عیّاشى سمرقندى
(320 ـ 368 هـ .ق.)
عنوان مقاله: آفتاب سمرقند
نویسنده: سیدحسن احمدى نژادبلخى
جمع باید کرد اجزا را بعشق *** تا شوى خوش چون سمرقند و دمشق
سمرقند را عروس شهرهاى دنیا نامیده اندسرزمینى که سرسبز و خرّم است و در آن سوى دریاى جیحون و ماوراء النهر قرار دارد. سُغد، کشّ فرغانه، چاچ، خجند و نخشب از نواحى مهم آن است.([1])
قرن هاى سوم و چهارم هجرى روزگار طلایى سمرقند بود که در مشرق اسلامى چون نگین یاقوتى مى درخشید. سمرقند از طلایه داران فرهنگ و ادب بود و آسمان نیلگونش غرق ستارگان و مشعلداران دین و دنیا بود. مدرسه ها و مسجدهاى سمرقند و رصدخانه میرزا الُغُ، از شاهکارهاى تمدن مشرق زمین به حساب مى آمد. هم اکنون از میان آن همه ستاره به دیدار بزرگ مردى مى رویم که روزگارى آفتاب دین و دانش و از فقیهان وارسته و پژوهشگران فرهیخته بود. هم اکنون سمرقند جزو قلمرو ازبکستان و در همسایگى افغانستان ولایت مزار شریف، قرار گرفته است.
نیاکان
از نیاکان عیّاشى سمرقندى اطلاعى چندان در دست نیست و فقط در موارد اندکى اشاره بدان شده است که در ذیل مى خوانیم: ابن ندیم در کتاب خود به نام «فهرست» مى نویسد:
«ابو نضر([2]) محمّد بن مسعود عیّاشى از مردم سمرقند و به قولى، از بنى تمیم بوده است.»([3])
ابوالعبّاس نجاشى مى نویسد:
«ابو نظر محمّد بن مسعود بن محمّد بن عیاش سُلمى سمرقندى معروف به عیّاشى است.»([4])
در ریحانة الادب آمده است:
«محمّد بن مسعود بن محمّد بن عیّاش تمیمى عراقى کوفى سمرقندى...»([5])
مسلم است که وى از تبار عرب ها و از دودمان عرب هاى مهاجر سرزمین ماوراء النهر و سمرقند است که منسوب به عیّاشى، تمیمى، سمرقندى و سلمى مى باشد.
خاندان عیّاشى
متأسفانه در هیچ یک از منابع تاریخى و رجالى، اسمى از خاندان محمّد بن مسعود عیّاشى در سمرقند و بخارا برده نشده است و فقط پسوند عیّاش و یا عیّاشى در ذیل نام محمّد بن مسعود، پدر و جدّ وى تکرار شده است.
اکنون شهرى به نام «عیّاش» در کشور مغرب قرار دارد که در گذشته، علمایى در آن دیار مى زیستند.([6])
موقعیت اجتماعى
پدر محمّد بن مسعود بن محمّد بن عیّاش از خاندان ثروتمند و سرشناس، و خوش نام و خیّر سمرقند بود.
بیش تر کتاب هاى رجالى نوشته اند که: مسعود بن محمّد بن عیاش منزل بسیار بزرگى براى فرزندانش به ارث گذاشت، که ده ها محقق کارهاى فرهنگى در آن جا انجام مى دادند. به علاوه بر آن، سیصد هزار دینار پول رایج آن روز از جمله ما ترک وى بود که محمّد همه آن ها را در راه نشر علم و ادب و ترویج فرهنگ اهل بیت(علیهم السلام) به مصرف رساند.([7])
زادگاه
از تاریخ تولد، زادگاه و آرامگاه عیّاشى چیزى در حافظه تاریخ ثبت نگردیده و فقط از وى به نام سمرقندى، عراقى و کوفى نام برده اند. به طور یقین، زادگاه او سمرقند است. به احتمال قوى، او در جوار تربت سردار شهید خراسان، حضرت قثم بن عباس(رحمه الله) (پسر عموى حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله)) به خاک سپرده شد. رجالیّون بزرگ شیعى و سنّى، مانند: ابن ندیم، شیخ طوسى، نجاشى، ابن شهر آشوب، علامّه حلّى، ابن داود، مامقانى، اردبیلى، مدرسى، محدث قمى، علامّه آقا بزرگ تهرانى و سید حسن صدر وى را اهل سمرقند مى دانند.([8])
بازمانده
شیخ طوسى مى نویسد:
«جعفر بن محمّد بن مسعود عیّاشى، فاضل و راوى بود و جمیع آثار پدر را روایت نمود. ابوالفضل شیبانى از او روایت کرده است.»([9])
لقب ها
از نظر علم رجال، جایگاه ویژه اى دارد. اینک به القاب و اوصاف محمّد بن مسعود سمرقندى که از ستارگانِ پر فروغ مکتب امامیه در آن سوى دریاى جیحون بوده است به این ترتیب نام مى بریم و توضیح القاب را به صاحبان اندیشه وا مى گذاریم:
فقیه جلیل القدرعالم زاهدواسع الاخباربصیر بالروایةمضطلع ثقةصدوقعین من عیون نبیل ادیب فهیم افضل اهل المشرق علماوجد دهره و زمانه فى شقةغزارة العلم مفسّرمحدث اکابروحیدمورّخ منجم شاعرطبیب شیخ اصحاب رجال من کبار الاصحاب.([10])
مکان تحصیل
زمان ومکان درتکوین شخصیت ورشد فکرى افراد تأثیر فزاینده دارد، تا جایى که فقیهان معاصر شیعه، از جمله: امام خمینى(قدس سره)، شهید مطهرى و شهید دکتربهشتى ـرحمة الله علیهم ـ بر این باورند که زمان و مکان در استنباط و اجتهادِ مجتهد، دخالت مستقیم و تفکیک ناپذیرى دارد.
محمّد بن مسعود بیش تر تحصیلات خویش را در حوزه هاى کهن آن روز جهان اسلام، چون: کوفه، بغداد و قم گذرانید. مراکز فرهنگى جهان اسلام در آن روزها، به این حوزه ها و چند حوزه کوچک دیگر خلاصه مى شد و سمرقند نیز مرکز حوزه هاى علمیه اهل سنّت بود.([11])
او با ثقة الاسلام کلینى و محمّد بن بابویه معاصر بود.
استادان
محمّد بن مسعود عیّاشى سمرقندى(رحمه الله) از محضر نام آورترین ستارگان عصر خود در حوزه هاى دین پژوهى کوفه، بغداد، قم و سمرقند. کسب دانش نمود. اینک نام هاى استادان وى را بر مى شمریم:
1. اسحاق بن محمّد بصرى، از شاگردان امام عسکرى(علیه السلام).
2. ابراهیم بن محمّد بن فارس، از شاگردان امام عسکرى(علیه السلام).
3. احمد بن منصور خزاعى.
4. احمد بن عبدالله علوى.
5. ابوالعباس بن عبدالله بن سهل بغدادى.
6. ابوعبدالله شاذان قزوینى.
7. ابوعلى محمّد بن احمد بن حماد مرورودى.([12])
8 . حسین بن عبدالله قمى.
9. حمدویه بن نصر.([13])
10. حسین بن اشکیب سمرقندى، فقیه امامى مذهب در بلخ و سمرقند.
11. جعفر بن ایوب سمرقندى، معروف به ابن تاجر.
12. جبرئیل بن احمد فاریابى.
13. على بن فضّال.
14. عبدالله بن محمّد بن خالد طیالسى.
15. على بن عبدالله بن مروان.
16. على بن محمّد بن نصیر کشى از سمرقند است.
17. على بن محمّد بن فروزان قمى.
18. على بن على خزاعى.
19. على بن قیس قومسى (سمنانى)20. عبدالله بن خَلَفْ.
21. على بن محمّد بن عیسى.
22. عبدالله بن میمون.
23. على بن حسین.
24. عبدالله بن حمدویه بیهقى (سبزوارى)، شاگردان امام عسکرى(علیه السلام).
25. فضل بن شاذان نیشابورى.
26. سلیمان بن جعفر.
27. محمّد بن یزدان رازى (اهل رى).
28. قاسم بن هشام لؤلؤ، از شاگردان امام حسن عسکرى(علیه السلام).
29. محمّد بن احمد نَهْدى.
30. محمّد بن عیسى بن عبید یقطینى.
31. محمّد بن احمد بن نُعیم، معروف به ابوعبدالله شاذانى.
32. محمّد بن ابراهیم بن محمّد بن فارس.
33. نصر بن صباح ابوالقاسم بلخى.
34. یوسف بن سخت بصرى، از یاران امام حسن عسکرى(علیه السلام).([14])
تأسیس دار العلوم
محمّد بن مسعود عیّاشى سمرقندى پس از رسیدن به قلّه هاى دانش و بازگشتِ از حوزه هاى دین پژوهى مهم جهان اسلام، منزل مسکونى که از پدر به او ارث رسیده بود، را به دار العلوم و یا دار الحدیث تبدیل نمود.
نجاشى مى نویسد:
«ابوعبدالله حسین بن عبدالله غضائرى گفت: از قاضى ابوالحسن على بن محمّد شنیدم که ابو جعفر زاهدى روایت کرد که محمّد بن مسعود سمرقندى پس از مرگ پدرش، تمام میراث او، از جمله 300000 دینار پول رایج را براى جمع آورى حدیث و تربیت طلاب به مصرف رساند. منزل وى مانند مسجدى مى ماند که مملو از جمعیت طلاّب بود. گروهى نسخه بردارى مى کردند، جمعى مقابله مى نمودند، بخشى قرائت مى نمودند و بعضى هم حاشیه مى نوشتند.»([15])
مجدد فرهنگى قرن سوم
برخى محمّد بن مسعود را از مجدّدان فرهنگ ناب اسلام مى دانند. علامّه سید محمّد حسین طباطبایى مى فرماید:
«.. او در تجدید حیات علمى شیعه سعى بلیغ مبذول داشت و خانه اش محلّ تجمع رجال علم و فرهنگ و طالبان فضیلت، همچون مدرسه اى مملو از محصلین و محققین و نویسندگان و مقابله کنندگان نسخه ها و نسخه برداران بود. چنان که گفته اند: هر چه داشت در راه نشر دانش به مصرف رساند...»([16])
کرسى تدریس
عیّاشى چون خورشید، شعاعش بر سرزمین بى جان و یخ زده جامعه آن روز ماوراء النهرتابیدن گرفت و حوزه هاى بسته و عقیم آن سامان را متحوّل ساخت. او توانست فقه پویا و سیّال اهل بیت عصمت(علیهم السلام) را بازگو نماید و ستارگانى را حول محور خویش گرد آورد. او از نخستین دانشورانى است که فرهنگ علوى را در آن نواحى به عنوان یک مذهب و تفکر عمیق علمى مطرح نمود. شیخ طوسى(رحمه الله) مى نویسد:
«محمّد بن مسعود بن عیّاشى مجلسى براى خواص (اهل فضل) و محفلى درسى براى عامّه (مردم) برقرار کرده بود.»([17])
شاگردان
اینک نام هاى شاگردان وى را ذکر مى کنیم:
1. ابوعمر محمّد بن عمر بن عبدالعزیز کشّى(متوفا: 340 هـ .ق.)
کشى از بزرگ ترین کارشناسان علم رجال است و کتاب «رجال» او جزو معتبرترین کتاب هاى رجالى است که هنوز مورد استفاده فقیهان و پژوهشگران است.
2. ابو نصر احمد بن یحیى.
3. ابو جعفر بن ابى عوف نجارى.
4. ابو نصر بن یحیى فقیه.
5. ابوطالب مظفر بن جعفر بن محمّد علوى.
6. ابوالحسن قزوینى.
7. ابوبکر قنّاتى (قنادى).
8 . ابو على وارثى.
9. ابو نصر خلقانى.
10. ابوعبدالله بقّال.
11. احمد بن عیسى بن جعفر علوى.
12. احمد بن یعقوب سنائى.
13. احمد بن صفّار.
14. ابراهیم حُبُوبى.
15. اسماعیل بن محمّد اسکافى.
16. احمد بن یحیى، معروف به ابا نصر.
17. جعفر بن محمّد بن مسعود عیّاشى سمرقندى (فرزند عیّاشى).
18. جعفر بن ابى جعفر سمرقندى.
19. جعفر بن ابوالقاسم.
20. جعفر بن محمّد شاشى (چاچى).
21. حیدر بن محمّد سمرقندى امامى.
22. حسین بن نُعیم سمرقندى.
23. حسین غزال کنتجى.
24. حسین کرمانى.
25. حمدویه بن نصر.
26. حیدر بن محمّد بن نعُیم سمرقندى.
27. زید بن احمد خلقى.
28. سعد صفّار.
29. عبدالله بن صیدلانى.
30. على بن محمّد حسنویه کرمانى.
31. عبدالله بن طاهر حلوانى.
32. عمرو خیّاط.
33. على ابو اسماعیل، دهقان زاهد و فاضل.
34. لیث بن نصر.
35. قاسم بن محمّد رازى.
36. محمّد بن نعیم خیّاط.
37. محمّد بن یحیى ضریر مؤدب.
38. محمّد بن طاهر جمهور.
39. محمّد بن شعیب ابو جاکنى.
40. محمّد بن بلال معلّم.
41. محمّد بن فتح معلّم.
42. محمّد بن یوسف بن یعقوب جعفرى.
43. یزدکى و... .([18])
آثـار
بزرگترین میراثى که از مشعلداران دین و دیانت براى بشریت به ارمغان رسیده، آثار مکتوب آن ها است که امروز جهان و امدار میراث گراسنگ ستارگان افول کرده از آسمان دانش و خرد است.
عیّاشى توانست در زمینه هاى فقه، حدیث، قرآن، کلام، ادیان، امامت، رجال، ادعیه، تقیه، اخلاق، جهاد، اعجاز، محبّت، بهشت و جهنّم، سیره، تاریخ، حقوق، آداب، پوشاک، هیئت، نجوم، طب، عروض وقافیه، زجر، استخاره، صنعت خواب و تفأل، 208 کتاب تألیف نماید. متأسفانه از آن ها، فقط کتاب تفسیر او از گزند حوادث در امان و براى آیندگان به یادگار ماند.
آثار عیّاشى عبارتند از:
التفسیر، الصلوات، الطهارت، مختصر الصلوات، مختصر المختصر، الصوم، مختصر الصوم، الجنائز، مختصر الجنائز، المناسک، مختصر المناسک، العالم و المتعلم، الدعوات، الزکوة، قسم الزکوة، زکوة الفطرة، الاشربه، حدالشارب، الاضاحى، العقیقة، النکاح، الصداق، الطلاق، التقیة، الاجوبة المسکتة، سجود القرآن، القول بین القولین، معرفة الناقلین، طب، الرؤیا، النجوم و الفال و القیافة و الزجر، القرعة، الفرقان بین حل المأکول و حرامه، الشفعة، الاستبراء، التجارة، القضایا و آداب الحکام، الحد فى الزنا، الحدود فى السرقة، حدالقاذف، الدیات، المعاقل، الملاهى، معاریض الشعر، السبق و الرمى، قسم الغنیمة و الفیئى، الدین و الحمالة و الحوالة، القبالات و المزارعة، الاجارات، الهبة، الزهد، الاحباس، القبلة، الجزیة و الخراج، الطاعة، احتجاج المعجزة، الحیض، العمرة، مکة و الحرم، نکاح الممالیک، مایکره من الجمع بینهم، جزافات الخطأ جنایة العبید و الجنایة علیهم، جنایة العجم، الحدود، الشروط، دیة الجنین، العینة، الحث على النکاح، الاکفاء و الاولیاء و الشهادات فى النکاح، فداء الاسارى و الغلول، جزاء المحارب، قتال المشرکین، الجهاد، الانبیاء و الائمة، الاوصیاء، المداراة، الاستخارة، دلائل الائمة، الصوم و الکفارات، الجمع بین الصلواتین، المساجد، المآثم، فرض طاعة العلماء، الصدقة على الوجبة، الکعبة، جلد الشارب، ما اتیح قتله للمحرم، وجوب الحج، باطن القراات، الجنة و النار، الصید، الذبائح الرضا(علیه السلام)المتعة، الوطى بالملک، الوصایا المواریث، البروالصلة، محاسن الاخلاق، حقوق الاخوان، الایمان، النذور، النسبة و الولاء، الاستیذان، عشرة النساء، الشهادات، الشروط، الیمین مع الشاهد، العتق و الکتابة، النشوز و الخلع، صنایع المعروف، الخیار و التخییر، العدة، الظهار، الایلاء، اللعان، الرجعة، الصفة و التوحید، الصلوة على الائمه، الرد على من صام و افطر قبل رؤیة الهلال، اللباس، امامة على بن الحسین، من یکره مناکحته، اثبات مسح القدمین، جوابات مسائل وردت من عدة بلدان، صوم السّنة و النافلة، فروع فرض الصوم، معرفة البیان، القطع و السرقة، الملاحم، المروة، التنزیل، فضایل القرآن، الغسل ، الخمس، النوادر، یوم ولیلة، مختصر یوم و لیلة، الوضوء، الزنا و الاحصان، الاستنجاء، التیمم، تطهیر الثیاب، صلوة الحضر، صلوة السفر، محنة الاوصیاء، المساجد، مختصر الطهارات، ابتداء فرض الصلوة، لبسة الصلوة، صلوة نوافل النهار، مواقیت الظهر و العصر، الاذان، حدود الصلوة، السهو، صلوة العلیل، صلوة یوم الجمعة، صلوة الحوائج و التطوع، صلوة العیدین، صلوة الخوف، صلوة الکسوف، صلوة الاستسقاء، صلوة السفینة، غسل المیت، الماتم، الصلوة على الجنائز، البداء، سیرة ابى بکر، سیرة عمر، سیرة عثمان، سیرة معاویة، معیار الاخبار، الموضح.
جنید مى گوید: کتاب هاى او 208 کتاب است و جمع کننده آن ها 27 کتاب را پیدا نکرده است.
کتاب هاى عیّاشى به سرعت در کتابخانه هاى مهم و حوزه هاى معروف جهان اسلام، در معرض دید و مطالعه طالبان علم قرار گرفت. کتاب هاى وى براى اولین بار، در سال 356 هـ .ق. به بغداد راه یافت.
نجاشى مى نویسد:
«على بن محمّد بن عبدالله ابوالحسن قزوینى قاضى، چهره درخشان از علماى ماست و در حدیث ثقه است. در سال 356 هـ .ق. وارد بغدادشد و قسمتى از کتب عیّاشى را با خود داشت و او نخستین کسى است که کتب عیّاشى را وارد بغداد نمود و آن ها را از ابوجعفر احمد بن عیسى علوى زاهد از عیّاشى روایت مى کرد که او راست کتاب ملح الاخبار که حسین بن عبیدالله (غضائرى) آن را از وى روایت مى کند.»([19])
عیّاشى از منظر دیگران
محمّد ابو نضر العیّاشى هو بن مسعود بن عیّاشى.
عـدلٌ، صـدوقٌ و من العمى رَجَعَ
طق، صح، منفق، بصیر مضطلع([20])
1. نجاشى (372 ـ 463 هـ .ق.):
«محمّد بن مسعود عیّاشى در آغاز جوانى پیرو مذهب عامّه بود و از محضر بزرگان آنان حدیث شنید. پس از بررسى و تحقیق به مذهب امامیه پیوست و از محضر ستارگانى چون: على بن الحسن بن فضّال و عبدالله بن محمّد بن خالد طیالسى، و شمارى از بزرگان کوفه، بغداد و قمکسب دانش نمود.»([21])
2. ابن ندیم(متوفا: 377 هـ .ق.):
«محمّد بن مسعود عیّاشى... از فقیهان امامیه بود که در غزارت علم، یگانه دوران خود به شمار مى رفت و کتاب هایش در نواحى خراسان اهمیت بسیار داشت. جنید بن نُعیم معروف به ابواحمد، تصنیفات او را در پایان نامه اى که به ابوالحسن على بن محمّد علوى نوشته، ذکر نموده است.»([22])
3. شیخ طوسى (385 ـ 460 هـ .ق.):
«محمّد بن مسعود بن محمّد بن عیّاشى، سمرقندى مکنّى به ابوالنظر در میان دانشمندان مشرق (خراسان و ماوراء النهر) از لحاظ علم و فضل وادب وفهم وبزرگواى از همه علماى زمان خود فزونى داشته است. بیش از دویست تصنیف دارد.»([23])
4. ابن شهر آشوب مازندرانى (متوفا: 588 هـ .ق.):
«محمّد بن مسعود عیّاشى اهل سمرقند است. گفته اند او از طایفه بنى تمیم است. او از نظر فضل و خرد، در مشرق زمین یگانه بوده و بیش از 20 جلد کتاب نوشته است، از جمله: کتاب التفسیر، العالِم و المتعلم، الدعوات، التقیه، الاجوبة المسکته و تجوید القرآن.»([24])
5. على بن داود حلّى(647 ـ 707 هـ .ق.):
«محمّد بن مسعود بن محمّد بن عیّاش سَلَمى سمرقندى، معروف به عیّاشى ثقه اى راستگو و چهره اى درخشان از چهره هاى سرشناس این طایفه (شیعه) و از بزرگان آن ها است.»([25])
6. مامقانى (متوفا: 1351 هـ .ق.):
«محمّد بن مسعود از فقیهان شیعه امامیه و از پر تلاش ترین عالمان معاصر و از چشمه هاى خروشان علم بوده است، که آثار وى در خراسان از مقام و شهرت والایى برخوردار بود.»([26])
7. اردبیلى(متوفا: 1101 هـ .ق.):
«محمّد بن مسعود بن عیاش سلمى سمرقندى، معروف به عیّاشى از قبیله بنى تمیم، شخصیّت جلیل القدر، واسع الاخبار، بصیر به روایت و محل وثوق و اعتماد بود. در میان ستارگان امامى، چشم بینا و شیخ کبیر معروف بود.»([27])
8 . مدرس تبریزى(1296 ـ 1373 هـ .ق.):
«محمّد بن مسعود بن محمّد بن عیاش، عراقى، کوفى، سمرقندى، تمیمى مکنّى به ابونضر معروف به عیّاشى، شیخ، رجل، عالم، فاضل، ادیب، مفسّر، محدّث، صدوق وثقة از اعیان علماى فرقه حقّه و اکابر فقهاى اثنى عشریه عهد کلینى(رحمه الله)... در علم و فضل و فهم و ادب و تبحر و تنّوع علمى وحید زمان خود... و با اصول روایت بصیر، در طب و نجوم و قیافه و رؤیأ هر یک از ابواب فقهیه زیاده بر دویست کتاب تألیف داده...»([28])
9. سید حسن صدر(1272 ـ 1291 هـ .ق.):
«عیّاشى محمّد بن مسعود بزرگى از بزرگان اصحاب ماست که در کثرت تصنیف و تألیف شهرت به سزایى دارد و از کتاب هایى که در زمینه سیره و تاریخ دارد، کتاب «مکه» و «حرم» و... مى باشد. او در ردیف ثقة الاسلام کلینى(رحمه الله) و علماى قرن سوم هجرى نام برده شده است.»([29])
10. محدث قمّى(1294 ـ 1316 هـ .ق.):
«او یکى از بزرگان اصحاب ماست که در نوجوانى بصیرت یافت و به مذهب وفقه امامیه رو آورد و از شاگردان على بن حسین بن على بن فضّالو جمعى دیگر از مشایخ کوفه، بغداد و قم مى باشد. در راه علم و حدیث آنچه از پدر ارث برده بود، انفاق نمود...»([30])
11. آقا بزرگ تهرانى(متوفا: 1347):
محمّد بن مسعود بن محمّد عیّاشى، ملقب به ابونضر سلمى سمرقندى، معروف به عیّاشى، داراى 200 تألیف است و از اصحاب ما چون: على بن حسن بن على بن فضّال... حدیث شنیده است.»([31])
12. علامّه طباطبایى(متوفّا: 1358):
«... محمّد بن مسعود از علمایى است که در اواخر قرن سوم مى زیسته اند. تمامى دانشمندانى که بعد از وى آمده اند، عیّاشى را به جلالت قدر، علو منزلت و سعه فضل ستوده اند.
علماى رجال او را به عنوان ثقه، عین، صدوق و راستگوى در حدیث خود شناسانده اند... در انواع رشته هاى مختلف علمى همچون: فقه و حدیث و طب و نجوم و قیافه و غیره مهارت یافت...»([32])
13. استاد مطهرى(1298 ـ 1360):
«یکى دیگر از فقهاى به نام و معروف آن زمان که معاصر با على بن بابویه قمى است (329 هـ .)، بلکه او اندکى تقدم زمانى دارد، عیّاشى سمرقندى صاحب تفسیر معروف است. او مرد جامع بوده است. اگر چه شهرتش به تفسیر است، او را از فقهاء شمرده اند...»([33])
تفسیر عیّاشى از منظر علاّمه طباطبایى(رحمه الله)
علامّه سید محمّد حسین طباطبایى(قدس سره)در مقدمه تفسیر عیّاشى که با تحقیق و تصحیح و تعلیق حجت الاسلام سید هاشم رسولى محلاتى در دو جلد به قطع وزیرى (جلد اول در 430 صفحه و جلد دوم در 368 صفحه) براى نخستین بار در سال 1380 هـ .ق. در چاپخانه علمیه قم چاپ و نشر گردیده است، مى نویسد:
«یکى از بهترین تفسیرهاى که از علماى پیشین ما بر جا مانده، کتاب تفسیر منسوب به شیخ ما عیّاشى رحمة الله علیه و آن کتاب ارزشمندى است...»
در بخش دیگرى از این مقدمه آمده است:
«تا حال که یازده قرن از نگارش این تفسیر سپرى مى گردد، احدى از فحول و بزرگان بر این تفسیر خُرده نگرفته و همه او را ستوده اند.»
شیوه نگارش تفسیر
وى در چینش تفسیر خویش ابتکارى به خرج داده است که در کمتر تفسیرى دیده مى شود که ذیلاً نحوه ورود و خروج تفسیر عیّاشى را مى خوانیم:
ـ نخست: مقدمه اى مبسوطى نوشته است که این مقدمه حاوى مطالب ذیل است:
ـ در فضل قرآن /18 حدیث
ـ درباب ترک روایت برخلاف کتاب /17 حدیث
ـ در باب روایاتى که در شأن و منزلت قرآن آمده /17 حدیث
ـ در باب تفسیر ناسخ و منسوخ، ظاهر و باطن، محکم و متشابه / 11 حدیث
ـ در باب ما عنى به الائمه من القرآن / 8 حدیث
ـ در باب علم ائمّه به تأویل / 13 حدیث
ـ در باب تفسیر برأى / 6 حدیث
ـ در باب نکوهش جدال در قرآن / 4 حدیث
مجموع 94 حدیث مى شود.
ب ـ جلد اول:
1. در تفسیر فاتحة الکتاب / 28 حدیث
2. در تفسیر سوره بقره / 535 حدیث
3. در تفسیر سوره آل عمران / 185 حدیث
4. در تفسیر سوره نساء / 314 حدیث
5. در تفسیر سوره مائده / 230 حدیث
6. در تفسیر سوره انعام / 147 حدیث
7. در تفسیر فضل سوره انعام / 353 حدیث
مجموع 1693 حدیث است
[1] - البلدان، 59 ـ 70.
[2] - برخى منابع رجالى کنیه او را «ابونضر» و«ابونظر» ذکر کردهاند.
[3] - فهرست ابن ندیم، مقاله پنجم، ص 361.
[4] - رجال نجاشى، ص 247.
[5] - ریحانة الادب، ج 4، ص 220.
[6] - فوائدرضویه، ص302 و621ریحانةالادب، ج4، ص220.
[7] - فهرست ابن ندیم، ص 361رجال نجاشى، ص 247رجال طوسى، ص 136 و معالم العلما، ص 29.
[8] - فهرست ابن ندیم، 361نجاشى، 247 و جامع الروات، ج 2، ص 192.
[9] - رجال طوسى، ص 459.
[10] - رجوع شود به منابع مذکور در همین رساله که در عناوین غالباً آمده است.
[11] - بهجة الآمال، ج 6، ص 630ریحانة الادب، ج 4، ص 221 و رجال نجاشى، ص 247.
[12] - مرو رود هم اکنون دو قسمت شده است یکى مرو کبرى که جزو کشور ترکمنستان است و دیگرى، مرو صغرى است که جزو قلمرو افغانستان، در همسایگى خراسان و شهرستان سرخس واقع شده است.
[13] - رجال نجاشى، 247.
[14] - رجال نجاشى، ص247جامع الرجال، ص58فوائد رضویه، ص692رجال کشى، ص318.
[15] - رجال نجاشى، ص 247.
[16] - مفاخر اسلام، ج 2، ص 323.
[17] - فهرست شیخ، ص 136.
[18] - رجال طوسى، ص 339 ـ 498فهرست شیخ، ص 64تنقیح المقال، ج 1، ص 899.
[19] - مفاخر اسلام، ج 2، ص 329.
[20] - بهجة الآمال، 6/630ریحانة الادب 4/221.
[21] - رجال نجاشى، ص 247.
[22] - فهرست ابن ندیم، ص 361.
[23] - مفاخر اسلام، ج 2، ص312.
[24] - معالم العلماء، ص 99.
[25] - کتاب الرجال، ص 184.
[26] - تنقیح المقال، ج 3، ص 183.
[27] - جامع الروات، ج 2، ص 192.
[28] - ریحانة الادب، ج 4، ص 220.
[29] - تأسیس الشیعه، ص 332.
[30] - الکنى و الالقاب، ص 449.
[31] - الذریعه الى تصانیف الشیعه، ج 4، ص 295.
[32] - تفسیر عیّاشى، با تصحیح و مقدمه رسول محلاتى، چاپ 1380.
[33] - آشنایى با علوم اسلامى، ص 78.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه