13 مهر 1394, 13:51
شیداى اهل بیت: آیت الله معرفت عاشق خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود. او که سالها در جوار حرم امیر مومنان و امام حسین(علیهما السلام) زیسته بود، با یک دنیا حسرت از آن روزگار یاد مى کرد و مى گفت:
«در حرم امام حسین(علیه السلام) سمت مقام حبیب، دست راست، رواقى هست که آن آنجا وارد حرم مى شوند. شبهاى جمعه دو ساعت به اذان صبح، از طرف مقام حبیب بوى سیب عجیبى مىوزد و دور ضریح مى چرخد و از همان راه بیرون مى رود. این وضعیت چند دقیقه بیشتر طول نمى کشد و معروف است که حضرت حجت آن لحظه وارد حرم مى شود. ما شبهاى جمعه در طول سال براى استشمام این عطر به حرم مى رفتیم. افراد زیادى از عباد و نیکان هم مى آمدند.»[57]
در مسائل علمى نیز هرگاه دچار مشکلى مى شد، به حرم آن خاندان مى شتافت و مشکلش حل مى شد. از جمله وقتى در بحث تأویل به شبهه اى از فخر رازى برخورد ـ شبهه به نظرش خیلى قوى رسید ـ طى یک هفته با تمام فرهیختگان نجف بحث کرد، اما نتیجه اى نگرفت، لذا به حرم امیر مؤمنان شتافت و در حالى که سرش را روى ضریح گذاشته بود، عرض کرد: یاعلى! اگر هیچ کس نداند، تو که مى دانى من براى احیاى نام تو در قرآن تلاش مى کنم. چون احساس کردم حق تو در قرآن ضایع شده است، خواستم احیا کنم. آیا سزاوار است مرا تنها بگذارى!
همین را گفت و از حرم خارج شد و به منزل آمد. وقتى پشت میز نشست، متوجه شد شبهه بیش از آن موهون است که نیازى به این همه معطلى داشته باشد، لذا جواب را نوشت و چاپ کرد. خود مى گفت:
«از این خلوتها با حضرت زیاد داشتم. حتى یک بار اشتباهاً تقاضاى مادّى کردم که ظرف چند ساعت اجابت شد. خدا شاهد است فوراً خجالت کشیدم.»[58]
او در کربلا در عزادارى سنتى و در ایران در مراسم سوگوارى شرکت مى کرد. علاوه بر مجالس عزادارى ایام فاطمیه، در دهه آخر محرم براى بانوان در منزل عزا به پا مى کرد، حتى نیم ساعت قبل از رحلت، خودش با خطیب تماس گرفت و او را به مجلس ماتم دعوت کرد.[59]
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان