13 مهر 1394, 13:51
سیّد حسین، در جمیع مراتب بر جمیع عالمان معاصرش مقدّم و صاحب کراماتى بود. وى زبانى گویا و قلبى قوى داشت. زمانى که شاه اسماعیل دوم به مذهب اهل تسنّن مى گراید، تعصّب شدیدى نسبت به عالمان شیعه نشان مى دهدامّا سیّد حسین به شدّت با سلطان به مخاصمه برمى خیزد و او را از اذیت شیعیان و عالمان بازمى دارد. یک بار، سلطان اسماعیل به سیّد حسین دستورى مى دهد، ولى سیّد مى گوید:
«من فرمانبر تو نیستم و تو مى توانى دستور قتل مرا صادر کنى امّا در این صورت، مردم خواهند گفت که یزید دوم، حسین دوم را کشت و آن گاه تو را لعن خواهند کردهمان گونه که یزید اوّل را لعن مى کنند.».
به هر حال، سلطانِ مذکور دستور داد، تا سیّد را در حمامى داغ حبس کنندتا بدین طریق او را به قتل رسانند، امّا هنگامى که پس از مدّتى حبس، حمام را باز کردند، دیدند که او در کمال صحت از حمام خارج شد.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان