13 مهر 1394, 13:51
در عینیت جامعه
در زندگى روشى زاهدانه و عارفانه داشت و وقتى از دنیا رفت جز تفنگ، پوستین، عصا، ساعت و تعدادى کتاب از خود چیزى بر جاى ننهاد در وصیتنامه خود نوشت :
خانه گلین و تیر کلافىِ قم هم از آن من نیست و باید در خصوص تصرف در کتابها و خانه از امام امت و حضرت آیت الله گلپایگانى اجازه گرفت.
همواره در متن جامعه قرار داشت و در سوگ و سور مردم شریک بود. او در حقیقت نماد و نماینده یکایک مردم به شمار مى رفت و این تجلى یک امت در پیکره یک مرد تا آنجا پیش رفت که هر قشر و صنف او را از خود و خود را از او مى دانستند.
متواضع بود و کم سخن، ناگفته هایش بیش از گفته هایش بود. کارهایش را خود انجام مى داد، غذایش ساده و درب خانه اش در طول شبانه روز به روى همه باز بود. اهل تهجد و شب زنده دارى بوداما از هر گونه تظاهر و ظاهر سازى دورى مى جست و در عین حالى که بر قله اجتهاد، زهد و عرفان قرار داشت، با زبان ساده و عامیانه با مردم سخن مى گفت. به سادات احترامى ویژه مى گذاشت. اگر احساس مى کرد که پرداخت کنند وجوهات شرعى نظرى دارد، از پذیرفتن آنها خوددارى مى کرد.
حلقه وصل میان مسئولین و مردم به شمار مى رفت و این از ویژگیهاى منحصر به فرد او به شمار مى رفت.
هرگاه با عامه مردم خلوت مى کرد، مردم را به پیروى از قانون و احترام به قانونگذاران دعوت مى کرد و مى گفت : «اینها مهمان شما هستنداز شهرهاى دور براى کمک به شما آمده اندبه آنها احترام بگذارید.» گاه با سخنانى ملیح به معترض نسبت به مسئولین مى گفت : « بگو ببینم تو براى انقلاب چه کرده اى؟»
هر گاه با مسئولین مى نشست، دردمندانه مى گفت : از یاد نبریم ,,,,اینها ولى نعمتهاى ما هستند. اینها ما را به اینجا رسانده اند.
از خودگذشتگى و به خدا پیوستگى، او را به مرزى رسانده بود که از اهانت به خود مى گذشت اما اهانت به نظام و مسئولین را تحمل نمى کرد.
اجازه نمى داد کسى باورها و اعتقادات مردم را به مسخره بگیرد، با خرافه زدایى و پالایش و پیرایش اعتقادات مردم درد شناسانه و درمان گرایانه برخورد مى کرد. بر این عقیده بود که باید نخست زمینه پذیرش و آنگاه، جایگزینى به فراخور زمان و مکان ایجاد کرد تا فرهنگ پویا و زاویه هاى واقعى در متن جامعه شکلى نهادینه به خود گیرد.
در مسیر ناب سازى فرهنگ برخورد فیزیکى را جایز نمى دانست. و آن را جزو وظایف و رسالتهاى روحانیت مى دانست. همین نگرش و روش و منش، او را در زمره محییان دین با روشِ خاص خود قرار داده است که روشى صد در صد موفق در راستاى اهداف اسلام و انقلاب بود.
امر به معروف، نهى از منکر، اقامه نماز، رسیدگى به اختلافها و شکایتهاى مردم، دستگیرى از مستمندان، حمایت از روحانیت و مسئولین نظام، پشتیبانى از حزب الله برنامه هر روز زندگى او بود.
خاطرات و خطرات این فصل از زندگى آیت الله حیدرى از جذاب ترین و شیرین ترین حکایات مردانى است که حماسه حضور و در عینیت بودن جامعه را بر کنج عزلت و عافیت ترجیح دادند.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان