13 مهر 1394, 13:51
پاداش آسمانى
هر چند روزگار دانشور پارساى چرزه به دشوارى مى گذشت و تهیدستى حتى لحظه اى او را رها نمى ساخت ولى او کسى نبود که تسلیم شود و براى دست یابى به دنیا و نعمتهاى آن در سایه ستمگران پایتخت جاى گیرد. بنابراین پیشنهاد شاه را رد کرد. از پذیرش امامت مسجد نوبنیاد شاه سرباز زد و زیستن در حجره کوچک و تاریک سپاهان را از خانه مجلل و مقام رسمى تهران برتر شمرد.([20])
ناگفته پیداست که پرهیزگارى و دنیاگریزى ستاره چرزه از دید پروردگار پنهان نماند و خداوند خود از گنجهاى پایان ناپذیر غیبى ایثار سید را پاداش داد. سرانجام مردم قدر گوهر یگانه شفت را باز شناختند و امامت مسجد حاج طالب را به وى سپردند. اندکى بعد ساکنان بیدآباد او را به مسجد میرزا باقر دعوت کردند تا اقامه جماعت و ارشاد مردم را بر عهده گیرد.([21])آنگاه روزهاى تهیدستى به پایان رسید و سید فقیهان توانست خانه اى در محله "قبله دعا" خریدارى کند. فقیه آسمان تبار سپاهان گشوده شدن درهاى ثروت و نعمت به روى خویش را هرگز ثمره شایستگى هاى خود نمى دانست بلکه فروتنانه آن را به نگاههاى سپاس آمیز و دعاهاى ناشنیدنى سگى رنجور نسبت مى داد. او پیوسته مى گفت:
روزى وامى ستاندم و براى خرید غذا رهسپار بازار شدم. پس از فراهم کردن جگر، که ارزان ترین کالاى قصابى بود، سمت خانه باز مى گشتم که زوزه سگانى خرد مرا از حرکت بازداشت. سگى ناتوان و رنجور در گوشه خرابه افتاده بود و سگانى خرد لبها را بر پستان خشک مادر مى سودند. اندوه بر روانم پنجه افکند. بى اختیار جگر را نزدشان نهادم. حیوانات گرسنه بر جگر یورش بردند و آن را خوردند. پس از پایان جگر، مادرِ نحیف سر به آسمان بلند کرد. از آن پس درهاى ثروت بر من گشاده شد. و دارایى ام پیوسته فزونى یافت.([22])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان