13 مهر 1394, 15:28
رویارویى با فراماسونرى
فراماسونرى در اذهان و افکار بیدار جهان، نامى زشت و سرشتى کریه دارد. نهادى که پا به پاى استعمار در کشورهاى زرخیز - بخصوص ایران - نفوذ کرد و با پرورش عناصر مرموز داخلى، زمینه استثمار و غارت ملتها را براى استعمارگران وحشى چون انگلیس فراهم ساخت و ضمن تحقیر تمدن و فرهنگ کشورهاى استعمار شده، فرهنگ منحط غرب را در میان آنان ترویج کرد و عقب ماندگى را برایشان به یادگار نهاد.([25])
تشکیلات فراماسونرى در ایران از نخستین پیامدهاى موج غرب گرایى و روشنفکرى در ایران بود که به وسیله روشنفکران دست آموز غرب همچون میرزا ملکم خان و براى مقابله با اسلام و روحانیت پدید آمد و ملکم - که تاریخ ایران از او به نفرت یاد مى کند - در سال 1237 نخستین سازمان فراماسونرى در ایران را به نام فراموشخانه بنیاد کرد و گفته شده است که او همسویى و همنوایى ناصرالدین شاه را براى این کار نیز به دست آورد.([26])
با پدید آمدن فراموشخانه، علما و روحانیون متعهد بپا خاستند و بر ضد آن به افشاگرى و مبارزه دست زدند و جنبش ضد فراماسونرى در ایران را هدایت کردند. رهبر این خیزش، مرجع بزرگوار و مجتهد بانفوذ، حاج ملاعلى کنى بود. او در ابتدا در نامه اى خطاب به ناصرالدین شاه، خطر ملکم و افکار انحرافى فراموشخانه او را گوشزد کرد([27]) و سپس در اقدام شجاعانه دیگرى حکم به تکفیر «ماسون»ها داده، حمله به مرکز ماسونها را رهبرى کرد و مردم مسلمان نیز به دستور ایشان، فراموشخانه - آن مرکز استعمارى - را با شور و هیجان بسیار به آتش کشیدند و شاه را وادار به تعطیل و انحلال آن لانه فساد کردند.([28])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان