3 اردیبهشت 1397, 12:43
وقتی از رابطه پژوهش و سیاستگذاری سخن گفته میشود، تصور میشود بازاری وجود دارد که افراد یا نهادهایی شناخت و آگاهی را عرضه میکنند و در سوی دیگر، سیاستگذاران و مدیران (اعم از بخش دولتی و خصوصی) متقاضی این شناخت و آگاهی هستند. گمان اولیه این است که کاربرد نتایج تحقیقات را چنین رابطهای تعیین میکند.
در عمل، رابطه پیچیدهتر از این مدل است و پژوهش، کاربردهایی متنوع دارد. اگر پژوهش تنها برای سیاستگذاری انجام میشد، چنین مدلی میتوانست به درک مشکلات پژوهشها کمک کند. ولی پژوهشها تنها به این قصد انجام نمی شوند. یکی از کاربردهای مهم پژوهش، به کارگیری آن برای مدیریت افکار عمومی و رقابتهای اجتماعی و بوروکراتیک است. از این رو، باید مدل رابطه پژوهشگر و جامعه را به واسطه مفهوم افکار عمومی در نظر گرفت. به مدد این مفهوم، میتوان یکی از مهمترین مسائلی را که پژوهش با آن درگیر است، فهم کرد. همین نکته است که بر محتوای پژوهش یعنی موضوع پژوهش و نیز شیوههای انتشار نتایج آن و نحوه سخن گفتن درباره پژوهش اثر دارد.
پژوهشهای ملی (دست کم آن نوع از پژوهش هایی که به مطالعه گرایشها و رفتارهای مردم میپردازند) در نسبت با افکار عمومی، کارکردی دوگانه دارند. این پژوهش ها، هم افکار عمومی را بازتاب میدهند و هم به آن شکل میدهند. پژوهشهای ملی از یک سو، تصویری از وضعیت افکار عمومی ارائه میکنند، این که جامعه آماری مورد بررسی درباره یک مسئله خاص (مثل مجازات مجرمین در ملاعام یا سیاستهای اقتصادی یا فرهنگی و ...) چگونه میاندیشد، تا چه حد با آن موافق یا مخالف است، در کدام لایههای اجتماعی، موافقت یا مخالفت بیشتری دیده میشود و... از دیگر سو، پژوهشها همزمان بر افکار عمومی هم اثر میگذارند تصویر افکار عمومی را به خود او باز مینمایانند و آن را تقویت یا سست میکنند. نمونه روشن آن را میتوان در نظرسنجیهای انتخاباتی دید که ممکن است نتایج آن باعث دلسردی هواداران یک کاندیدا یا دلگرمی آنان شود و به نوبه خود رفتاری متناسب با آن انجام دهند.
این کارکرد پژوهش با اصطلاح «نظرسازی» شناخته میشود. به عبارت دیگر، «نظرسازی» یعنی انتشار نتایج غیرواقعی برای انحراف افکار عمومی یا ایجاد انفعال در میان هواداران رقیب. در واقع، پژوهشها علاوه بر آن که اطلاعاتی را درباره جهان اجتماعی تولید میکنند، با انتشار نتایج، بر جهان اجتماعی نیز اثر میگذارند و آن را تغییر میدهند.
از آنجایی که افکار عمومی یکی از منابع قدرت اجتماعی و سیاسی است، در نتیجه رقابتی وسیع برای جلب توجه آن وجود دارد؛ رقابتی گسترده و عمیق که بین گروههای اجتماعی برای کسب سخنگویی افکار عمومی دیده میشود. گروههای مختلف تلاش میکنند خود را سخنگو یا نماینده افکار عمومی معرفی کنند و به این ترتیب وجاهتی را برای اهداف، سیاستها و رویههای خود مهیا کنند و خواست هایشان را معادل خواست افکار عمومی معرفی کنند. گسترش نظرسنجیها در دو دهه اخیر نشان دهنده اهمیت افکار عمومی است. در حال حاضر، بسیاری از مدیران سازمانها و دستگاههای اجرایی، سیاستها و تصمیمات خود را به خواست افکار عمومی نسبت میدهند. در این سالها این جمله آشنا را از زبان مدیران سازمانها یا دستگاههای اجرایی زیاد میشنویم که «نتایج نظرسنجیها نشان میدهند اکثریت پاسخگویان با این تصمیم موافق یا مخالف بودهاند».
همچنین پژوهشهای اجتماعی با وجاهت بخشیدن به اهداف یا عملکرد یک سازمان، قدرت آن را در رقابت درون بوروکراسی افزایش میدهند. میتوان نمونههای متعددی را آورد که چگونه نقش پژوهشهای اجتماعی در رقابتهای اجتماعی در حال افزایش است.
چنین کارکردی لزوماً نقش مثبتی برای پژوهشها ندارد. در شرایط ضعف اجتماع علمی و رقابتهای میان پژوهشگران علوم اجتماعی، معیارهای دیگری برای ارزیابی نتایج پژوهش مطرح میشوند. رقابت برای سخنگویی افکار عمومی، به رقابت برای اعتباربخشی یا اعتبارزدایی از تحقیق تبدیل میشود. زیرا اگر نتایج یک تحقیق با دعاوی گروه هایی موافق یا مخالف باشد، بر موقعیت آن گروه اثر میگذارد. اگر تحقیقی اعتبار دعاوی یک گروه را تایید کند، آن تحقیق را دارای اعتبار علمی میداند و اگر مخالف باشد، دراعتبار علمی آن تردید میکند. به این ترتیب، بیش و پیش از آنکه پژوهش معیار شناخت ما از جهان اجتماعی باشد، مواضع ما تعیین کننده اعتبار تحقیق خواهند شد.
در چنین فضایی، پژوهش اجتماعی خود را در برابر دو نیروی مخالف هم میبیند. از یکسو، با خواست کسانی روبه روست که میخواهند پژوهش، تاییدکننده مواضع آنان باشد. روشن است با تنوع گروههای اجتماعی، مواضع متفاوتی وجود دارد و پژوهش عملاً نمی تواند تمام مواضع را تایید کند. از سوی دیگر، پژوهش خود را در برابر معیارهای اجتماع علمی میبیند که با موازین آن سازگار باشد.
چنین فضایی اثر خود را بر محتوای پژوهش و حتی شیوه گزارش دادههای آن میگذارد. از این رو، باید پژوهش را هم محصول چنین فضایی دانست. در این صورت، نتایج پژوهش در موضوعات مستقیماً مورد مطالعه آن منحصر نمی شوند. این که چه چیزهایی از یک مطالعه غایب هستند، نتایج چگونه منتشر شده اند، تا چه حد به نتایج پژوهشها دسترسی وجود دارد و ... همگی خود از نتایج پژوهش اند. این بدان معناست که کلیت یک پژوهش هم، داستانی از فضای اجتماعی که در آن تولید شده میگوید.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان