13 مهر 1394, 13:51
مروارید حقیقت
بنابر وصیّت شهید بزرگوار یا بر اثر جوّ اجتماعى و سیاسى آن روزگار (فتنه هاى شیخیه و بابیه)، جنازه مطهرش باید به عتبات عالیات عراق برده مى شد ولى به عللى، این کار به تأخیر گذاشته شد. لذا به رسم امانت و موقّتاً، پیکر مطهّر برغانى در مقبره «حاج میرزا ابوالقاسم شیرازى» دفن گردید.
از مراسم به خاک سپارى، چند ماه و یا چند سالى نگذشته بود که بازماندگانش تصمیم به انتقال پیکرش به عتبات عالیات مى گیرند.([64])
با حضور پرشکوه مردم، و به ویژه علما و طلاّب، در حالى که بیرق هاى عزادارى در خیابان ها و کوچه ها به اهتزاز در آمده بود، با ذکر صلوات و آواى قرآن، خاک ها و سنگ هاى قبر به کنارى نهاده مى شود.
پس از نبش قبر، متوجّه مى شوند که بدن مطهّر شهید برغانى، در کمال سلامت و تازگى است و هیچ نشانه تغییر و پوسیدگى در آن دیده نمى شود. طنین الله اکبر و صلوات در فضاى قبرستان پیچید.
این خبر در مدّتى کوتاه، به گوش همه رسید. سیل جمعیت از هر سو به سمت زیارتگاه امامزاده حسین(علیه السلام) رهسپار شد.
گروه گروه از علما، مقامات کشورى و مردم به قصد مشاهده و زیارت این واقعه، به زیارتگاه شتافتند.
پیکر مطهّر شهید برغانى آماده انتقال به عراق بود. مردم با گریه و خواهش، از بازماندگان برغانى خواستند تا اجازه دهند پیکر برغانى در قزوین به خاک سپرده شود.
بازماندگان برغانى خواسته علما و مردم را پذیرفتند و پیکرش را در قزوین به خاک سپردند.([65])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان