ابن ابى عقیل عمّانى
(متوفى: حدود 329ق)
عنوان قاله: آینه فقاهت
نویسنده: ابو الحسن ربانى سبزوارى
در یک نگاه
نام این عالم فرهیخته دوره غیبتِ صغرى ـ اواخر سده سوم و اوائل سده چهارم قمرى ـ حسن است و دو کنیه (ابو على و ابو محمّد) دارد و دور از حقیقت نیست که یک شخص دو کنیه داشته باشد. لقب هم دارد. 1 - ابن ابى عقیل 2 - حذّاء: منسوب به کفّاشى یا بازار کفش فروشان. 3 - عمانى: چون زادگاه، محل رشد خود یا زندگى اجدادش عمان بوده است.[1]
نام پدرش نیز على است.[2] برخى نام دیگرى براى پدرش ذکر کرده اند که مورد توجه واقع نشده است.[3]
زندگى نامه نویسان به تاریخ تولد، زادگاه، محل رشد و نمو و تحصیل و استادان او اشاره اى نکرده اند.
جدّ ابن ابى عقیل
درباره پدرش على اطلاعى در دست نیست، ولى در مورد جدش ابوعقیل برخى مى گویند نامش یحیى بن متوکل (مَدَنى حذّاء) است که ظاهراً زادگاه و محل کسب حدیث توسط وى مدینه بود، لذا او را یکى از تابعان و محدثان دانسته اند. یحیى بن متوکل بعد از اینکه سالیان درازى در زادگاهش زندگى کرد، به شهر کوفه هجرت کرد و به کوفى مشهور شد.
برخى از زندگینامه نویسان غیر شیعى به شدت به او تاخته، وى را در نقل حدیث ضعیف شمرده اند و به روایاتى که از او نقل شده است، اعتنا نکرده اند، در مقابل گروهى از عالمان شیعى، همین مسئله را نشانه گرایش او به اهل بیت(علیهم السلام)، مى دانند و شاید به همین دلیل از مدینه به کوفه (دیار محدّثان شیعه) هجرت کرده بود.
ابو عقیل یحیى بن متوکل یا برخى از فرزندانش از کوفه به سرزمین عمان هجرت کرد و ظاهراً در سال 167ق چشم از جهان فرو بست و به دیار باقى شتافت.[4]
وصى و معاصران
از فقیهان اواخرِ سده سوم، و اوائل سده چهارم بود که تقریباً با دوره غیبت صغرى منطبق است. در این مقطع محدثان برجسته و بزرگى در جهان تشیع پرورش یافتند و اخبار و روایات امام(علیهم السلام) را سامان دادند و نهضت عظیمى را در حوزه نشر اخبار به پا کردند. برخى از آنان عبارتند از: احمد بن محمد بن خالد برقى قمى، (نویسنده محاسن و متوفاى: 280ق)،[5] محمد بن حسن بن فروخ صفّار قمى (نویسنده بصائر الدرجات و متوفاى: 290ق)،[6] عبد الله بن جعفر حمیدى قمى (نویسنده قرب الاسناد)،[7] على بن بابویه قمى،[8] محمد بن یعقوب کلینى(نویسنده الکافى و متوفاى: 329)[9] و جعفر بن محمد بن قولویه (نویسنده کامل الزیارات و متوفاى 369)[10]
این مقطع از حیات فرهنگى دانشمندان شیعى عصر گرایش به حوزه حدیث و رونق گسترش آن بود و ابن ابى عقیل که در چنین عصرى زندگى مى کرد، به کاوش در این میراث مکتوب پرداخت، اما با رویکردى جدید که سرفصل تازه اى در رشد علمى شیعه بود.
افق هاى نو
او مانند معاصران خود فقط به سر و سامان دادن به اخبار بسنده نکرد بلکه به تفکّر و ژرف نگرى در آنها پرداخت و در این راستا اصول فقه را فرا گرفت و بر بنیاد این ساز و کارها، احکام الهى را از منابع چهارگانه آن (کتاب، سنت، عقل و اجماع) استنباط کرد و چنین است که جایگاه رفیع و والاى او در حوزه اجتهاد ـ به معناى اصطلاحى ـ بى بدیل است.[11]
از منظر فقیه شناسان
آراء و اندیشه هاى فقاهتى ابن عقیل در رشد فقه شیعى، نقش مهمى داشت و این حقیقت در کلام دانشوران علم رجال به خوبى بازتاب یافته است. به برخى از این سخنان اشاره مى شود.
فقیه و متکلّم و چهره مُوَجّه، امامى برجسته[12]که آراء و اندیشه هاى فقهى او را در جاى جاى کتابهاى خود مطرح کردم.[13]
او یکى از اعیان فقیهان و مجتهدان شیعه، و بزرگى از بزرگان این طائفه است، دانشمند کامل، فاضل گرانمایه، فقیه، متکلم، متبحّر، استاد بزرگ فقه[14] دانشور فرزانه، چهره نامور شیعه، یکى از ستونهاى دانش، مؤسس در فقه، پژوهنده در دانشهاى دینى، اهل اندیشه در دانشهاى عقلى[15] فاضل و مشهور است.[16] اشتهار و جایگاه والاى او و منزلت علمى و عملى اش در بیان عالمان شیعى ما را از اطاله سخن بى نیاز مى کند.[17]
از این رهگذر است که شیخ مفید با تمام عظمت خود، از ابن ابى عقیل ستایش مى کند.[18]و علامه بحر العلوم مى گوید: مرتبه بلند و برازندگى این استاد فرزانه شیعى و عالم جلیل در دو حوزه فقه و کلام آن چنان رفیع و والا است که نیاز به بیان آن نیست.[19]
نکته
نجاشى مى گوید: جعفر بن محمد بن قولویه قمى گفته است: حسن بن على بن ابى عقیل در مکتوبى به من ـ ابن قولویه ـ اجازه داده است کتاب المستمسک بحبل آل الرسول و سایر کتابهاى او را روایت کنم.[20] از کنیه هاى ابو على و ابومحمد شاید بتوان حدس زد که او فرزندانى بنام على و محمد داشته است.
آثار مکتوب
ابن ابى عقیل، در راستاى نشر، کتابهاى متعددى در فقه و کلام و اثبات امامت امامان شیعه نوشت. از سخن نجاشى بر مى آید که او کتابهاى زیادى نوشته است، ولى از میان آنها فقط دو اثر او در جامعه شیعه انتشار یافته است.
1 - المستمسک بحبل آل الرسول(علیهم السلام): اثرى فقهى و استدلالى است و در روزگار مصنّف نشر پیدا کرد. این کتاب نزد ابو العباس نجاشى و شیخ مفید و شیخ طوسى و در دسترس آنان بود، حتى ابن ادریس نویسنده السرائر (متوفاى 598ق) مى نویسد: این کتاب که اثر بسیار جالب و ارزنده اى است، نزد من هست.[21]
همین کتاب نزد شیعیان و پیروان اهل بیت معروف بوده است.
2 - الکرّ و الفرّ: این اثر بُعد کلامى دارد و براى اثبات امامت و خلافت بلافصل حضرت امیر المؤمنین على(علیه السلام) و سایر امامان معصوم نوشته شده است. نجاشى مى گوید:
«این کتاب بسیار عالى و ملیح و مورد پسند است. تمام مسائل مورد اختلاف بین شیعه و اهل سنت را بگونه جالب روشن ساخته و مورد بررسى و پژوهش قرار داده، من این کتاب را نزد استادم شیخ مفید قرائت کردم و او گوش فرا مى داد.»[22]
این دو اثر تا اواخر سده ششم و نزد عالمان شیعى بود، ولى امروزه خبرى از آن ها نیست.
ویژگیها
1 - اولین مجتهد شیعى
اولین کسى است که استنباط احکام فقهى و مسائل شرعى را بر اساس قواعد کلّى وارد در کتاب و سنّت پایه گذارى کرد و از حدود عبارتهاى نصوص و الفاظ وارد در کتاب و سنت خارج شد بدون اینکه از اصول و قواعد کلى مورد رضایت اهل بیت(علیهم السلام) خارج گردد و دچار قیاس و استحسان و غیره شود.
در میان عالمان شیعى، مشهور است که او اولین کسى است که فقه را تهذیب و در آن استعمال نظر کرد و بحث فروع دین را از اصول آن جدا ساخت، پس از او ابن جنید اسکافى این روش را تداوم بخشید. به گفته پژوهشگر روزگار ما، مرحوم استاد على دوانى اگر ما ابن ابى عقیل را اولین مجتهد شیعى به معناى اصطلاحى و متعارف بنامیم، شاید سخنى بى مورد نگفته باشیم.[23]
گر چه برخى از دانشوران معاصر مى گویند ابن ابى عقیل نخستین مجتهد شیعى نیست بلکه دهها سال پیش از او و در میان اصحاب امامان گروهى بودند که اجتهاد ـ ردّ فروع بر اصول ـ مى کردند و در مسائل شرعى فتوى مى دادند مانند یونس بن عبد الرحمن، ابان بن تغلب و فضل بن شاذان و غیره،[24] اما به نظر مى رسد آن گونه اجتهاد و فتوى در مسائل شرعى بسیار بسیط و محدود و در راستاى برخى مسائل شرعى بود، ولى ابن ابى عقیل به شکل گسترده و در تمام ابواب فقه از عنصر اجتهاد مصطلح بهره جست.
2 - روش فقهى
روش فقهى ابن ابى عقیل، چنانچه از فتاوى و آراء او بر مى آید، بر قواعد کلى قرآنى و احادیث مشهور و مسلّم استوار بود. در جایى که قاعده کلّى در قرآن بود و احیاناً در پاره اى از اخبار انشائى براى آن ذکر شده بود، ولى کلیت و عموم مزبور را حفظ مى کرد و به آن احادیث توجه نمى کرد، مگر اینکه آن احادیث قطعى باشد، البته در دوره وى وضع بسیارى از احادیث روشن بود و نظرات امامان در اصول و مبانى بنیادین حقوقى، به خاطر اختلافات روایتى دچار ابهام فراوان نشده بود. به همین دلیل بسیارى از روایات را که او در کتب خود به ائمه نسبت داده، مورد قبول دانشمندان شیعى پس از او قرار مى گرفت.
از مبانى اجتهادى ابن عقیل عمل نکردن به خبر واحد بود، او جز به خبر متواتر عمل نمى کرد، لکن در اخبار زیادى ادعاى تواتر مى کرد.[25]
3 - شهرت جهانى
ابن ابى عقیل، با نگارش کتاب گرانسنگ «المتمسک بحبل آل الرسول(صلى الله علیه وآله)» که مجموعه آرا و نظرات اجتهادى او در ساحت مسائل فقهى بود، گام نخست را در راستاى ترویج و توسعه استنباط احکام شرعى برداشت. این اثر به سرعت جایگاه خود را در میان رهبران شیعى به دست آورد، به گونه اى که زبانزد خاص و عام شد و شیعیان براى عمل به وظائف دینى و مسئولیت شرعى خود، بدین کتاب مراجعه و به فتاواى ابن ابى عقیل به عنوان یک صاحب نظر و مجتهد عمل مى کردند.
این کتاب که احتمالاً در عمان یا بغداد تألیف شد، به دورترین قلمرو جهان اسلام هم رسید. نجاشى که به عصر ابن ابى عقیل نزدیک بود و این کتاب را در بیان کتابهاى خویش داشت و آن را نزد استادش قرائت کرده بود، مشهور بودن این میراث مکتوب را چنین بازگو مى کند:
«کتاب المستمسک بحبل آل الرسول، در مجامع شیعه و پیروان اهل بیت(علیهم السلام) چنان معروف است که هر کس از حاجیان خراسانى ـ خراسان بزرگ چندین سده قبل که شامل چندین کشور و پهنه وسیعى از جهان اسلام بود ـ که به بغداد مى آمدند، از این کتاب جستوجو مى کردند و چندین نسخه از آن را خریدارى و با خود به دیارشان مى بردند.[26]
4 - عنایت به آراء فقهى
در محیط علمى اندیشه هاى کسانى مورد نقد و تحلیل قرار مى گیرد که از متانت دلیل برخوردار باشد از این رهگذر است که آراى فقهى ابن ابى عقیل عمانى در سرتاسر فقه مشاهده مى شود و از دیرباز نوابغ بزرگ فقه شیعه، مانند ابن ادریس حلى، علامه حلّى، شهید اول و شهید ثانى، محقق اول ـ نویسنده شرایع ـ، و سید محمد صاحب مدارک، و نویسنده جواهر الکلام عنایت ویژه اى به آنها داشته اند و مورد ارزیابى موشکافانه قرار مى دادند.
اخیراً کتابى از ناحیه مؤسسه معجم فقهى، تألیف شده است که در آن به تمام آراء او در کتابهاى فقهى پرداخته شده است.[27]
5 - فتواهاى نادر در مسائل فقهى
1 - بیشتر فقیهان شیعه فتوا مى دهند اگر آب قلیل ـ کمتر از کرّ ـ با چیز ناپاک ـ نجس ـ برسد، ناپاک مى شود، ولى ابن ابى عقیل مى گوید: اگر آب قلیل به چیر ناپاک برسد و رنگ یا بو و یا مزه او تغییر نکند، نجس نمى شود.[28]
لازم به یادآورى است که بزرگانى مانند سید معز الدین محمد صدر اصفهانى و قاضى شوشترى، و فیض کاشانى و آقا جمال خوانسارى موافق نظر ابن ابى عقیل هستند.[29]
2 - او ابراز مى دارد در نمازهاى مستحبى که معمولاً دو رکعتى خوانده مى شود، اگر در رکعت اول بعد از خواندن سوره حمد، سوره اى را قرائت کند، حالا اگر بخشى از آن سوره را بخواند و به رکوع رود و سجده ها را انجام دهد، در رکعت دوم مى تواند از همانجا که سوره را ناتمام رها کرده، نماز را بخواند و نیاز به خواندن سوره حمد نیست.[30]
3 - طهارت ذاتى اهل کتاب ـ یهود و نصارى ـ و آنان که در حکم آنان هستند، مانند مجوس.
4 - حلال بودن صید و ذبایح اهل کتاب.
5 - ثبوت ولایت براى دختر با کره فقط براى پدر، جد پدرى و غیر آن.
6 - لزوم حضور ولىّ دختر و دو شاهد عادل در وقت اجراى عقد دائم.
7 - واجب بودن دعا، هنگام رؤیت هلال ـ اول ماه ـ به دعاى ویژه و مأثور.
8 - باطل نشدن روزه، با سرفرو بردن در آب.
9 - وجوب غسل براى احرام.
10 - مستحب نبودن مضمضه و استنشاق کردن در زمان وضو گرفتن.
11 - واجب بودن قنوت در نماز و باطل شدن نماز با ترک عمدى آن.
12 - مشروع نبودن عمره بیش از یک مرتبه در سال.
13 - واجب بودن طهارت داشتن در سعى بین صفا و مروه، مانند طواف.
14 - واجب نبودن پرداخت زکات در مال نابالغ و انسان دیوانه.
15 - واجب بودن قطع و بریدن دست دزد چه از خانه مردم دزدى کند یا از مسجد یا بازار.
16 - نجس شدن آب چاه با ملاقات با نجس، اگر چه کمتر از کرّ باشد.
17 - جایز بودن وضو با آب مضاف.
18 - ثابت شدن وقت مغرب به پنهان شدن قرص خورشید در اُفُق.
19 - جایز بودن اعتکاف در هر مسجد گرچه مسجد جامع نباشد.[31]
برخى از محققان بر این باورند نقل فتاواى شاذ و نادر از ابن ابى عقیل شاید به این دلیل بود که وى به عنوان یک فقیه در عمان بود و ارتباط او با مراکز علمى و فقهى ضعیف بود، و با عدم آگاهى کامل از فتاواى مشهور، این فتاوى از وى صادر شده است.[32]
تاریخ و مکان رحلت و آرامگاه این عالم فرزانه نیز همچون ولادت او نامعلوم است ولى استاد جعفر سبحانى مى نویسد: ابن ابى عقیل در حدود 329ق از دنیا رفت.[33]
[1]. رجال نجاشى، داورى، قم، ص 35 فهرست طوسى، چ مکتبة مرتضویه، نجف، ص 53 و 194 رجال طوسى، چ منشورات رضى، قم، ص 471، ش 53 رجال العلامة الحلى، منشورات رضى، قم، ص 40، ش 9 ریاض العلماء، منشورات کتابخانه آیت الله مرعشى، قم، ج 1، ص 148، 203، 209 فوائد الرجالیه، علامه بحرالعلوم مکتبة الصادق، تهران، ج 2، ص 211 تنقیح المقال، ج 1، ص 201 الکنى و الالقاب، چ بیدار، قم، ج 1، ص 190 معجم الثقات، چ جامعه مدرسین، قم.
[2]. رجال نجاشى، ص 35.
[3]. رجال طوسى، 471 جامع الرواة، ج 1، 189.
[4]. فوائد الرجالیة، ج 2، ص 212 تهذیب المقال، سید محمدعلى ابطحى، ج 2، ص 86 طبقات اعلام الشیعة، ص 96 روضات الجنات، ج 2، ص 259.
[5]. ستارگان حرم، ج 1، ص 27.
[6]. همان، ج 2، ص 17.
[7]. همان، ج 2، ص 17.
[8]. همان، ج 2، ص 17.
[9]. گلشن ابرار، ج 1، ص 16.
[10]. رجال نجاشى، ص 251 هدیة الاحباب، چ صدوق، تهران، ص 83.
[11]. بنگرید به: فوائد الرجالیة، ج 2، ص 212 فوائد الرضویة، ص 102، ریحانة الادب، چ کتابفروشى خیام، ج 7، ص 361 موسوعة الفقهاء، جعفر سبحانى، ج 4، ص 146 وحید بهبهانى، على دوانى، ص 64.
[12]. نجاشى، ص 35 فهرست طوسى، ص 53 رجال طوسى، ص 471.
[13]. رجال علاّمه حلى، ص 40.
[14]. مجالس المؤمنین، چ کتابفروشى اسلامیه، س 1354 هـ ,,,.ش، ج 1، ص 437 اعیان الشیعة، ج 5، ص 157.
[15]. السرائر، چ قدیم، در بحث ربا، و زکات تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، چ مرکز النشر و الطباعة العراقیة، ص 303.
[16]. الوجیزة، علامه مجلسى، چ منشورات اعلمى بیروت، ص 188.
[17]. معجم الرجال، ج 5، ص 230.
[18]. رجال نجاشى، ص 36.
[19]. فوائد الرجالیه، ج 2، ص 212.
[20]. رجال نجاشى، ص 36 نقد الرجال، انتشارات الرسول المصطفى، ص 93 الذریعة، چ دارالاضواء، بیروت، ج 17، ص 292 و ج 19، ص 69 منتهى المقال، چ مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)، ج 2، ص 411 فوائد الرضویة، ص 102.
[21]. السرائر، مبحث زکاة، چ قدیم جامع الرواة، ج 1، ص 209 وسائل الشیعة، ج 20، ص 161 امل الآمل، چ نمونه قم، ج 2، ص 61 الذریعة، ج 17، ص 292 لغتنامه دهخدا، چ مجلس شوراى ملى، ج 2، واژه ابن.
[22]. رجال نجاشى، ص 39.
[23]. الفوائد الرجالیة، ج 2، ص 213 الجامع فى الرجال، ص 518 و 469 و 538 قصص العلماء، چ انتشارات تهران، ص 429 دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 2، 683 دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 299 ریاض العلماء، ج 1، ص 209 و حید بهبهانى، على دوانى، انتشارات امیر کبیر، چ دوم، س 1366 ش، ص 64 تاریخ فقه و فقها، چ اول، سال 1385، انتشارات اساطیر، تهران، ص 85.
[24]. الموسوعة الفقهاء، المقدمة، ج 2، ص 233.
[25]. قاموس الرجال، ج 3، 298 موسوعة الفقهاء، المقدمة، ج 2، ص 234 تاریخ فقه و فقهاء، ص 85.
استاد جعفر سبحانى بر اینگونه روش نقد دارد و مى گوید این سبک و سیاق براى فقه فاجعه آفرین است. (الموسوعة الفقهاء، المقدمة، ج 2، ص 234.)
[26]. رجال نجاشى، ص 36. «و منها کتاب المستمسک بحبل آل الرسول، کتاب مشهور فى الطائفة. وقیل ما ورد الحاج من خراسان ان طَلَب و اشرى منه نُسَخ.»
[27]. خلاصة الاقوال فى الرجال، ص 40 حیاة ابن ابى عقیل العمانى و فقه، چ مرکز المعجم الفقهى، سال 1413 هـ.ق.
[28]. مستمسک العروة الوثقى، چ کتابخانه آیت الله مرعشى، ج 1، ص 148 ریاض العلماء، ج 1، ص 206 ادوار اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامى، چ سازمان انتشارات کیهان، چ اول، س 1372 ش، ص 228.
[29]. مجالس المؤمنین، ج 1، ص 427 ریاض العلماء، ج 1، ص 206 ادوار اجتهاد، ص 228.
[30]. ریاض العلماء، ج 1، ص 207، به نقل از کتاب ذکرى، شهید اول.
[31]. ادوار اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامى، ص 230.
[32]. موسوعة الفقهاء، المقدّمة، ج 2، ص 235.
[33]. همان.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه