13 مهر 1394, 13:51
کوچه هاى وصل
رضى الدین در سال 641 وارد حله شد([1]) و اندکى پس از استقرار، در سه شنبه هفدهم جمادى الثانى همان سال همراه دوست وارسته اش سید محمد بن محمد آوى به زیارت امیرمؤمنان على(علیه السلام)شتافت.([2]) آنها نیمروز چهارشنبه به نجف گام نهادند و شب پنجشنبه نوزدهم جمادى الثانى زیر باران عنایت علوى قرار گرفتند.([3]) محمد آوى سیماى رؤیایى وصول رضى الدین را در رؤیا مشاهده کرد و بامداد خطاب به همسفرش چنین گفت :
«در رؤیا چنان دیدم که لقمه اى در دست تو (سید بن طاووس) است و مى گویى این لقمه از دهان مولایم مهدى است. آنگاه قدرى از آن را به من دادى.»([4])
رضى الدین در پگاه پنجشنبه نیز آماج امواج حقایق قرار گرفت. شیداى مجذوب حله شرح آن لحظه هاى ملکوتى را چنین بیان کرده است :
پگاه پنجشنبه چون همیشه به حریم نورانى مولایم على(علیه السلام) وارد شدم در آن جایگاه رحمت پروردگار، توجه حضرت امیرمؤمنان و انبوه مکاشفات چنان مرا در برگرفت که نزدیک بود بر زمین فرو افتم. پاها و دیگر اندامم در ارتعاشى هولناک از کنترل بیرون شدند و من در آستانه مرگ و رهایى از خاک قرار گرفتم. در این حالت فرامادى پروردگار به احسان خویش حقایق را بر من نمایاند. در آن لحظه ها شدت بى خودى ام به اندازه اى بود که چون محمد بن کنیله جمّال از کنارم گذشته، سلام کرد، توان نگریستن به او و دیگران نداشتم و او را نشناختم. پس از حالش پرسیدم، او را به من شناساندند.([5])
[1] - کتابخانه ابن طاووس و...، ص27.
[2] - نجم الثاقب، ص285 و 286.
[3] - همان، ص285 و 286.
[4] - همان، ص285 و 286.
[5] - همان، ص285 و 286.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان