13 مهر 1394, 13:51
نهى از منکر
موضع آیت الله گویاى آن بود که وى نمى خواهد مبارزات خود را به مخالفت با فرقه اى محله اى محدود کند و پیکان مبارزه را به سوى حکومت قاجاریه نشانه گرفته است.
آیت الله حاج میرزا محمدرضا پس از ورود ظفرالسلطنه در یکى از شبها به خانه یکى از بازاریان کرمان رفت تا در مجلس روضه خوانى که وى ترتیب داده بود، حضور یابد. یکى از کَسَبه به وى مى گوید: در همسایگى من فردى یهودى بساط شراب فروشى راه انداخته است، استدعا دارم او را منع فرمائید. آیت الله مجتهد کرمانى شراب فروش را احضار مى کند و از وى مى خواهد در اسرع وقت بساط خود را جمع کند و گرنه با مجازات سختى روبه رو خواهد شد. مرد یهودى تحت تأثیر نصایح وى و یا به دلیل ترس، شرابها ادوات مشروب سازى خود را از بین برد اما مردم متوجه شدند گروهى از هم کیشان او نیز چنین خلافى را مرتکب مى شوند، لذا به محل سکونت آنان یورش بردند و ظروف شراب و آلات نامشروع آنان را شکستند و بین مردم چنین رواج یافت که این کار در راستاى اطاعت از دستور آیت الله حاج محمدرضا و عملى کردن حکم ایشان صورت گرفته است. ظفرالسلطنه که در پى بهانه اى بود تا آن مجتهد مقاوم را تحت فشار قرار دهد و فریاد اعتراض او را خاموش کند، معتضد دیوان را به منزل وى فرستاد تا از وى درباره این واقعه توضیح بخواهد و مرتکبین را معرفى کند. آیت الله حاج محمدرضا گفت:
«من نوکر شخصى ندارم و نمى دانم چه کسى این کارها را کرده است. عموم مردم مى خواسته اند خلاف شرعى را جلوگیرى کنند.»
وى چون احساس کرد ظفرالسلطنه در پى بهانه جویى است تصمیم گرفت براى مدتى به مشهد مقدس برود. وقتى خبر در شهر انتشار یافت، نزدیک به ده هزار نفر اطرافش گرد آمدند و تا خواست سوار مرکب شود، او را با هیجان و با احترام و بر سر دست به سوى شهر بازگردانیدند. آنان چون اصرار بر انصراف آن فقیه والامقام کردند، فرمود:
«امروز صبح مشغول خواندن زیارت جامعه کبیره بودم. یک مرتبه توجهم به سوى حضرت رضا(علیه السلام) معطوف گردید و به این فقره زیارت رسیدم که مى فرماید: «من اتاکم فقد نجى و من لم یأتکم فقد هلک». به دلم افتاده است که اگر به زیارت نروم خسرانى برایم پدید آید.»
چون با پافشارى دوباره مردم مواجه گردید، تفألى به قرآن مجید زد و این آیه آمد: «و من اعرض عن ذکرى فان له معیشة ضنکا».[24] بار دیگر بر مرکبى سوار شد تا شهر را ترک گوید، اما این بار با مخالفت شدید مردم روبه رو گشت. ظفرالسلطنه از ازدحام جمعیت و خروش هیجان انگیز آنان را تهدید جدیدى براى خود تصور کرد و این برنامه ها را از تحریکات آیت الله حاج محمدرضا مجتهد کرمانى دانست. عده اى از طرفداران فرقه شیخیه هم در شعله ور ساختن آتش خشم و خشونت حاکم کرمان دخالت داشتند و چنین وانمود کردند این کار به توطئه رکن الدوله و براى ارعاب ظفرالسلطنه صورت گرفته و ناظم الدوله که به بدرقه حاکم قبلى رفته بود، محرک این کار است.[25]
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان