حيات طيبه از منظر قرآن كريم
رضا ابراهيم زاده
انسان ها اگر چه از نظر حیات مادی و طبیعی با یکدیگر مشترک اند، ولی از نظر حیات معنوی با یکدیگر اختلاف دارند. قرآن کریم تعریف خاصی از حیات طیبه دارد. در سوره انعام آمده است: «آیا کسی که مرده بود و ما او را زنده کردیم و برای او نوری قرار دادیم تا میان مردم گام بردارد، مثل او مانند کسی است که در تاریکی قرار دارد و از آن نمی تواند خارج شود.»
منظور از حیات و موت در آیه فوق زندگی و مرگ معنوی است و در پرتو این حیات معنوی و روحانی است که انسان نوری پیدا می کند و در جامعه گام می گذارد. در سوره انفال آیه 24 آمده است: «ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا و رسول را اجابت کنید. هنگامی که شما را می خواند تا شما را زنده سازد.» آیه فوق به مردمی که از نظر حیات مادی و طبیعی زنده هستند. خطاب کرده و می گوید دعوت خدا و رسول را بپذیرید تا از حیاتی دیگر برخوردار شوید.
در سوره نحل آیه 97 آمده است: «هر کس از مرد و زن که عمل صالح انجام دهد در حالی که ایمان داشته باشد به او زندگی پاکیزه ای را می دهیم.» آیه فوق از آن حیات حقیقی که بر اساس ارزش های قرآنی تحقق پیدا می کند به نام «حیات طیبه» نام می برد. حال به ویژگی های حیات طیبه می پردازیم:
زندگی متکی به خدا: در قرآن زندگی آن گاه ارزشمند است که در راه خدا و در ارتباط به خدا باشد. ارتباط انسان با خدا باعث می شود تا زندگی انسان هدفمند گشته و از پوچی و بی هدفی دور باشد. کسی که زندگی خود را با خدا ارتباط دهد به نیکبختی و سعادت حقیقی نایل می شود. انسان واقعی در قرآن کریم کسی است که از یاد خدا فراموش نگردد، چرا که غفلت از خدا و فراموشی او مساوی است با از خود بیگانگی و فراموشی خویشتن. «ولاتکونوا کالّذین نسوا الله فانساهم انفسهم.» مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و در نتیجه خداوند نیز خودشان را مورد فراموشیشان قرار داد.
بی شک در جهان تهی از خدا به سر بردن نتیجه اش پوچی و بدبینی به حیات و کل هستی است. چرا که یاد و اعتقاد خدا به زندگی انسان معنا و مفهوم می دهد. در سختی های زندگی و رویدادهای ناگوار حیات، تنها عاملی که
می تواند به فرد امید و آرامش دهد، توکل به خدا و اعتقاد به اوست.
زندگی هدفدار: زندگی قرآنی از آن جا که متکی به خداست، از هدف و غایت تهی نیست. آفرینش انسان و جهان هستی بر پایه هدف و مقصدی خاص بوده است، از این رو انسان نیز در حیات خود باید هدف خاصی را دنبال نماید و آن هم رسیدن به معنویات و دینداری است. در مکتب اسلام، آغاز و پایان زندگی مشخص و غایتمند است و برنامه ای که در طول این مدت باید انجام دهد نیز مشخص می باشد. قرآن فلسفه آفرینش و برنامه و اصول زندگی انسان را معین نموده است تا فرد به هدف واقعی حیات معنوی خویش نایل شود. از نظر قرآن مبدا و منشا انسان، خداست. «انّا لله و انّا الیه راجعون.» همانا از خدا هستیم و به سوی او بازگشت می کنیم.
زندگی رهبری شده: زندگی قرآنی، زندگی رهبری شده و ضابطه دار است. مسیر زندگی سرشار از فراز و نشیب است و در این مسیر باید معیار و رهبری آسمانی وجود داشته باشد تا انسان را در این مسیر هدایت نماید. بی تردید انسان به اندیشه و تفکر محدود خود، همواره موفق به شناخت راه حقیقی نخواهد بود، مگر آنکه معیار و برنامه ای راهنمای او باشد. انسان از آنجا که قرآن راهنمای اوست، در انتخاب راه خویش هیچ گونه شک و تردیدی به خود راه نخواهد داد. زندگی چنین انسانی بر اساس قرآن و تعالیم پیامبر (ص) که از منبع وحی سرچشمه گرفته است، شکل می گیرد. «ذلک الکتاب لاریب فیه هدیً لّلمتّقین.» این قرآن، شکی در آن نیست، راهنمای پرهیزکاران است.
زندگی خلاق و آگاهانه: آن زندگی که مورد نظر قرآن است باید از تلاش و کوشش خلاقانه انسان لبریز باشد. انسان باید سعی نماید که زندگی اش مفید واقع شود و هر روز قدمی به سوی کمال بردارد. انسان مومن باید آن چنان زندگی کند که امروزش نسبت به دیروزش از ارزشی والاتر و بالاتر برخوردار باشد. حضرت علی (ع) می فرمایند: «ملعون است کسی که دیروزش از امروزش بهتر نباشد و مغبون است کسی که دو روزش مساوی بوده باشد.» برای آن که انسان از یک زندگی خلاقانه برخوردار باشد، باید از همواره مراقب اعمال و رفتار خود بوده و به «محاسبه نفس» بپردازد.
زندگی آزادانه: زندگی مورد تایید قرآن زندگی آزادانه است. زندگی ای است که در آن بندها از دست و پای آدمی گشوده شده باشد. از دید قرآن، انسان باید جز قید و بندگی خدا هیچ تعلقی نداشته باشد و آزادانه مسیر زندگی خود را انتخاب کند. فضای اجتماعی انسان باز و آزادانه است. اجتماع مورد ایده آل قرآن، اجتماعی است که انسان بتواند با اختیار زندگی کند.
زندگی مادی و معنوی توامان: زندگی مورد ایده آل، زندگی ای است که در آن مسائل معنوی و مادی در کنار یکدیگر قرار بگیرند. دنیا و آخرت مکمل یکدیگرند. وجود یکی بدون دیگری ناقص و ناتمام است. قرآن میان زندگی ماده گرایانه و معناگرایانه تفاوتی قایل نیست و این دو را لازمه یکدیگر می داند. قرآن این دو را با یکدیگر و بدون هیچ تفکیک عینی به عنوان زندگی واقعی به حساب می آورد. از این رو توجه بیش از حد به زندگی معناگرایانه و اغفال از زندگی دنیوی مورد نکوهش قرار گرفته است. «و لاتنس نصیبک من الدّنیا.» و بهره ات را از زندگی دنیوی فراموش مکن.زندگی با دیگران نه در دیگران: زندگی انزواطلبانه در اسلام سخت نکوهش شده به طوری که هیچ مسلمانی حق ندارد به رهبانیت و گوشه نشینی تن در دهد. انسان مسلمان باید در متن اجتماع و در میان امت انسانی به سر برد و خود را عنصری مجزی از دیگران در نظر بگیرد، چه آنکه جدایی از دیگران با تعهد الهی هیچ گونه سازشی ندارد. این شعار اسلام است که می گوید: «لارهبانیه فی الاسلام.» گوشه نسینی و ترک دنیا در اسلام نیست.
از آنجا که اسلام آیینی اجتماعی و مردمی است و انسان ها را به همکاری و معاضدت با یکدیگر فرا می خواند، با جهان بینی خاص خود، انسان ایده آل خویش را از چنین زندگانی بر حذر داشته است. فرد مسلمان باید از نعمتها و مواهب الهی، که خداوند برای بشر آفریده است، استفاده کند.
بنابراین از دیدگاه اسلام، دنیا هم جنبه مثبت دارد و هم جنبه منفی. اگر توجه به آن در حد معقول باشد از ارزش مثبت برخوردار خواهد بود. آنچه اصیل است، زندگی آخرت است و زندگی دنیا گذرگاهی برای رسیدن به آن است. باید دنیا را وسیله ای برای رسیدن به هدف حیات که جهان آخرت است تلقی کرد.