13 مهر 1394, 15:28
مبارزه با امتیاز رویتر
در هیجدهم جمادى الثانى 1289 ق. قراردادى میان ناصرالدین شاه و نماینده بارون ژولیوس دورویتر - سرمایه دار انگلیسى - به امضا رسید که در صورت اجرا تسلط کامل اقتصادى و به دنبال آن تسلط سیاسى انگلستان بر سرتاسر ایران برقرار مى شد. این امتیاز که کشور را در اندک زمانى تحت استعمار بریتانیا قرار مى داد، از نمونه هاى فوق العاده اى بود که مى توان آن را کودتاى اقتصادى نامید.([29])
کارگردان اصلى و بانیان پشت پرده در اعطاى امتیاز، دو روشنفکر بى خردى بودند که به موجب غرب باورى و مطامع شخصى خویش، کشور را به سراشیبى هلاکت و سقوط کشاندند. این دو خائن میرزا حسین خان سپهسالار (مشیرالدوله) و میرزا ملکم خان ناظم الدوله بودند که با اخذ رشوه کلان، زمینه اعطاى تمام ثروت و منابع طبیعى و اقتصادى کشور را به یک سرمایه دار خارجى فراهم کردند.([30])
به موجب این قرارداد امضا شده، تأسیس راه آهن از دریاى خزر تا خلیج فارس علاوه بر حق تصرّف کلیه زمینهاى واقع در مسیر، دایر کردن راه آهن شهرى، بهره بردارى از همه معادن، از جمله زغال سنگ، نفت و آهن و سُرب، بهره بردارى از جنگلهاى ملى در سراسر مملکت و وصول انحصارى حقوق گمرکى و به طور خلاصه کلیه منابع ثروت ملى ایران به رویتر واگذار شد.([31])
«لردکرزن» این امتیاز را چنین توصیف مى کند «... موقعى که متن این قرارداد منتشر گردید، نفس اروپا از حیرت بند آمد، زیرا تا آخر تاریخ در صحنه معاملات بین المللى چنین امرى سابقه نداشت که پادشاهى تمام ثروتهاى زمینى، زیرزمینى و کلیه منابع طبیعى و پولى و اقتصادى کشورش را بدین سان مفت و دربست در اختیار یک سرمایه دار خارجى گذاشته باشد.»([32])
«لس یر» سیاستمدار فرانسوى مى نویسد: «براى شاه جز هوا چیزى باقى نگذاشته اند!»([33])
از سویى دیگر ، سران روسیه تزارى با خشم و نفرت از امضاى این قرارداد، از اینکه از قافله امتیازگیران عقب مانده بودند بشدت اعتراض کردند.
حاج ملاعلى کنى با رهبرى مبارزه علیه امتیاز رویتر، افکار عمومى مردم را در جهت لغو امتیاز هدایت کرد. نامه اعتراض آمیز و کوبنده او به شاه، سند زنده تیزبینى و آگاهى آن مرجع شیعه بوده و قدرت تشخیص و توانایى درک مسائل پیچیده سیاسى او را بر همگان روشن مى سازد.([34])
نفوذ کلام و اقتدار مردمى حاجى کنى، خیزش و حرکت مردم پایتخت را به دنبال داشت. سیل خروشان ملت، آماده عمل به دستور مرجع شجاع خویش شدند و براى انجام تکلیف از هیچ گونه جانفشانى و مجاهدت دریغ نورزیدند. لغو امتیاز و برکنارى محمد حسین خان سپهسالار از صدر اعظمى دو خواسته اى بود که علما و مردم بر آن اصرار داشتند بدان حد که پس از بازگشت ناصرالدین شاه از سفر اروپا و به محض پیاده شدن از کشتى و ورود به بندر انزلى، استقبال کنندگان دربارى، بیدارى و خیزش مردم به رهبرى روحانیون را گزارش داده، به او فهماندند که اگر صدر اعظم همراه شما وارد تهران شود، شورش عظیمى در پایتخت برپا خواهد شد. به این سبب شاه در مرحله نخست سپهسالار را از مقام صدر اعظمى عزل کرد و او را در رشت قرار داد و خود رهسپار تهران گردید([35])و سپس در دهه آخر رمضان 1290 ق. بطلان قرارداد به طور رسمى اعلان شد([36]) و سرانجام تلاش عالمانى چون ملاعلى کنى و حمایت و حضور مردم وظیفه شناس جامه عمل پوشید و ورقى زرّین بر تاریخ پرافتخار مرجعیت شیعه و پیوند امت با روحانیت افزوده شد و اقتدار علماى متعهد را عیان ساخت.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان