در آمد

اهل بیت عصمت و طهارت، اهل پاکی و صفا، انسانیت و کمال، خیر رسانی به مردم و احسان و نیکی به آن ها بودند. وصفشان همان است که در زیارت جامعه می خوانیم: «و عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم و شأنکم الصدق و الرفق ... »[1]؛ عادتشان احسان و صفت ثابت و خوی درونیشان کرم است.

این انوار مقدسه، سر منشأ فضایل و کرم و معدن خیر و احسان بودند. خداوند متعال، همه ی صفات کمالیه و اخلاق برتر را به آنان داده است و همه ی مکرمت ها را درباره ی ایشان به منصه ی ظهور رسانده و به اجرا گذارده است. به مردم خدمت می کردند و انفاق های کثیری می نمودند بدون آن که تمایلی داشته باشند که دیگران از آن سر در آورند. امام رضا علیه السلام به مرد خراسانی که تقاضای کمک کرد دویست دینار از پشت در عنایت کردند و فرمودند: برو تا چهره ی مرا نبینی و من هم چهره ی تو را نبینم.[2] (تا زمینه ی شرم و خجلتی پیش نیاید). نمونه ی همین حالت را در احوال امام حسین علیه السلام و هم درباره ی دیگر امامان از خاندان پیامبر صلی الله... می بینیم. امام سجاد علیه السلام فرمودند: خداوند بلند مرتبه به ما حلم و علم و شجاعت و سخاوت عطا کرد و محبت ما را در دل های مؤمنین قرار داد. «ان الله تعالی اعطانا الحلم، و الشجاعه و السخاوه و المحبه فی قلوب المؤمنین»[3].

کتب فریقین (شیعه و سنی) مملو از داستان های احسان و توجه آنان به امت و ملت مسلمان است. محال بود که فردی از آنان چیزی طلب کند و آنان قدرت عطای آن را داشته باشند ولی عطا نکنند. کرمشان از کرم همه ی سلاطین بیشتر و والاتر بود. چنان می بخشیدند که فرد سائل ناچار نباشد نزد کس دیگری برود و الباقی نیاز خود را از او طلب کند. فردی نزد امام جواد علیه السلام آمد و گفت: به میزان مروت خود به من عطا کن. امام فرمود: این امر فعلاَ برایم مقدور نیست، ناگزیر به میزان توانم به تو می بخشم، آنگاه یکصد دینار به او عطا فرمود[4]. این بزرگواران کسانی بودند که خود اصرار به جود و سخا داشتند و آن را برای خود امری محبوب بحساب می آوردند. کوشش می کردند تا جواب رد به سائل ندهند. این امر تا آن حد بود که حتی در نماز هم از بذل و بخشش خودداری نمی کردند. نمونه هایی از این نوع بخشش ها را در ذیل خواهیم آورد.

بعد از وفات رسول خدا، در اثر انحراف وسیعی که در دستگاه خلافت پدید آمد و به خاطر اعمال اسراف کارانه و عیاشی ها و ولخرجی های حکام، حکومت ناگزیر بود از مردم مبالغی را اخذ کند. رفته رفته به خاطر گسترش این عیاشی ها و در نتیجه عدم کفاف در آمدهای دولت، به ناچار بر میزان مالیات ها افزوده می شد و وضع زندگی مردم سخت شده بود. سلیمان بن عبد الملک، به مأمور مالیات خود گفته بود: «پستان را بدوش تا جایی که شیر می دهد و آنگاه که شیرش تمام شد خون بدوش»[5]. از اینجا می توان به نهایت سخت گیری و ظلم و بیداد آن حکام مستبد و ستمگر پی برد. از سوی دیگر، مردمی که متهم به دوستی اهل بیت بودند به مراتب وضع بدتر و دشوارتری داشتند؛ لذا علویون برای گذراندن زندگی دچار مشکلات فراوانی بودند، از طرفی نیز عزت نفسشان مانع آن بود که از دیگران درخواست کمک نمایند[6].

بحث لغوی و اصطلاحی

سخاوت در مقابل بخل قرار دارد؛ يعني انسان از امكانات مادي و معنوي كه در اختيارش هست خودش بتنهایی استفاده نكند بلكه با بخشش به ديگران، قسمتي از مشكلات آن ها را حل كند و ديگران را از نعمت هايي كه خداوند به او داده - چه نعمت مادي و چه نعمت هاي معنوي، مانندِ علم- برخوردار كند. سخاوت از «سخی» گرفته شده است و «السین والخاء والحرف المعتل، یدل علی اتساع فی شیء و انفراج. الاصل فیه قولهم: سخیت القدر و سخوتها، اذا جعلت لالنار تحتها مذهباَ»[7]؛ يعني ماده «سخی» دلالت می کند بر توسعه و فراخ گرفتن در چیزی و فرج در کاری. اصل در آن این است که وقتی می گویی: «سخیت القِدر»، این در زمانی است که آتش را زیر دیگ هدایت کنی؛ یعنی توسعه قائل بشوی در رساندن حرارت به تحت دیگ و باعث گرمی و حرارت آن شوی؛ بنابراين تعريف، سخاوت كه از همين ريشه است موجب روشنايي و گرم كردن كانون خانواده هاي بينوايان مي شود.

شايد بهترين بیان درباره سخاوت، فرمایش امام رضا عليه السلام باشد كه فرمودند: «السخي ياكل من طعام الناس لياكلوا من طعامه و البخيل لاياكل من طعام الناس لئلا ياكلوا من طعامه»[8]؛ انسان سخاوتمند، از غذاي ديگران مي خورد تا از غذاي او بخورند؛ ولي انسان بخيل، از غذاي ديگران نمي خورد تا از غذاي او نخورند».

سخاوت و بخشش اهل بیت در قرآن کریم

قرآن کریم، در مقاطع و موارد متعددی به بذل و بخشش اهل بیت عصمت علیهم السلام اشاره می کند، در اینجا به دو نمونه از آن ها اشاره می کنیم: آیه ی شریفه ی سوره ی مائده، در مورد انفاق و بخشش امیر المؤمنین علی علیه السلام نازل شده و شیعه و سنی اتفاق نظر دارند که این آیه شأن نزولی جز در مورد بخشش علی علیه السلام در حال رکوع ندارد[9]. إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ [10]؛ همانا ولی امر شما خدا و رسول اوست و کسانی که نماز را اقامه کرده و در حال رکوع، زکات خود را بپردازند». در زمان نزول این آیه ی شریفه، مصداقی جز امیرالمؤمنین علی علیه السلام نداشت.

در سوره دهر که نزد شیعه معروف به سوره ی اهل بیت رسول اکرم نیز می باشد، خدای متعال در شأن آن بزرگواران چنین می فرماید: وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً[11]؛ و به [پاس] دوستى [خدا]، بينوا و يتيم و اسير را خوراك مى دادند و می گفتند: براى خشنودى خداست كه به شما مى خورانيم و پاداش و سپاسى از شما نمى خواهيم.

. الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ ؛[12] كسانى كه اموال خود را، شب و روز و نهان و آشكارا انفاق مى كنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان خواهد بود و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى شوند. این آیه ی شریفه نیز در شأن امیر المؤمنین علی علیه السلام و ایثار و انفاق وی نازل شده است[13].

در شأن نزول این آیه نیز فریقین هیچ اختلافی ندارند و معتقدند که در مورد اهل بیت عصمت و طهارت -یعنی علی، فاطمه و فرزندان آن ها- و انفاق و ایثاری که کردند نازل شده و داستان آن در کتب تاریخی و سیره نگاری به طور مفصل آمده است.

امام علی علیه السلام

امام علی علیه السلام روزها روزه می گرفت و شب ها را به گرسنگی می گذراند و غذای خویش را به فقرا می داد. سوره ی هل اتی و آیه 274 سوره ی بقره، در باب ایثار آن حضرت نازل شده اند[14]. امام علی علیه السلام کارگری می کرد و اجرتش را تصدّق می نمود و خود از فرط گرسنگی، بر شکمش سنگ می بست. در سخاوت آن امام بس که اعداء عدو ایشان، یعنی معاویه، در مورد ایشان می گوید: اگر علی، خانه ای از طلا و خانه ای از کاه را مالک شود، طلا را بیشتر تصدق می دهد تا هیچ از آن نماند[15]. «الفضل ما شهدت به اعدا» فضیلت آن است که دشمنان نیز به آن گواهی دهند.

راوی می گوید: نزد امام صادق علیه السلام بودم که نام امیر المؤمنین نزد او به میان آمد. امام صادق بسیار او را ستودند، آنگاه فرمودند: همانا وی از دارایی خویش هزار بنده خرید و در راه خدا و برای رهایی از دوزخ، آزاد کرد که بهای آن را از دسترنج خود و عرق پیشانی خویش تهیه کرده بود.[16].

هرگاه ثروتی دست امیر المؤمنین علیه السلام می رسید فقرا و تهیدستان را با خبر می ساختند و پس جمع شدن آن ها، پول ها را از دست راست به دست چپ خویش می ریختند و می فرمودند: «ای درهم های زرد و سفید، غیر مرا فریب دهید». آنگاه همه ی آن ها را بین محرومین تقسیم می کرد و سپس دو رکعت نماز شکر می خواند[17].

یکی دیگر از محورهای خدمت رسانی علی علیه السلام ، حفر چاه و قنات بود که آن ها را وقف مسافرین و نیازمندان می کرد. امام صادق علیه السلام می فرماید: روزی امیرالمؤمنین علیه السلام ، سرگرم حفر چاهی بود، مقداری چاه را که کند ناگاه به گونه ای غیر معمول، آب بسیار گوارا و شیرینی فوران کرد. گروهی که نزد حضرت بودند به ایشان تبریک می گفتند، ولی علی علیه السلام فرمودند: من برای شکرگذاری در برابر نعمت های الهی، این چاه را وقف مسافرین و زائرین بیت الله الحرام می نمایم و هر کس که آب آن را بفروشد یا به دیگری ببخشد، لعنت خدا و فرشتگان بر او باد.[18]

همواره در شب های تاریک، آرد و نان و غذاهای دیگر را بر دوش می گرفت و به خانه فقرا می برد و آن ها را سیر می کرد در حالی که خود گرسنه بود. به راستی که قلم و بیان از توصیف عظمت احسان و ضعیف نوازی و همدردی حضرت علی علیه السلام با دردمندان و بینوایان، عاجز است[19]. تنها به عنوان نمونه به ذکر چند فراز می پردازیم:

راوی می گوید: علی علیه السلام را دیدم که تنها از خانه بیرون آمده و نگران به اطراف نگاه می کند. نزدیک رفتم، دیدم بسیار غمگین است به طوری که اشک از چشمانش سرازیر می باشد، پرسیدم: چرا غمگین هستی؟ فرمود: هفت روز است که مهمانی به خانه ما نیامده است، در جستجوی مهمان هستم.[20]

سخاوت حسن بن علی علیه السلام

ابو نعیم در کتاب حلیه می نویسد: حسن ابن علی علیه السلام ، سه بار دارایی خود را به دو نیم کرد و نصفش را در راه خدا بخشید؛ چنانکه یک جفت کفش را به مستمندان می داد و یک جفت را برای خود نگه می داشت. در مناقب ابن شهر آشوب هم این چنین آمده است: مردی از او چیزی خواست. آن حضرت پنجاه هزار درهم و پانصد دینار به وی بخشید و گفت: کسی را برای حمل این بار بیاور، و چون کسی را حاضر کرد عبای خود را هم به او داد و گفت: این هم اجرت باربر.[21]

عربی برای درخواست کمک به حضور امام حسن مجتبی آمد، آن حضرت فرمود: هر چه در خزانه است به او بدهید. بیست هزار درهم بود همه را به آن مرد عرب دادند. مرد عرب گفت: مولای من، اجازه ندادی که حاجتم را بگویم و مدیحه ای در شأن شما بخوانم. حضرت در پاسخ مرد عرب، اشعاری بدین مضمون انشاء کرد: ما گروهی هستیم که پیش از سؤال به مردم احسان می کنیم.

امام حسن علیه السلام ، بخشش و عطا داشت ولی سعی می کرد هرگز کسی را شرمنده نسازد. اجازه نمی داد که فقیری در حضورش درد دل کند و حاجت خود را بیان کند و بر اثر آن عرق شرم و خجلت بریزد. به آن حضرت گفته شد: چرا هرگز سائلی را ناامید بر نمی گردانی؟ فرمود: بدان خاطر که من هم سائلی به درگاه خداوندم و می خواهم خدا محرومم نسازد. با چنین امید و آرزویی شرم دارم که سائلی را ناامید برگردانم.

امام حسین علیه السلام

روزی امام حسین علیه السلام بر اسامه بن زید وارد شد. وی بیمار بود و به شدت اظهار غم و اندوه می کرد. امام علت آن را پرسید؟ وی در پاسخ گفت: شش هزار درهم بدهکار هستم. آن حضرت فرمود: من بر عهده می گیرم این مبلغ را بپردازم. اسامه بن زید گفت: بیم آن دارم که قبل از پرداخت بدهی خود، از دنیا بروم. امام فرمود: قبل از آنکه مرگت فرا رسد وام تو را پرداخت خواهم کرد. حضرت پیش از آن که مرگ او فرا رسد وام او را ادا کردند.[22]

ابن عساکر در کتاب تاریخ دمشق خود چنین می نویسد: شخص فقیری وارد مدینه شد. در حالی که قدم می زد خود را به خانه ی حسین ابن علی علیه السلام رسانید. حلقه ی در را به صدا در آورد و این شعر را سرود:

  • لم یخب الیوم من رجاک ومن حرک من خلف بابک الحلقه
  • فانت ذو الجود انت معدنه ابوک قد کان قاتل الفسقه

امروز کسی که حلقه ی در تو را گرفته و به صدا در آورده، پشیمان بر نخواهد گشت. تو صاحب جود و بخششی و معدن آن هستی. پدرت همان شخصی است که قاتل اهل فسوق بود.

امام حسین علیه السلام ، در این هنگام به نماز ایستاده بودند، با شنیدن صدای او نماز را کوتاه کردند و خود را به مرد عرب رساندند. همین که در را گشودند مردی را مشاهده کردند که فقر و ناتوانی در چهره اش نمایان بود. قنبر را صدا زد و از وی پرسید: از پول مخارج خانه چقدر نزد تو موجود است؟ قنبر گفت: ای فرزند رسول خدا، دویست درهم باقی مانده که آن هم به امر شما باید بین افراد خانواده ی شما تقسیم گردد. امام فرمودند: آن را نزد من بیاور تا به آنکه از دیگران سزاوارتر است بپردازم[23]. بدین ترتیب، هر چه بود به شخص فقیر بخشید و اشعاری نیز در جواب اشعار آن عرب سرودند. در این مورد می بینیم که امام حسین علیه السلام تلاش در مسیر رفع نگرانی و درماندگی مؤمن را بر نماز که برترین عبادت هاست مقدم داشته و با تمام کردن سریع نماز خویش، حاضر نشد تا فرد سائل به اندازه ی یک نماز خواندن وی نیز، در پشت منتظر مانده و باعث خجلت و شرمندگی او گردد.[24]

در موردی دیگر وارد شده است[25] که روزی کنیزی بر امام حسین علیه السلام وارد شد و دسته گلی به وی هدیه کرد. آن حضرت فرمودند: تو در راه خدای تعالی آزادی. یکی از حاضرین گفت: چگونه است که در برابر دسته گلی ناچیز، کنیزی را آزاد می سازی؟ آن حضرت فرمودند: این روشی است که خدا به ما آموخته و ما را بر آن تربیت کرده است، چنان که خدای تعالی در قرآن کریم می فر ماید: «چون شما را درود گویند، درودی بهتر از آن گویید. یا همان را باز گردانید». [26]

این ها چند نمونه از بذل و بخشش های این امام بزرگوار بود که در تاریخ به ثبت رسیده است. در واقعه ی کربلا، هنگامی که آثار زخم را بر دوش آن حضرت مشاهده کردند از امام زین العابدین سؤال کردند و علت آن را جویا شدند، امام فرمودند: پدرم همواره انبانی از غذا بر دوش خود می کشید و به منزل بیوه زنان و یتیمان و مساکین می رسانید، این زخم ، حکایت از آن بخش ها و نفقات ایشان دارد.[27]

ای بخشی از کرم و سخاوت سید الشهدا است که با مهربانی و عطوفت خاصی با فقرا برخورد می کرد. و هیچ هدفی را جز رضای الهی و دار آخرت در نظر نمی گرفتند.

علی بن الحسین علیه السلام

مرحوم اربلی در کشف الغمه آورده است: آنگاه که یزید ابن معاویه، لشکریان خود را جهت قتل و غارت به مدینه گسیل داشت، علی ابن الحسین علیه السلام چهار صد زن همراه با شوهرانشان (از قبیله ی عبد مناف) را پناه داد، و تا آن زمان که سپاه مسرف ابن عقبه مدینه را ترک کردند در خانه ی علی بن الحسین بسر بردند.[28] گروهی از اهل مدینه، از غذایی که شبانه به دستشان می رسید، گذران معیشت می کردند اما آورند ی غذا را نمی شناختند.[29] پس از در گذشت علی ابن الحسین علیه السلام تازه متوجه شده بودند که شخصی که شبانه غذا و خوار بار برای آنان می آورده، علی بن الحسین علیه السلام بوده است![30] علی ابن الحسین علیه السلام ، شبانه بصورت ناشناس انبان نان و مواد غذایی را شخصاَ بر دوش می کشیدند و به در خانه فقرا می بردند و می فرمودند: صدقه ی پنهانی، آتش خشم خدا را خاموش می سازد.[31]

نقل شده آنگاه که علی ابن الحسین علیه السلام عازم حج و عمره گردید، سکینه دختر حسین ابن علی علیه السلام (خواهر گرامی شان)، برای وی توشه و سفره ای که هزار درهم خرج آن شده بود فرستاد. آن حضرت همین که به منطقه ی حره نزدیک شدند دستور دادند آن را بین فقرا و مساکین تقسیم کنند.[32]

امام باقر علیه السلام

در حالات امام باقر علیه السلام در کتب سیره آمده که آن حضرت در بخشش و سخاوت در نزد خاص و عام زبانزد بود. کرم و بزرگواری آن حضرت آوازه ای بلند داشت. با آن که عیالوار بود و زندگی متوسطی داشت اما به انعام و احسان به مردم شهره بود. سلیمان بن دمدم در مورد ایشان چنین می گوید: آن حضرت پانصد، ششصد و هزار درهم جایزه می داد و هیچ گاه از رفت وآمد پیروان و کسانی که به او دل بسته بودند، خسته و ملول نمی شد.[33]

در روایت از حسن ابن کثیر وارد شده است که از نیازمندی خود و بی وفایی دوستانم در نزد امام باقر علیه السلام گلایه کردم؛ امام فرمود: چه بد برادری است کسی که در هنگام توانگری با تو رابطه دارد و به هنگام تنگدستی رابطه اش را با تو قطع کند. آنگاه به غلامش فرمود: کیسه ای بیاور. غلام کیسه ای آورد که در آن کیسه، هفتصد درهم بود، امام فرمود: این را خرج کن و چون تمام شد مرا آگاه کن[34]. شیخ مفید در روایتی دیگر از عبدالله ابن عمیر و عمرو بن دینار نقل می کند که هر دوی آنان گفتند: ما محمد بن علی علیه السلام را دیدار نمی کردیم جز اینکه نفقه و صله و پوشش ما را می داد و می گفت: این را پیش از آنکه به دیدارر من بیایید برای شما آماده کرده بودم.[35]

با اندک تأملی در متن این چند حدیث که به آن ها اشاره شد، می توان به وضوح به روحیه و صفت بزرگواری و سخاوت در نزد امام باقر علیه السلام پی برد. گاهی امام باقر علیه السلام ، حتی در اداره ی منزل خود در تنگنا قرار داشتند اما حاضر نبودند کسی را دست خالی از درگاه خود برانند، و حتی به این بسنده نکرده در برخی موارد می فرمودند: نکند خجالت بکشی هر وقت دوباره نیازی پیدا کردی در خانه ی ما بیا. این امر حاکی از کرامت ذاتی امام و ارزشی که وی به خلق الله قائل بودند، هست. در ضمن هبه و صله ی خویش، پیوسته مواظب بودند که نکند عزت نفس و کرامت انسانی شخص سائل پایمال گردد.

امام صادق علیه السلام

هیاج بن بسطام، در کرم و بخشندگی امام صادق علیه السلام چنین می گوید: جعفر بن محمد علیه السلام آنقدر به فقرا طعام می خورانید که دیگر برای خانواده اش چیزی باقی نمی ماند. مرحوم کلینی به سند خویش از هشام بن سالم نقل می کند: امام صادق علیه السلام همین که پاسی از شب می گذشت انبانی پر از نان و گوشت و پول فراهم می کرد و آن را به دوش می گرفت و به سوی نیازمندان مدینه رهسپار می شد و آن را میانشان تقسیم می کرد. ایشان نیز او را نمی شناختند تا هنگامی که امام صادق علیه السلام از دنیا رفتند و این امر متوقف شد. آن وقت بود که دانستند آن شخص خیّر، امام صادق علیه السلام بوده است.[36]

امام موسی بن جعفر علیه السلام

در مورد امام موسی ابن جعفر آمده که آن حضرت مهربان ترین مردم به خانواده و خویشاوند خود بود. شب ها زنبیل هایی که در آن ها پول، طلا، نقره، آرد و خرما بود برای فقرا می برد و آنان نمی دانستند از کجا می آید و چه کسی می آورد.[37] حسن بن محمد بن یحیی به سند خود از محمد بن عبدالله بکری روایت می کند که او می گفت: وارد مدینه شدم، می خواستم در مدینه پولی قرض کنم ولی به جایی نرسیدم، درمانده شدم. پیش خود گفتم: خوب است پیش موسی ابن جعفر بروم و گرفتاری خود را به او بگویم. به قریه ی نقمی که حضرت مزرعه ای در آنجا داشت، رفتم. حضرت پیش من آمدند و غلامی همراه ایشان بود که در دست او غربالی بود و در میان آن تکه های گوشت کباب شده بود. آن جناب از آن خورد من نیز با او خوردم، سپس از حال من سوال کرد. سرگذشت خویش را به او گفتم. حضرت داخل خانه شده پس از اندک زمانی بیرون آمده به غلام خود فرمود: از اینجا برو! سپس کیسه ای به من دادند که در آن سیصد دینار پول بود آنگاه رفتند، من نیز بر خاسته سوار مرکب خویش شده باز گشتم[38].

گروهی از دانشمندان گفته اند که احسان و بخشش حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام از دویست دینار تا سیصد دینار بود و کیسه های پول اعطایی حضرت ابوالحسن ضرب المثل بود. از این گونه بخشش ها و احسان های امام کاظم علیه السلام فراوان می توان در کتب سیره و تاریخ ائمه ی اطهار علیه السلام مشاهده کرد که باز از روح سخاوت و کرامت آن بزرگوار حکایت دارد و ما در این مقال به همین مقدار بسنده می کنیم.

امام رضا علیه السلام

در بررسي سيره امام رضا علیه السلام ويژگي بذل و بخشش بسيار به چشم مي خورد. ايشان بسيار صدقه پنهاني مي دادند و اموال خويش را بين نيازمندان تقسيم مي نمودند. روايت شده كه یک سال ايشان، تمام ثروت خود را در روز عرفه بين نيازمندان تقسيم كردند. فردي به ايشان گفت: اين گونه بخشش، ضرر است. حضرت فرمودند: اين گونه بخشش، ضرر و زيان نيست بلكه غنيمت است؛، هرگز چيزي را كه به وسيله آن طلب اجر و كرامت مي كني، غرامت و ضرر به شمار نياور.

هر وقت سفره غذا را براي امام پهن مي كردند كاسه اي نزديك ايشان قرار مي دادند، ايشان از هر نوع غذا مقداري را برمي داشتند و در آن كاسه مي ريختند و دستور مي دادند آن را بين فقرا تقسيم كنند.[39] بعدا مي فرمودند: «فلا اقتحم العقبه»، باز هم به عقبه تكليف تن در نداد. خداوند مي داند كه همه مردم قدرت اين را ندارند كه بنده آزاد كنند براي آن ها راه ديگري قرار داده و آن غذا دادن به فقراست.

شيوه امام رضا علیه السلام در بخشش طوري بود كه حتي كسي كه مورد جود امام قرار مي گرفت، ذره اي احساس شرمندگي نمی کرد. نقل شده كه ايشان در مجلسي با ياران خود مشغول صحبت كردن بودند، جمعيت زيادي در آن مجلس حضور داشتند كه ناگهان مردي بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد و به حضرت سلام كرد و گفت: من مردي از دوستان پدران و نياكان شما هستم. از حج برمي گشتم كه خرجي خود را گم كردم، اگر شما به من كمك نمائيد تا به وطنم برسم، پولي كه شما به من مي دهي از طرفتان صدقه خواهم داد. حضرت فرمودند: بنشين. بعد از مدتي كه جمعيت پراكنده شدند و جز عده ي كمي باقي نماندند امام به اتاقشان رفتند و بعد از مدت كمي دستشان را از بالاي در بيرون آوردند و پرسيدند آن مرد كجاست؟ مرد جواب داد من در حضور شما هستم. ايشان فرمودند: اين دويست اشرفي را بگير و خرج كن، لزومي ندارد كه از طرف من صدقه بدهي از نزد من خارج شو تا تو را نبينم و تو نيز مرا نبيني. بعد از رفتن آن مرد، فردي كه در آنجا حضور داشت به امام رضا علیه السلام عرض كرد: شما نسبت به اين شخص، احسان و بخشش نموديد. علت اين كه فرموديد: برود تا شما را نبينيد و او شما را نبيند چيست؟ ايشان فرمودند: از ترس اين كه مبادا شرمندگي در صورت او ببينم. آيا از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيده ايد كه فرمودند: حسنه مخفيانه با هزار حج برابر است.

امام جواد علیه السلام

از القاب معروف و مهم پیشوای نهم شیعیان «جواد» است و این از مشهورترین القاب اوست و دلیل آن را به سخاوت و بخشش شهره بودن آن امام ذکر کرده اند. «جواد» یعنی کسی که بسیار اهل جود و بخشش باشد. امام جواد تجلی صفت جواد خداست، و کرم و بخشش از سجایا و خصایص رفتاری او ذکر شده است. چنانکه احدی را از خود ناامید بر نمی گرداند. در آن روزگار سخت و آشفته، چشم امید بسیاری از مردم گرفتار به سرای او بوده و او را «باب المراد» خویش می شناختند. او سعی داشت به صور مختلف به افراد کمک رسانی کند. بویژه به خانواده هایی که مغضوب دستگاه حکومت بوده و نان آوری نداشتند.

فردی به محضر امام جواد آمد و از شدت گرفتاری خود به امام شکوه کرده و خطاب به امام، چنین گفت: به اندازه ی مروت خود به من عطایی کن. امام فرمود: فعلا مرا توان بر آوردن حاجت تو به اندازه ی مروتم نیست. آن مرد گفت: در آن صورت به اندازه ی مروت من به من عطایی کن. امام دویست دینار به او عطا کردند و فرمودند: این درخواستت خوب و میسر است.[40]

امام حسن عسکری علیه السلام

در مورد بخشش حضرت عسگري علیه السلام روايات زيادي نقل شده است محمد بن علي بن ابراهيم مي گويد: ما تهيدست شده بوديم و روزگار بر ما سخت شده بود. پدرم گفت: خوب است نزد اين مرد ( امام حسن عسگري علیه السلام ) كه وصف بخشش و سخاوت او را شنيده ام، برويم. به او گفتيم: او را مي شناسي؟ گفت: نه، او را نمي شناسم و تاكنون نديدمش. به سوي خانه امام راه افتاديم. در بين راه پدرم گفت: چقدر خوب است كه ايشان به من پانصد درهم عطا كند؛ دويست درهم براي پوشاك، دويست درهم بر اي خوراك و يكصد درهم براي مخارج ديگر. من هم با خود گفتم: اي كاش، به من نيز سيصد درهم ببخشد؛ صد درهم براي پوشاك، صد درهم خوراك و با صد درهم دیگرش مركبي بخرم و به منطقه جبل بروم. هنگامي كه به خانه حضرت رسيديم غلام حضرت بيرون آمد و گفت: علي بن ابراهيم و فرزندش محمد وارد شوند0 وارد شديم و برحضرت سلام كرديم. ايشان پس از پاسخ سلام به پدرم فرمودند: يا علي، چرا تاكنون نزد ما نيامده اي؟ پدرم عرض كرد: آقاي من، شرم داشتم با اين حال شما را ملاقات كنم. غلام حضرت به دنبال ما آمد و كيسه اي به پدرم داد و گفت: اين پانصد درهم است؛ دويست درهم براي خوراك، دويست درهم براي پوشاك و صد درهم براي مخارج ديگر. كيسه اي نيز به من داد و گفت: اين سيصد درهم است؛ صد درهم براي خريد مركب، صد درهم براي پوشاك و صد درهم براي خوراك.[41]

در مناقب ابن شهر آشوب چنین آمده است: ابوعمر و عثمان بن سعید و احمد بن اسحاق اشعری و علی ابن جعفر همدانی به نزد علی بن حسن عسکری علیه السلام رفتند. احمد ابن اسحاق از وامی که به گردنش بود نزد حضرت شکایت کرد. آنگاه امام به عمرو که وکیلش بود، فرمود: به او سی هزار دینار و به علی بن جعفر نیز سی هزار دینار بپرداز و خود نیز سی هزار دینار بر گیر. ابن شهر آشوب پس از نقل این ماجرا می گوید: این معجزه ای بود که جز ملوک و پادشاهان آن را نیارند و ما از کسی چنین بخششی نشنیده ایم.[42]

نتیجه

حضرات معصومین علیهم السلام ، بر اساس اسناد مهم تاریخی اهل جود و سخا و مرکز مراجعه ی حاجتمندان و گرفتاران و درماندگان بوده اند. با توجه به حکایات و مطالبی که در مورد سیره ی ائمه ی اطهار علیه السلام ذکر گردید می توان دریافت که جود و سخا از جمله صفات کمالیه ای است که در مورد امامان شیعه تجلی و نمود بارز پیدا کرده است. اهل بیت عصمت و طهارت، معدن جود و سخا بوده و هیچ کسی را از در کریمانه ی خود خائب و مأیوس رد نمی کنند، هر چند که آن سائل دشمنشان بوده باشد. البته در بذل و بخشش های معصومین علیهم السلام ، نکات بسیار مهم و ارزشمندی مورد عنایت و توجه ایشان بوده که شایان توجه و درس آموزی برای هر انسان آزاده ای است. از جمله این که:

اولاَ در مورد همه ی امامان وارد شده که شبانه و به دور از انظار مردم به ایتام و نیازمندان رسیدگی می کردند؛ بدین طریق، عملاَ می آموختند که صدقه ی پنهانی ممدوح و اوقع هست و هم باعث جلوگیری از شرمندگی شخص نیازمند و فقیر می شود.

ثانیاَ: ائمه ی اطهار در مقام حفظ آبروی مردم بودند و شدیداَ نسبت به آن تأکید می ورزیدند. بطوریکه در روایات آمده که امام حسن ع می فرمودند: ما قومی هستیم که نمی خواهیم آبروی کسی بریزد. پیش از در خواست از مردم، به شخص سائل عطا می کنیم.[43]لذا می بینیم وقتی به شخصی عطایی می کردند، انقدر وسیع و کسترده به او کمک می کردند که این فرد برای بقیه ی نیاز خود به فرد دیگری رجوع نکند و همه ی نیاز او را بر طرف می ساختند.

ثالثاَ: از طرف دیگر می بینیم این بزرگواران در عطا و بخشش خود از هیچ چیزی، حتی اگر روزی و نفقه ی اهل و عیال خودشان هم بوده باشد، دریغ نمی ورزیدند، و از پیشگامان عمل به آیه ی شریفه ی «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» بودند. محبوب ترین و عزیزترین مال خود را در راه جلب رضای الهی به مردم انفاق می کردند؛ بطوریکه حتی معاویه -سخت ترین دشمن اهل بیت علیهم السلام - نیز لب به اعتراف گشوده و از این خوی پسندیده ی امام علی علیه السلام تعریف و تمجید می کند.

منابع:

1- مجلسی، محمد تقی، بحار الانوار، ج43،بیروت، موسسه الوفاء، 1403

2- اصول کافی ج4 ، ص23

3- قمی، شیخ عباس،منتهی الآمال، ج2،قم، هجرت، 1374

4- شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ترجمه و شرح هاشم رسولی محلاتی،ص325،تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1378

5- امین، سید محسن، سیره ی معصومان، ترجمه ی علی حجتی کرمانی، ج5 ، ص65، تهران، سروش،1376

6- ابو نعیم اصفهانی، حلیه الولیاء، بیروت، دار الکتب العربی، 1407 ج3

7- قائمی، علی، در مکتب اهل بیت،ص365، تهران، جمهوری، 1380

8-پیشوایی، مهدی سیمای پیشوایان در ایینه ی تاریخ، ص74،قم،دارالعلم،1380

9-، مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی

10- جرداق، جورج، الملم علی صوت العداله الانسانیه، اختصره و حققه حسن حمید السنید، قم،المجمع العالمی لاهل البیت ع

11- سپهر، عباسقلی خان ناسخ التواریخ، ، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1349ش

12- مطلبی، ابوالفضل، پرتوی از فضایل امیر المؤمنین در قرآن،قم، بوستان کتاب ،1382

13-صمیمی، حبیب الله،اهل البیت به لسان اهل بیتع،تهران، صبا،1381

14-مدرسی، هادی، ویژگیهای اخلاقی در شخصیت امام علی ع، ترجمه صادق پارسا،تهران، محبان الحسین،1381

15- باقر، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1374

16- محمدی اشتهاردی، محمد،عدالت و احسان در سیره علی ع،مجله پسدار اسلام،ش 232، 231

17- قرشی، باقر شریف، زندگانی حضرت امام حسین ع، ترجمه ی سید حسن محفوظی،تهران ، بنیاد معارف اسلامی

18- صافی گلپایگانی، منتخب الاثر،ص 172 قم، مکتب المؤلف،1422

19- فارس بن ذکریا، مقاییس اللغه، ج3، ص147، ماده سخی،قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1404

20- مجلسی، محمد تقی، تاریخ چهارده معصوم ع، قم، سرور، 1376

21- صافی، لطف الله، پرتوی از عظنت حسین ع، قم، مدرسه ی امام مهدی ع، بی تا

22- صفایی فراهانی، عباس، تاریخ سید الشهدا، قم، مسجد جمکران، 1379

23- العلایلی، عبدالله، تاریخ الحسین ع، بیروت، مکتبه العرفان، بی تا

24-سبط بن جوزی شرح حال و فضایل خاندان نبوت، ترجمه ی محمد رضا عطایی، مشهد، به نشر، 1374

25- شبر،سید عبدالله، جلاء العیون، نجف، مطبعه الحیدریه,1374ق

26- قائمی، علی ، در مکتب جواد الائمه باب المراد،ص267 بی تا، بی جا

علی اکبر باقری