِلّهِ یَسْجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ.» (نحل: 49) سجده، بهترین حالتی است که در آن انسان به خدا نزدیک می شود. انجام دو سجده، رمز دوران های چهارگانه زندگی انسان است. حضرت علی علیه السلام در این زمینه میفرماید: سجده اول، علامت آفرینش انسان از خاک است و سر برداشتن از سجده اول یعنی اینکه از خاک سر برداشتن و رمز زندگی دنیایی است. سجده دوم، رمز مردن و به خاک خفتن است و سر برداشتن از سجده دوم، رمز محشور شدن است. مضمون آیه این است که: «شما را از خاک آفریدیم و به خاک برمی گردانیم و بار دیگر از خاک، بیرونتان می آوریم.» (طه:55) در اهمیت و فضیلت سجده و طولانی کردن آن، روایت های زیادی نقل شده که به برخی اشاره می کنیم.
مردی خدمت پیامبر رسید. حضرت از او پرسید: چه می خواهی؟ در پاسخ گفت: بهشت! حضرت تأملی کرد و سپس فرمود: «یا عَبداللّه ! اَعِنّا بِطُولِ السّجُود؛ ای بنده خدا! یاری ده ما را [در رساندنت به این خواسته] از طریق سجدههای طولانی».
سجده، یکی از مؤثرترین و بهترین راههای آمرزش گناهان است. پیامبر اکرم(ص) در این زمینه می فرماید: «مَن سَجَدَ سجدةً حُطَّ عَنهُ بِها خَطیئَةٌ وَ رُفِعَ لَهُ بِها دَرَجَةٌ؛ هر کس یک سجده انجام دهد یک گناهش بخشیده می شود و یک درجه بر درجات او افزوده میشود».
سجده طولانی، مؤثرترین شیوه برای پاکی و طهارت درونی انسان است. معلم اخلاق و عالم وارسته مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی، در این زمینه می فرماید: مؤثرترین عامل اصلاح قلب مداومت بر سجده طولانی است. اگرچه در هر شبانه روز یک بار باشد (و با توجه دقیق به معانی) این ذکر را بگوید: لااِله الاّ انت سُبحانک انّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین؛ معبودی جز تو نیست، پاک و منزهی. همانا من از ستمکاران هستم.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان