13 مهر 1394, 15:28
قیام گوهرشاد
علما و مجتهدان مشهد همچون حاج آقا حسین قمى، سید یونس اردبیلى و میرزا محمد آقازاده جلسات متعددى برگزار کردند و توطئه حجاب زدایى و موضوع اجبارى شدن کلاه بین المللى و برپایى جشنها و مجالسى همچون جشن مدرسه شاپور شیراز را - که گروهى از دختران جوان با گیسوان نمایان به رقص و پایکوبى پرداخته بودند([31]) - مورد بحث و نقد قرار دادند. در یکى از نشستها که در منزل حاج آقا حسین قمى برگزار گردید ایشان از اوضاع جارى مملکت و فشارى که بر اسلام وارد شده بشدت متأثر و گریان مى شوند و سپس مى فرمایند: «امروز اسلام فدایى مى خواهد. بر مردم است که قیام کنند.»
در نهایت علما تصمیم مى گیرند که حاج آقا حسین قمى در اعتراض به اقدامات رضاخان به تهران رفته، با او صحبت کند. ایشان به قرآن تفأل کرده، پس از خوب دانستن این اقدام، براى سفر مصمم مى شود و اعلام مى کند که اگر رضاخان از اعمال غیر شرعى خود دست بر ندارد تا پاى جان در انجام این مبارزه خواهد ایستاد. آیت الله قمى، در آخرین جلسه درس خود مى فرماید: «به عقیده من اگر پیشرفت این جلوگیرى از خلاف مذهب، منوط به کشته شدن ده هزار نفر، که رأس آنها حاج آقا حسین قمى است باشد، ارزش دارد.»([32]) ایشان پیش از حرکت، تلگرامى به رضاخان مى فرستد و سبب حرکت خود را اعلام مى دارد. قبل از حرکت، گروهى از مؤمنین مشهد از وى مى پرسند که در ملاقات با شاه چه خواهید کرد؟ معظم له مى فرماید: «اول از او درخواست مى کنم که از برنامه هاى غیر اسلامى دست بردارد و اگر موافقت نکرد خفه اش مى کنم.»([33])
حاج آقا حسین پس از ورود به تهران (29 ربیع الاول 1354) با قید استخاره اى راهى شهررى شده، در باغ «سراج الملک» منزل کردند. مردم مؤمن و دین باور با حرکت خود به حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) و دیدار با مرجع خود، آمادگى خویشتن را براى هرگونه جانفشانى و فداکارى اعلام نمودند. حضور گسترده دیدار کنندگان موجب وحشت و هراس دولت رضاخانى گردید و در نتیجه ظهر روز دوم ربیع الثانى ملاقات با آیت الله قمى ممنوع اعلام شد و محل اقامت ایشان به محاصره کامل درآمد. پس از گذشت چند روز از محاصره محل، فرستادگان رضاخان به دیدار حاج آقا حسین قمى آمدند و با لحن بى ادبانه اظهار کردند که: عرایض شما به سمع ملوکانه رسیده است. ایشان با بى اعتنایى به آنها فرمودند: «من باید با شخص شاه ملاقات کنم.» این در حالى بود که رضاخان به شدّت از انجام این ملاقات واهمه داشت و از تحقق آن دورى مى جست.
خبر بازداشت حاج آقا حسین قمى به مشهد رسید و حال و هواى شهر را دگرگون ساخت. بسیارى از مردم مشهد در مسجد گوهرشاد اجتماع کردند و به سخنان وعّاظ و خطبا چون شیخ محمد تقى بهلول، شیخ محمد واعظ خراسانى، شیخ عباسعلى محقق،، شیخ على اکبر مدقق، شیخ محمد قوچانى که در مذمت اقدامات رضا خان از جمله اجبارى نمودن کلاه بین المللى و تبلیغ کشف حجاب، به ایراد سخن پرداخته بودند، گوش فرا دادند([34]).
روز چهاردهم ربیع الثانى 1354 گروههاى مختلف مردم مشهد و روستاهاى اطراف، به سوى مسجد گوهرشاد حرکت کردند تا به جمع مردم و روحانیون متحصّن در مسجد بپیوندند، لیکن قزّاقان رضاخان، با نواختن شیپور جنگ بى محابا به روى مردم آتش گشودند و حدود یکصد نفر را شهید و مجروح کردند. اما مردم مقاوم و صبور، با داس و چهارشاخ و بیل به مقابله برخاسته، به حرکت خود ادامه دادند و پس از عقب راندن قزاقها، به طرف مسجد سرازیر شدند. حضور زنان مسلمان در این قیام بسیار چشمگیر است. با درخواست آنان چادرى در مسجد پیرزن که در وسط صحن مسجد گوهرشاد واقع بود، زده شد و آنان در آنجا مجتمع گشتند. نیمه هاى شب یکشنبه نیروهاى قزاق پس از دستور رضاخان به فرماندهى سرهنگ ایرج مطبوعى در نقاط حساس مسجد گوهرشاد و اطراف آن مستقر شدند. مسلسلهاى سنگین را بر بامهاى مشرف به حیاط مسجد قرار داده، سپس حمله را آغاز کردند و هنگامى که سپیده صبح زد بیش از دو هزار (تا پنج هزار) شهید در مسجد گوهرشاد و در صحن و دالانهاى مسجد در خون غلتان بودند. کامیونهاى نظامى براى حمل جنازه ها آماده مى شدند. به گفته یک شاهد عینى، پنجاه وشش کامیون جنازه از مسجد بیرون بردند و حتى زخمیان را نیز همراه کشته شدگان در گودال دفن کردند. پس از این حادثه خونبار، رضاخان زمینه اخراج حاج آقا حسین قمى را فراهم کرد و ایشان را به عتبات مقدس تبعید کرد.([35])
مقابله با اشغالگران
با شروع جنگ جهانى دوم، در سال 1360 هـ. ق نیروهاى مهاجم انگلیسى به کشور عراق حمله کردند، لیکن با مقابله مردم مواجه شدند و نبردهاى شدیدى بین آنان صورت گرفت. به گواهى تاریخ، علماى آن عصر نقش سرنوشت سازى را در تهییج مردم مقابله با آنان نیروهاى انگلیسى داشتند. آیت الله قمى با صدور فتوایى مردم را به مقابله با نیروهاى مهاجم فرا خوانده و دفاع از کیان اسلام را جزو بهترین عبادتها شمرد. ایشان همچنین ضمن دعوت مردم و نیروهاى دفاعى به هماهنگى و وحدت نسبت به تلاش براى اختلاف اندازى و تفرقه میان نیروهاى مسلمان هشدار داده بود.([36])
تهدید به اعلان جنگ
پس از تبعید خفت بار رضاخان در شهریور 1320 ش. ایران شاهد گسستن رشته هاى پوسیده اختناق گردید. آیت الله حاج آقا حسین قمى از این فرصت پیش آمده استفاده کرد و به قصد زیارت مرقد مطهر امام رضا(علیه السلام) و به منظور پیگیرى اقدامات گذشته خود آماده سفر به ایران شد و به ایران بازگشت. ایشان در شهر مشهد تلگرامى به دولت مخابره کرد و پیشنهادهاى ذیل را مطرح نمود: لغو کشف حجاب، انحلال مدارس مختلط، برپایى نماز جماعت و تعلیم قرآن و درس دینى در مدارس، آزادى حوزه هاى علمیه، کاهش فشار اقتصادى از دوش طبقه ضعیف، تلاش براى تعمیر قبور ائمه بقیع(علیهم السلام).([37])
بعد از گذشت چند روزى از ارسال تلگرام، حاج آقا حسین قمى به تهران آمده، متوجه مى شود که دولت تصمیم ندارد به خواسته هاى ایشان ترتیب اثر دهد. بر این اساس، به طور علنى با دولت اعلام جنگ مى کند. طبقات مختلف مردم و علما به حمایت از درخواستهاى مرجع بزرگوار خود برمى خیزند. دولت با ملاحظه این خیزش عمومى و از سویى ایستادگى آن مرد الهى، سرانجام مجبور به عقب نشینى مى شود و در تاریخ دوازدهم شهریور 1322 ش. پیشنهادهاى ایشان را مى پذیرد.([38])
پس از آن آیت الله حاج آقا حسین قمى که ثمره تلاشهاى ده ساله خویش را نظاره مى کند راهى کربلا مى شود.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان