13 مهر 1394, 13:51
او واقعاً عاشق و شیداى اهل بیت(علیهم السلام) و ائمه معصومین(علیهم السلام) بود و در ایام شهادت و رحلت آن بزرگان، همانند مادران فرزند مرده گریه مى کرد. یکى از روحانیون تهران مى گوید:
«روز عاشورا در منزل حاج سلطان لنکرانى، مجلس روضه برقرار بود. آیت الله لنکرانى از من خواست در آن جا به منبر بروم برایم مقدور نبود و عذر آوردم. او خیلى اصرار کرد دست به محاسنش کشید و گفت: آخر من شیعه پیرمرد هستم و مى دانى دلم چه مى خواهد دوست دارم از آن نوحه هاى سوزناک آذرى برایم بخوانى... قبول کردم و رفتم. قبل از من، بعضى آقایان صحبت کرده بودند. شیخ گفت: این حرف ها مال امروز نیست اینها به چه درد مى خورد؟ امروز، روز عاشورا و روز عزاى امام حسین(علیه السلام)است، برخاستم به منبر بروم دوباره تکرار و تاکید تو را به جان حسین بن على از شعرهاى ترکى برایمان بخوان. روضه را به زبان آذرى آغاز کردم. هنوز چند لحظه اى نگذشته بود، دیدم اشک از چشمان این مرد سرازیر است به طورى که نزدیک بود بى اختیار شود. روضه را تعدیل و متوقف کردم قدرى آرام گرفت دوباره خواست ادامه بدهم، امتثال امر نمودم و در نهایت دعا کردم و نشستم.
شیخ گفت: فلانى! امروز به من احسان کردى. این جور حال پیدا کردن، کمتر به دست مى آید.[55]
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان