آثار ابن مسکویه
ابن مسکویه در علوم و فنون گوناگون که از آن ها آگاه بوده ، کتاب نوشته است. برخی آثار او را زیاد دانسته اند، ولی امروز شاید بیش از ده یا دوازده کتاب یا رساله از او در دست نیست . آن چه اصحاب ترجمه و محققان از آثار او بر شمرده اند، ذیلاً می آوریم:[35]
1 ـ الفوز الاکبر، (در اخلاق) .
2 ـ الفوز الاصغر. در فلسفه و متعلقات آن ، و اصول دیانت ها و حقایق نفوس نوشته است . نیز در این کتاب ، رأی خود را درباره ی مخلوقات و نسبت آن ها با هم، و اختلاف طبقات آن ها از جماد و نبات و حیوان بیان می کند، می توان گفت، در این باره ، او، از پیشروان «مذهب نشؤ و ارتقا» است .
3 ـ ادب الدنیا و الدین . در این کتاب ، فرق میان اسراف و تبذیر را بیان می کند و می گوید، اسراف ، عبارت است از جهل به مقادیر حقوق ، و تبذیر، عبارت است از جهل به مواقع حقوق .
4 ـ أنس الفرید. درباره ی این کتاب گفته اند: «این کتاب ، بهترین کتابی است که درباره ی داستان های کوتاه و نکته های لطیف نوشته شده است».
5 ـ جاویدان خرد یا الحکمة الخالدة . در این کتاب ، مؤلف نشان می دهد که امثال و حکم در همه ی ملت ها و زمان ها مورد استفاده و اتفاق عقول بوده است. او، امثال و حکم پارسیان و هندیان و تازیان و رومیان را در آن گرد آورده است . این کتاب را به سال 1952 میلادی عبدالرحمن بدوی چاپ کرد، و مقدمه ی سودمندی در شرح احوال مؤلف کتاب بر آن افزود. این کتاب، از روی دانشگاه تهران به چاپ رسید.
6 ـ احوال الحکماء السلف . رساله ای است که در احوال حکما نوشته است . در ضمن آن ، برخی از صفات و احوال پیامبر، صلی الله علیه وآله، را بیان می کند، و از مسیح نقل قول می کند که گفت : «هر کس خانه ی خود را خراب نکند، و زن خود را بی شوهر نگذارد، و فرزندان را بی پدر، به ملکوت آسمان ها نتواند رسید!».
در این کتاب بر علم واجب و حکمت او اقامه ی برهان می کند و می گوید: «مقدم بر همه ی اشیا، حکمت است ؛ زیرا، اگر مقدم بر حکمت چیزی باشد، هر آینه ، حکمت باطل می گردد.».
7 ـ مختار الاشعار. همان کتاب المستوفی است درباره ی اشعار برگزیده که یاقوت حموی از آن یاد می کند، ولی درباره آن بحثی نمی کند.
8 ـ کتاب الاشربة . هبة اللّه بن صاعد حکیم و طبیب (معروف به ابن التلمیذ نصرانی ) آن را تلخیص کرده است .
9 ـ کتاب فی ترکیب الباجات من الاطعمة . ابن القفطی گوید: «کتابی نیکواست و در غایت استواری نوشته شده ، و بسیاری از اصول غریب و پسندیده ی طباخی را شامل است .».
10 ـ تجارب الامم و تعاقب الهمم. تاریخ عمومی است از خلافت آدم تا سال 372. این، سالی است که عضدالدوله در آن زمان وفات یافته است .
مؤلف، در این کتاب ، تاریخ پارسیان کهن و آن چه از اخبار روم و ترک به آن مربوط بوده ، آورده است . از همه ی کتاب هایی که در این باره در زمان مؤلف نوشته شده، از این نظر ممتاز است که مؤلف، خود را تنها جمع کننده ی حوادث قرار نداده ، بلکه در هر واقعه ، تأمل و تدبر را پیشوای خویش قرار داده ، و در واقع به فلسفه ی تاریخ پرداخته است و علیت را همواره مورد نظر داشته است .
از همه بالاتر این که: «مؤلف با این که در کنف حمایت سلاطین و وزرا و امرا به نیکی زندگی می کرده ، و قاعدتاً باید آنان را مدح می کرده و عیوب و خلافات آنان را نادیده می انگاشته ، از افعال و اعمال و کردار آنان انتقاد کرده و از بیان حق پروا نکرده است .». از این جا نیز خلاف سخن ابوحیان توحیدی که وی را به تملق و چاپلوسی متهم کرده است، آشکار می گردد. این کتاب، بین سال های 1913 تا 1917 در سه جلد در لایدن چاپ شده است .
11 ـ آداب العرب و الفرس . در این کتاب، مانند یک فیلسوف ادیب جلوه کرده، و از آداب تازیان و پارسیان و هندوان و یونان سخن رانده است. نسخه های خطی این کتاب در لایدن و اکسفوردو پاریس موجود است .
ترجمه ی فارسی این کتاب ، در زمان جهانگیر پادشاه گورگانی هند ,,به دست محمد بن محمد الارجانی صورت گرفت . در سال 1246در هندچاپ شد.
12 ـ تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق. مهم ترین تصنیف فلسفی و اخلاقی ابن مسکویه ، که نام او را در مشرق زمین شناسانده ، همین کتاب است. آن، مجموعه ای است از آرای اخلاقی افلاطون و ارسطو ,,و جالینوس و احکام شریعت اسلامی ، جز این که در این بین، تأثیر ارسطوبیش تر است . در این کتاب، ابن مسکویه آرای خویش را در باب نفس و قوا و ماهیت و افعال آن بسط می دهد، و در خلق و استواری آن بحث می کند و آن را تعریف می کند و مراتب مردم را در پذیرش آن بیان می کند، و در باب سعادت و اصول اخلاقی بحثی دقیق و فلسفی می کند و امراض نفس و اسباب علاج آنها، را نشان می دهد. این همه را در نهایت بی نظری و استواری بیان باز می گوید.
13 ـ ترتیب السعادات و منازل العلوم . در کتاب تهذیب الاخلاق ,,از آن نام می برد.
14 ـ الرسالة المسعدة . از آن نیز در تهذیب الاخلاق یاد می کند. در این کتاب کمال خاص هر جوهر را بیان می کند، و آن گاه کمال ویژه ی آدمی را به تفصیل باز می نماید.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه