علامه بحرانى
متوفاى 1107 ق.
عنوان مقاله: نابغه حدیث
نویسنده: سید مصطفى علامه مهرى
ولادت
سخن از ستاره درخشان بحرین، سید هاشم بحرانى است. او فرزند سید سلیمان حسینى بحرانى و معروف به «علامه بحرانى» است.([1])سلسله نسب او با بیست و پنج واسطه به امام موسى بن جعفر(علیه السلام)مى رسد.([2])
در نیمه اول قرن یازدهم در روستاى «کتکتان» از توابع شهر «توبلى» که پایتخت علمى و سیاسى بحرین در آن عصر بود، فرزندى از سلاله پاک رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به دنیا آمد. گرچه تاریخ تولد این وجود سعادتمند به طور دقیق به دست نیامده است. بر اساس برخى از دلایل، تاریخ تولدش را بین سالهاى 1030 تا 1040 ق. یاد کرده اند.([3])
مروارید خلیج
کشور بحرین در کرانه جنوبى خلیج فارس قرار داشته و از دیرباز به مروارید خلیج فارس مشهور بوده است. این کشور از اولین دوران طلوع خورشید اسلام هماره از پایگاههاى مستحکم مسلمانان بویژه شیعیان جهان بوده و در طول تاریخ، فرزانگان، دانشمندان و فقهاى بسیارى از آن دیار برخاسته، خدمات بى شمارى نسبت به اسلام انجام داده اند.([4])
موقعیت ویژه بحرین در عصر علامه بحرانى از نظر سیاسى و تجارى و همچنین قلوب پاک و خداجوى مردمان آن دیار و تلاشهاى فرهنگى و علمى حکومت مرکزى آن یعنى ایران، از جمله دلایلى است که موجب گردید مسلمانان آن خطه، اندیشمندان تواناى آن دیار را بسان دُرهاى گرانبها، حمایت و پشتیبانى کرده، از محضر آنان بهره مند شوند.
از این رو، پس از عراق و ایران، سومین و عظیم ترین حوزه علمیه شیعه در جهان اسلام، بحرین بوده است.([5]) «توبلى» شهر مرکزى و حاکم نشین آن روز بحرین به سبب مرکزیت سیاسى و موقعیت علمى خود، شهرتى بسزا یافته بود. در آن ایام شیخ محمد بن ماجد بن مسعود بحرانى، مرجعیت و رهبرى علمى و معنوى آن نواحى را به عهده داشت.([6])
کوچ پرستوها
موقعیت ممتاز فرهنگى، سیاسى و جغرافیایى بحرین، متجاوزان و قدرتمندان زورگو را بر آن داشت تا هر بار با تهاجم به این خطه پر حاصل، خسارات جانى و مالى بى شمارى به اهالى این منطقه وارد سازند.
این تهاجمات، عرصه را بر علماء و دانشمندان تنگ کرد به طورى که موجب مهاجرت آنان به کشورهاى همجوار بویژه ایران و عراق گردید.([7])فرزندان محدث بحرانى از کسانى بودند که در غائله سوم بحرین به ایران هجرت کرده، به اصفهان رفتند.([8])
میرزا عبدالله افندى نوشته است : «اکثر کتابهاى سید را در اصفهان در منزل فرزندش سید محسن دیده ام.»([9]) جاى تردید نیست که در این تهاجمات و حمل و نقل ها، اى بسا آثار بسیارى از دانشمندان از جمله محدث بحرانى از بین رفته باشد.
حیات علمى سید
سید بحرانى پس از چندى تحصیل در زادگاهش راهى نجف اشرف شد و از استادان آن حوزه با شکوه استفاده فراوان برد و سالها بعد با رسیدن به مقام علمى و معنوى اجتهاد، بزرگ مرجع آن حوزه گشت. گرچه سال ورودش به نجف، به صورت دقیق مشخص نیست اما به یقین در سال 1063 ق. نزد استاد بزرگ نجف، فخرالدین طریحى به دانش اندوزى مشغول بوده است.([10]) او پس از چندى به زادگاهش بحرین بازگشت و بعد از رحلت شیخ محمد بن ماجد بحرانى عهده دار منصب مرجعیت و رهبرى دینى علمى مردم گردید.([11])
سید بحرانى در دوران تحصیلات خویش از محضر استادان گرانقدرى بهره مند گشت که برخى از آنها بدین شرح است :
1. شیخ فخرالدین طریحى نجفى (متوفى 1087 ق.) مؤلف کتاب «مجمع البحرین و مطلع النیرین».
وى از خاندانهاى بزرگ نجف اشرف بود. برخى دیگر از کتابهایش عبارت اند از: «شرح مختصر النافع» و «تمیزالمتشابه من اسماءالرجال».
علامه بحرانى و علامه مجلسى هر دو از شاگردان فخرالدین طریحى بودند.([12])
2. سید عبدالعظیم بن عباس استرآبادى - از بزرگان علماى اخبارى بود که به علامه بحرانى اجازه نقل روایت داد.([13])
شاگردان
شاگردان و راویان بسیارى از سید هاشم بحرانى اجازه نقل حدیث دریافت کردند که به برخى از آنان اشاره مى شود:
1. شیخ محمد بن حسن حر عاملى، مؤلف کتاب «وسائل الشیعه».([14])
2. شیخ محمود بن عبدالسلام المعنى.([15])
3. شیخ عبدالله بن على بن احمد بحرانى (متوفى 1148ه.ق) مؤلف کتاب «الرسائل المتشتته».([16])
4. سید محمد بن على سیف الدین عطار بغدادى.([17])
5. شیخ على مقابى بحرانى.([18])
6. شیخ حسن بحرانى.([19])
7. شیخ هیکل بن عبد على اسدى جزائرى.
دومین بهارحدیث
قرن چهارم و پنجم هجرى دوران نشر و گسترش علوم و تألیف و تصنیف و آزادى نسبى علماى بزرگ شیعى بود. در این دوران عالمان و محدثان بزرگ، کُتب اربعه شیعه (کافى، تهذیب الاحکام، من لایحضره الفقیه، استبصار) را که منابع اساسى فقه تشیع به شمار مى روند به رشته تحریر در آوردند.
پس از آن دوران، تلاش علمى و تحقیقى در موضوع گردآورى، تدوین و تألیف حدیث رو به خاموشى نهاد تا اینکه پس از گذشت پنج قرن سکوت زمستانى، در قرن یازدهم هجرى، بزرگان و نوابغى از عالم تشیع به این امر مهم همت گماشته، با استفاده از زمینه مناسبى که در پرتو حکومت صفویان به وجود آمده بود، تلاش فراگیرى را در این باره پى گرفتند([20])
پیشگامان این تحول عظیم و پیام آوران این بهار با صفا، بزرگانى چون علامه مجلسى و علامه بحرانى بودند. علامه مجلسى با تدوین و نگارش مجموعه عظیم «بحار الانوار» خدمت بزرگى به اسلام کرد.
علامه سید هاشم بحرانى نیز آستین همت بالا زد و به دور از هیاهوى زمانه، خود را به دریاى بیکران علوم الهى و معارف اهل بیت افکند و با استمداد از کلام و گوهرهاى تابناک امامان معصوم، ساحلى زیبا و پر طراوت را به رهروان طریق هدایت نشان داد.
آن محدث و مفسر بزرگ انگیزه و هدف خود را از این کار عظیم چنین بیان مى کند:
«دیدم کتب علمى از بین مى رفت و آثار پوسیده مى گردید، در حالى که این کتابها قبل از روزگار ما منابعى غنى بودند که پس از چندى تنها علایمى از آنها بر جاى ماند و به مرور، اثرى از آن علامتها نیز باقى نماند. گویا چیزى گفته و نوشته نشده بوده است. با اینکه ستارگان علم و معرفت روشنى مى بخشیدند و کتابها و آثار آنها به طور فراوان در همه نقاط نگاشته و منتشر مى گردید([21])».
او با این هدف و مقصد، به این تحول عظیم دست زد و بدین سان بار دیگر طراوت شکوفه هاى بوستان اهل بیت(علیهم السلام) و پیام بهار ایمان را نوید داد.
علامه بحرانى در قرن یازدهم که مى توان آن را «عصر احیاى دوباره حدیث» نام نهاد با تمسک به حدیث شریف پیامبر گرامى اسلام که فرمود :
«ایهاالناس انى تارک فیکم الثقلین . . . کتاب الله و عترتى . . .» به دفاع از مرزهاى عقیدتى اسلام و تفسیر آیات قرآن کریم پرداخت و براى پاسدارى و ترویج ثقل اکبر (قرآن مجید) تفاسیر متعددى به رشته تحریر در آورد.
او در دفاع از ثقل اصغر (اهل بیت) و انتشار احادیث معصومین(علیهم السلام) نیز تلاشى در خور توجه و ستودنى از خود نشان داد. وى که فقیهى گرانمایه و صاحب تألیفات بسیار ارزشمندى در فقه، اصول، رجال و . . . بود زمانى از ادامه تحقیق و تألیف در فقه منصرف شد و به یکباره توجه ویژه اى نسبت به تدوین آثار اهل بیت پیدا کرد و با تمام توان و سرعت و دقت فراوان، به این مهم پرداخت.([22])
درباره او آمده است :
«علامه بحرانى عمر شریفش را وقف جمع آورى، تصحیح و تدوین احادیث نمود و حتى یک لحظه از جستجو براى یافتن کتب حدیث و جمع آورى نسخه هاى کتب حدیث وتصیح و تبویب و تنظیم احادیث براى بهتر استفاده کردن از روایات آرام نگرفت([23])».
بدین سان علامه سید هاشم بحرانى با تلاش وصف ناپذیر خویش، «پاسدار حریم ثقلین» گردید.
روش علمى و تحقیقى سید
علامه بحرانى در تدوین کتابهاى روایى و حدیث، از روشهاى برجسته و علمى خاصى استفاده مى کرد که اشاره اى اجمالى به آنها ضرورى مى نماید.
1. استفاده از روایات اهل سنت براى اثبات امامت على(علیه السلام) و دیگر امامان معصوم (علیهم السلام)به گونه اى که او حدیث منزلت را از طریق یکصد سند از دانشمندان اهل سنت با ذکر نام کتاب و مدرک آنها نقل کرده است.([24])
2. استفاده از نسخه هاى متعدد و عبارات متفاوت یک حدیث براى صحیح تر مشخص شدن و گویایى حدیث.
3. تحقیق و تصحیح سند احادیث براى پیدا کردن روایات صحیح.([25])
او در این زمینه کتاب تهذیب شیخ طوسى را بررسى و تحقیق کرد و اغلاط بسیارى را که در رجال و سند اخبار بود مشخص ساخت و اثر خویش را «تنبیهات الاریب فى رجال التهذیب» نامید.([26])
4. دسته بندى و تبویب احادیث از دیگر کارهاى مهم و لازمى بود که در سیره نیکوى سید قرار داشت.
او در این باره کتاب «ترتیب التهذیب» را که مربوط به تهذیب شیخ طوسى بود به رشته تحریر در آورد و آن را به بهترین روش تدوین و دسته بندى کرد.([27])
کوششهاى جانفرساى این محقق توانمند، عالمان و سیره نویسان بلند پایه را بر آن داشت تا همگان اعتراف کنند که در تاریخ تشیع کسى جز علامه مجلسى(رض) مانند او دیده نشده است([28]) و بلکه در برخى موارد از جمله تحقیق در سند و تصحیح آن، امتیازاتى دارد که در نوع خود بى نظیر بوده و ایشان در این باره از مصادرى حدیث نقل کرده که علامه مجلسى به آنها دست نیافته است.([29])
از نگاه دیگران
با نگاهى به نظرات بزرگان درباره علامه بحرانى، ابعادى از شخصیت وى هویدا مى شود.
1. شیخ یوسف بحرانى مى گوید :
سید بحرانى مردى است فاضل، محدث، جامع و داراى تتبع زیاد در اخبار، به طورى که غیر از علامه مجلسى مانند او در شیعه دیده نشده و کتابهاى متعددى تألیف نموده که شهادت بر وسعت تتبع و اطلاع ایشان دارد . . او از پرهیزکارانى بود که بر ملوک و سلاطین بسیار سخت مى گرفت.([30])
2. شیخ حر عاملى :
«. . . او مردى با طهارت و . . . عارف به تفسیر و علوم عربیت و رجال مى باشد([31])».
3. شیخ عباس قمى :
«سید . . . رکن معتمد، . . . فقیه ماهر، محدث جامع، متتبع در اخبار، صاحب مؤلفات کثیر سودمند، که نشان از کثرت اطلاعات . . . آن جناب است.([32])
4. سید محسن امین :
در تتمه امل الآمل آمده است که : سید بحرانى از کوههاى راسخ و دریاهاى شگرف علم است. کسى از او - حتى علامه مجلسى - پیشى نگرفته و دیگر آمدن امثال او در آینده، با این قدرت تتبع و کثرت اطلاعات مشکل است.([33])
5. شیخ حسن دمستانى:
سید بزرگوار، شجاع ثابت قدم و پیشواى پیشتاز . . . و صاحب حافظه بسیار قوى و در حفظ خصوصاً روایات به حدى رسید که بر همه غالب گردید . . . و در این مسابقه گوى سبقت را از پیشتازان این میدان - اگر چه تقدیم زمانى بر او داشتند - ربود.([34])
6. شیخ محمد حرزالدین :
. . . او بسیار مقدس، عابد و متقى بود و در تقوا، فراست و پرهیزکارى به مرتبه بلندى رسید.([35])
7. آیت الله مرعشى نجفى :
. . . شخصیتى که هم از جهت شهرت ملقب و مشهور به علامه و هم از حیث علم واقعاً علامه مى باشد آگاه و متبحر در حدیث، نابغه در روایت، پیشواى پیشتاز . . . .([36])
8. شهید مطهرى :
سید هاشم بحرینى از محدثین و متتبعین معروف شیعه بشمار مى رود.([37])
بر قله تقوا و خدمت
علامه بحرانى اسطوره تقوا و ضرب المثل پرهیزکارى بود. شیخ محمد حسن نجفى، صاحب کتاب جواهرالکلام در ضمن موضوعات مربوط به عدالت و تقوا، فرزانگانى چون مقدس اردبیلى و علامه بحرانى را از چهره هاى ممتاز و استثنایى تقوا معرفى مى کند.([38])
سید بحرانى به رغم فعالیتهاى تحقیقى و تألیف کتابهاى پرارج، هیچ گاه از هدایت و ارشاد مردم غافل نبود و وظایفى چون قضاوت، اجراى احکام الهى، کوتاه کردن دست ظالمان و دیگر امور مربوط به جامعه را بخوبى به انجام رساند.([39]) او با مدیریت دینى خویش انسانهاى صالح را به سوى تکامل و سعادت واقعى رهنمون گشته، هدایت گر مردم در دین و دنیایشان بود.
گنجینه بحرانى
علامه سید هاشم آثار ارزشمندى را در موضوعات متفاوت علوم اسلامى به یادگار نهاد و با تألیف کتابهاى متعدد، دائرة المعارفى جامع و سودمند در اختیار رهروان هدایت و پژوهشگران شریعت قرار داد. اینک آثار جاویدان او را به نظاره مى نشینیم:
1. علوم قرآن
2.البرهان فى تفسیرالقرآن
3.اللوامع النورانیّه فى اسماء على و اهل بیته القرآنیه
4.الحجة فیما نزل فى القائم الحجة
5. نورالانوار فى تفسیرالقرآن
6.الهادى و مصباح النادى
7.الهدایة القرآنیه الى الولایه الامامیه
8. اصول اعتقادات
9. حقیقة الایمان المبثوت على الجوارح و احادیث التوحید والنبوة و الامامة
10. نهایة الاکمال فیما یتم به تقبل الاعمال
11. مصباح الانوار و انوار الابصار فى بیان معجزات نبى المختار
12. امامت
13. اثبات الوصیه
14. احتجاج المخالفین على امامة على بن ابى طالب امیرالمؤمنین(علیه السلام)
15. الانصاف فى النص على الائمه الاثنى عشر من آل محمد الأشرف
16. ایضاح المسترشدین فى بیان تراجم الراجعیت الى الولایة على بن ابى طالب امیرالمؤمنین(علیه السلام)
17. بهجة النظر فى اثبات الوصایه والامامة للائمة اثنى عشر
18.البهجة المرضیه فى اثبات الخلافه والوصیه
19. تبصرة الولى فیمن راى القائم المهدى
20. تبصرة الولى فى النص الجلى امیرالمؤمنین على بن ابیطالب(علیه السلام)
21.التحفة البهیة فى اثبات الوصیة لعلى(علیه السلام)
22. سلاسل الحدید و تقیّد اهل التوحید
23. عمدة النظر فى بیان عصمة الائمه الاثنى عشر
24. غایة المرام و حجة الخصام فى تعیین الامام من طریق الخاص والعام
25. فصل معتبر فیمن راى الامام الثانى عشر
26. کشف المهم فى طریق خبر غدیر خم
27. مدینة المعاجز الائمة الاثنى عشر و دلائل الحجج على البشر
28. تفضیل الائمه صلوات الله علیهم على الانبیاء عدانبینا محمد(صلى الله علیه وآله)
29. تفضیل على (علیه السلام) على الانبیاء اوالعزم من الرسل
30. تلخیص رسالتین
31. حلیة النظر فى فضل الائمة الاثنى عشر
32.الدرالنضید فى فضائل الحسین الشهید(علیه السلام)
33. فضائل على و الائمة من ولده
34. فضل الشیعه (مناقب الشیعه)
35.اللباب المستخرج من کتاب الشهاب
36. مناقب امیرالمؤمنین
37.التیمیة والدرة الثمینه
38. معالم الزلفى فى عارف النشأة الاولى و الاخرى
39. نزهة الابرار و منار الافکار فى خلق الجنة والنار
40. تاریخ اسلام
41. حلیة الابرار فى احوال محمد و آله الاطهار
42.المطاعن البکریه والمثالب العمریه من طریق العثمانیه
43. مولدالقائم
44. وفاة النبى
45. وفاة الزهراء
46. سیرالصحابه
47. مقتل ابى عبدالله الحسین(علیه السلام)
48. فقه
49.التنبیهات فى الفقه
50. حدیث
51. ترتیب التهذیب
52. شرح ترتیب التهذیب
53. روضة الواعظین فى احادیث الائمة الطاهرین
54. تعریف رجال من لا یحضره الفقیه
55. رجال
56. تنبیهات الاریب فى رجال التهذیب
57.التیمیة فى بیان نسب التیمى
58. روضة العارفین و نزهة الراغبین
59. من روى النص على الائمة الاثنى عشر من الصحابة والتابعین
خاندان پاک
سید هاشم بحرانى که از تبار هاشمیان بود و ریشه در علویان داشت فرزندانى صالح و دانشمند به جامعه اسلامى تحویل داد. همسرش، دختر شیخ على فرزند شیخ عبدالله بن شیخ حسین بن على کنیار بود.
فرزندان سید بحرانى عبارت بودند از:
1. سید عیسى - او عالمى پرهیزکار و نویسنده اى پژوهشگر بود. شرحى بر کتاب «زبدة الاصول» شیخ بهایى نوشته است. کتاب «نهایة الاکمال فیما به تقبل الاعمال» را که اثر پدر بزرگوارش بود به رشته تحریر درآورده است.([40])
2. سید محسن - او بظاهر فرزند بزرگ سید و دانشورى پرهیزکار بود.([41])
3. سید محمد جواد - گرچه از شرح زندگى اش اطلاعى در دست نیست، آقا بزرگ تهرانى، با عبارتى مقام علمى او را بیان مى کند. وى نوشته است کتاب «زبدة الاصول» شیخ بهایى از سوى سید محمد جواد شرح شده است.([42])
4. سید على - او نیز همچون دیگر برادرانش از دانشمندان برجسته بوده است.([43])
علامه بحرانى داراى سه برادر به نامهاى سید کاظم، سید جعفر و سید احمد بوده است.([44])
سید محمد جواد فرزند سید على از نوادگان او و فاضلى توانا بود و پس از مدتى اقامت در اصفهان، براى تبلیغ اسلام به سوى فارس رفته، مدتى در شهر «خُنج»([45]) که در آن روزگار اهمیت تجارى فوق العاده اى داشت سکونت کرد.
سید محمد جواد پس از احداث مسجدى در آن شهر، از سوى ساکنان آنجا که اهل سنت بودند، مورد تهدید قرار گرفت و بر این اساس شبانگاه به سوى روستاى «اسیر» حرکت کرد و سالها در میان آنها با عزت زیست.
آقا سید محمدجواد تا پایان عمر در آنجا به سر برد تا اینکه دعوت حق را لبیک گفت : مقبره او امروزه زیارتگاه معروفى است.([46]) پس از وى فرزندانش به شهر «مُهر»([47]) که خاستگاه سادات و علما بود مهاجرت کردند.
عروج ملکوتى
سال 1107 ق. بحرین در اضطراب بود. اضطراب هجران یکى از ستارگان فروزان جهان تشیع. ناگهان سفیر غم خبر رحلت عالم ربانى سید هاشم بحرانى را به گوش ساکنان آن دیار رساند. او در روستاى نعیم جان سپرد و روحش به ملکوت اعلى پرکشید و جهان تشیع را در سوگ خود نشاند. پیکر پاکش با احترام و تجلیل به روستاى «توبلى» منتقل گشت و در مقبره ماثنى، در جوار مسجد معروف آن سامان به خاک سپرده شد. مقبره اش اینک زیارتگاه خداجویان بحرین است.
[1] - العلامة السید هاشم البحرانى، فارس تبریزیان، ص 19.
[2] - جامع الانساب، محمد على روضاتى، ص 23.
[3] - العلامة السید هاشم بحرانى، ص 21، 22.
[4] - براى اطلاع بیشتر رجوع کنید به کتاب «سیماى بحرین» تالیف على محمدى، از مجموعه دیارابرار.
[5] - دائرة المعارف تشیع، ج 3، 119.
[6] - زندگینامه علامه بحرانى، سید محمد برهانى، ص 73.
[7] - العلامة السید هاشم البحرانى، ص 31.
[8] - زندگینامه علامه بحرینى، ص 65.
[9] - ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 5، ص 299.
[10] - مقدمه تفسیرالهادى و مصباح النادى، علامه بحرانى، ص 83.
[11] -العلامة السید هاشم البحرانى، ص 42، زندگینامه علامه بحرینى، ص 73.
[12] - لؤلؤة البحرین، شیخ یوسف بحرانى، ص 66، 67.
[13] - روضات الجنات، محمد باقر خوانسارى، ج 8، ص 183.
[14] - امل الآمل، حر عاملى، ج 2، ص 341.
[15] - لؤلؤة البحرین، ص 75.
[16] - همان، ص 72,الذریعه، آقا بزرگ تهرانى، ج10، ص 258.
[17] - معارف الرجال، محمد حرزالدین، ج 2، ص 330.
[18] -الذریعه، ج 7، ص 79 و ج 8، شماره 447.
[19] -العلامة السید هاشم البحرانى، ص 48.
[20] - سیر حدیث در اسلام، سید احمد میرخانى، ص 332.
[21] - مدینة المعاجز، سید هاشم بحرانى، ج 1، مقدمه، ص 28.
[22] - علامه بحرینى، ص 113، 114، 115.
[23] -العلامة السید هاشم البحرانى، ص 57.
[24] - غایه المرام، سید هاشم بحرانى، ص 109، 126، 191، 200.
[25] -البرهان، سید هاشم بحرانى، ج4، ص 551.
[26] - لؤلؤة البحرین، ص 65.
[27] - همان
[28] - لؤلؤة البحرین، ص 63,الکنى و الالقاب، شیخ عباس قمى، ج 3، ص 93, قصص العلماء، ص 63, اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملى، ج 51، ص 8, انوارالبدرین، على بلادى، ص 136.
[29] -العلامة السید هاشم بحرانى، ص 57.
[30] - لؤلؤة البحرین، ص 63، 64.
[31] - امل و الآمل، ص 341.
[32] - فوائدالرضویه، ج 2، ص 705.
[33] - اعیان الشیعه، ج 51، ص 8، ج 10، ص 249.
[34] - انتخاب الجید من تنبیهات السید، ص 2.
[35] - مراقدالمعارف، ج 2، ص 358.
[36] - ترتیب التهذیب، مقدمه.
[37] - خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 409.
[38] - جواهرالکلام، ج 3، ص 295.
[39] - لؤلؤة البحرین، ص 63.
[40] - انوارالبدرین، ص 140.
[41] - زندگینامه علامه بحرینى، ص 93.
[42] -الذریعة، ج 13، شماره 1092.
[43] - زندگینامه علامه بحرینى، ص 94، 95.
[44] - همان
[45] - خنج از شهرهاى استان فارس
[46] - زندگینامه علامه بحرینى، ص 94، 95.
[47] - مُهر از شهرهاى جنوبى استان فارس و از توابع شهرستان لامرد است.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه