نگاهی به اهميت و آثار اندرزگويی و خيرخواهی از نگاه قرآن
نويسنده: محمدرضا هدايتی
پند و اندرز، خيرخواهي و ارشاد ديگران به راهي است که صلاح طرف باشد. عقلانيت بشر مقتضي پندگويي و اندرزپذيري است. به اين معنا که انسان مي کوشد تا آنچه را از حقانيت دريافته به ديگران منتقل کند و ديگران نيز با توجه به موفقيت هاي پند دهنده، اندرزهايش را مي پذيرند. از اينجا دانسته مي شود که الگو بودن پنددهنده تا چه اندازه مي تواند در پندگيرنده مؤثر باشد.
آموزه هاي قرآني نيز بر لزوم اندرزگويي و پندپذيري تأکيد مي کند؛ زيرا انسان رها از خسران ابدي را کسي مي داند که خود از دوزخ دنيا گذشته و دستگير ديگران شده باشد. اينجاست که امر به معروف و نهي از منکر به عنوان بخشي از رستگاري هر فردي مطرح مي شود.
به سخن ديگر، اندرزگويي بخشي از امر به معروف و نهي از منکر است که خود عامل رهايي انسان از زيان ابدي و دستيابي به رستگاري است.
نويسنده در اين مطلب اهميت، نقش و آثار پند و اندرز را در زندگي بشر در دنيا و آخرت بر اساس آموزه هاي قرآني تشريح کرده است.
اهميت و ارزش نصيحت
يکي از آموزه هاي قرآني، امر به معروف و نهي از منکر است. اين بدان معناست که ايمان تنها در قالب رهايي خود از خسران معنا نمي يابد، بلکه همان گونه که بر هر کسي فرض است که با ايمان و عمل صالح خود را از خشم الهي حفظ کند، لازم است تا ديگران را نيز به دو شکل راهنمايي يا دستگيري ياري رساند و با ارائه طريق يا رساندن به مطلوب، وظيفه اجتماعي خويش را نيز انجام دهد.(سوره عصر)
بر اين اساس، هر کسي موظف است تا علاوه بر انجام تکاليف فردي، به وظيفه اجتماعي خويش نيز عمل کند تا در مقام انسان کامل از دوزخ دنيا و تعلقات آن به بهشت رهايي و رستگاري برسد. از اين رو اسلام را ديني اجتماعي دانسته اند؛ چرا که رستگاري هر فردي در گرو انجام وظايف و تکاليف اجتماعي نسبت به ديگران است.
همين معنا به اشکال گوناگون در آموزه هاي دستوري قرآن تبيين و توصيه شده است. از جمله اين وظايف اجتماعي مي توان به جهاد در راه خدا و دفاع از مظلومان و مستضعفان جهان بي توجه به دين و نژاد و آيين، انفاق و احسان به ديگران، کمک به يتيمان و سرپرستي آنان و ده ها قانون و حکم اجتماعي ديگر اشاره کرد.
از جمله اين وظايف اجتماعي، مسئله امر به معروف و نهي از منکر است. به اين معنا که هر يک از افراد جامعه نسبت به ديگري مسئوليتي دارد که از آن به ولايت نيز ياد مي شود. اين ولايت و يا مسئوليت موجب مي شود تا نسبت به افکار و اعمال ديگري بي تفاوت نباشد و از هر گونه راهنمايي و کمک به وي در تصحيح و اصلاح شناخت و نگرش ها و نيز رفتارها و اعمال دريغ نورزد.
انجام اين وظيفه اجتماعي و برداشتن تکليف از دوش خود تنها زماني اتفاق مي افتد که در همه اشکال و در حد امکان و استطاعت عمل کند. مراتب گوناگون و سطوح متعددي براي اين وظيفه اجتماعي بيان شده است که يکي از ابعاد و سطوح آن پند و نصيحت کردن ديگران است.
نصحيت، همان خيرخواهي و ارشاد ديگران به راهي است که صلاح طرف باشد و او را به رستگاري در دنيا و آخرت برساند. ناصح کسي است که اراده خوبي نسبت به ديگران داشته و با خلوص و پاکي نيت، مي کوشد تا ديگران را به مسير درست و صحيح راهنمايي کند.
با نگاهي به واژه عربي نصيحت مي توان دريافت که خلوص در اندرزگويي نقش کليدي و اساسي دارد؛ زيرا نصح به معناي خالص و پاک گردانيدن است و شخص نصيحت کننده، با خلوص و پاکي نيت در انديشه خيررساني به ديگري است تا با انجام فعل و يا گفتاري، ديگري را به صلاح برساند و مسير درست را به او نشان دهد. (نگاه کنيد: نثر طوبي، ج ۲، ص ۴۶۷، ذيل واژه نصح)
در علم اخلاق، نصيحت از جايگاه و اهميت خاصي برخوردار است. علامه نراقي درباره اصطلاح اخلاقي نصيحت، آن را به قصد بقاي نعمت الهي براي مسلمانان و کراهت و ناخشنودي از رسيدن شر و بدي به آنان تعريف کرده است.(جامع السعادات، ج ۲، ص ۲۱۲)
بنابراين انسان مي بايست نه تنها خير خود را بخواهد بلکه در انديشه خيررساني به ديگران باشد و همان اندازه که از شر مي گريزد، ديگران را نيز نسبت به شر و بدي هوشيار و بيدار کند.
با نگاهي به آموزه هاي قرآني مي توان گفت که نصيحت و خيرخواهي براي ديگران، تکليفي همگاني و ساقط نشدني است. (توبه، آيه ۹۱ و سوره عصر و نيز تفسير روح المعاني، ج۶، جزء ۱۰، ص ۲۳۰) در اين صورت کساني که به اين وظيفه اجتماعي اقدام نکنند در معرض خسران ابدي هستند و از کيفر و مجازات الهي در دنيا و آخرت در امان نخواهند بود.
جامعه اي که هر يک از افراد آن احساس مسئوليت و تکليف در قبال ديگر افراد دارند، در مسير رشد و بالندگي قرار مي گيرد؛ زيرا شرايط عمومي را براي جامعه پذيري و انتقال هنجارها به ديگران فراهم مي آورد و در مقابل نابهنجارهاي اجتماعي و اخلاقي بسيج مي کند و اجازه نمي دهد تا نابهنجاري در جامعه به شکل پديده اي اجتماعي بروز و ظهور کند و يا نابهنجاریها جايگزين هنجارها شود و ارزش ها به ضد ارزش تبديل گردد.
آثار نصيحت و اندرزگويی از نگاه قرآن
با نگاهي به آنچه گفته شد مي توان بخشي از آثار و کارکردهاي اندرزگويي را به دست آورد؛ با اين همه براي درک درست از نقش و آثار و کارکردهاي اندرزگويي و نصيحت لازم است تا تحليل و تبيين قرآن را در اين موضوع بررسي کنيم.
از نظر قرآن، کساني که در مقام اندرزگويي بر مي آيند و به اين مسئوليت اجتماعي، خود عمل مي کنند، در سايه سار رحمت الهي قرار مي گيرند و حتي در صورتي که از انجام برخي از اعمال مهم اجتماعي و سياسي چون جهاد در راه خدا ناتوان و معذور هستند، مي توانند با انجام اين وظيفه و مسئوليت اجتماعي از فوايد و آثار رحمت الهي نسبت به خود و جامعه برخوردار شوند. (توبه، آيه ۹۱)
به سخن ديگر، هر انسان مؤمني نسبت به جامعه خود وظايف و مسئوليت هايي دارد که از آن به مسئوليت هاي اجتماعي ياد مي شود. در صورتي که مؤمن از انجام برخي از مسئوليتهاي اجتماعي ناتوان و عاجز باشد، مي بايست نسبت به مسئوليت هاي ديگر اجتماعي حساسيت بيشتري داشته باشد و در انجام آن بکوشد. اگر از حضور در جبهه جهاد حق عليه باطل ناتوان و معذور است، ولي مي تواند در پشت جبهه در مقام راهنمايي ديگران به حق و حقيقت بکوشد و آنان را با نصيحت و اندرز در مسير عمل به وظايف اجتماعي تشويق کند. با انجام اين مسئوليت هاي اجتماعي است که رحمت الهي همانند مجاهدان شامل او خواهد شد.(همان)
از همين آيه فوق همچنين به دست مي آيد که خداوند در صورت انجام مسئوليت هاي اجتماعي، شخص را مورد مغفرت خويش قرار مي دهد.
يکي از مقامات بلند انساني، مقام احسان است که قرار گرفتن در آن اختصاص به شماري اندک از افراد دارد. کساني که بخواهند به عنوان محسن از سوي خداوند شناخته و از نتايج و آثار آن بهره مند شوند، مي بايست به اندرزگويي و انجام مسئوليت هاي اجتماعي به عنوان يک راهکار توجه کنند. خداوند در همين آيه ۹۱ سوره توبه، دستيابي به مقام محسنان را از طريق انجام مسئوليت هاي اجتماعي چون جهاد و اندرزگويي مي داند. البته در همين آيه به خوبي روشن شده است که اصل دستيابي به رحمت و غفران الهي از طريق جهاد و انجام مسئوليت هاي سخت تر اجتماعي است ولي براي کساني که ناتوان از انجام مسئوليت هاي سخت اجتماعي هستند و به سخن ديگر داراي عذر شرعي و عقلاني مي باشند، راه دستيابي همان اندرزگويي و تشويق ديگران به کارهاي خير و صلاح فردي و اجتماعي است.
شرايط نصيحت و اندرزگويی
نصيحت کردن وظيفه و مسئوليت اجتماعي براي همگان است. با اين همه براي تأثيرگذاري نصيحت بايد شرايطي فراهم شود.
از جمله اين شرايط مي توان به اخلاص در نيت اشاره کرد. البته هر شخصي مي بايست اين شرط را در هر کار ديني و شرعي داشته باشد؛ زيرا آنچه حسن فعلي را به کمال میرساند، حسن فاعلي است. پس تنها کار نيک کردن براي انجام کارهاي شرعي نمي تواند مؤثر باشد؛ بلکه نيت پاک و خالص است که هر عملي را به کمال رشدي خود مي رساند.
به سخن ديگر، عمل صالح در کنار ايمان و نيت پاک و خالص است که به کمال مي رسد و تأثيرات خود را در شخص و جامعه به جا مي گذارد. هر عمل ديني مي بايست بر اساس اخلاص و نيت پاک انجام گيرد وگرنه هيچ تأثيري نخواهد داشت. از اين رو خداوند در آياتي از جمله آيه ۹۱ سوره توبه بر اخلاص نصيحت کننده و اندرزگو تأکيد دارد.
از ديگر شرايطي که قرآن براي نصيحت کننده بيان مي کند، رعايت امانت و خيرخواهي است. (اعراف، آيه ۶۸) خداوند در اين آيه صفت امين را براي ناصح بيان مي کند و با تأکيد بر اين شرط مي کوشد تا نشان دهد که چگونه امانتداري مي تواند نصيحت را تأثيرگذار کند.
به عبارت ديگر، براي اينکه نصيحت تأثيرات مثبت خود را بر شخص و جامعه به جا گذارد، میبايست مخاطب و پندپذير باور کند که اندرزگو شخصي امين است و همان گونه که حافظ مال و جان و عرض آدمي است، حافظ حق و بيان صلاح و خير او نيز مي باشد و مي خواهد با نصيحت، او را به صلاح و خيرش برساند.
همه پيامبران، راهنمايان به سوي خير و صلاح بودند(اعراف، آيات ۶۲ ، ۶۵، ۶۸ و نيز هود، آيات ۳۲ و ۳۴) و خود را به عنوان انسان هاي امين معرفي مي کردند و مؤمنان نيز اين را درک مي کردند و بر اساس همين باور بود که از آنان پيروي مي کردند. هود پيامبر(ص) در مقام نصيحت گويي بر رعايت امانت در نصيحت و خيرخواهي خويش تأکيد مي کند تا نشان دهد که نصيحت او بر اساس اصل امانتداري نسبت به حق و حقيقت است.(اعراف، آيات ۶۵ تا ۶۸)
نصحيت کننده اگر از جايگاه اجتماعي برخوردار باشد و مردم او را به عنوان الگو و سرمشق بپذيرند، نصيحتش تأثيرگذارتر خواهد بود. بر اين اساس خداوند به عنصر محبت و علاقه توجه مي دهد و مي فرمايد که اگر نصيحت کنندگان با محبت و علاقه نسبت به مردم عمل کنند، نصيحت ايشان تأثيرگذار خواهد بود. در حقيقت، محبت اندرزگو نسبت به مردم و از جمله نصيحت شونده، زمينه ساز تأثيرپذيري از نصيحت مي شود.(اعراف، آيات ۷۳ تا ۷۹) از اينجا مي توان دريافت که جايگاه و موقعيت اجتماعي شخص تا چه اندازه در تحقق اهداف پند و پندپذيري میتواند تأثيرگذار باشد.
البته در تأثيرپذيري نمي توان از اين نکته غافل شد که افراد مي بايست روح پذيرش نصيحت را داشته باشند. بسياري از مردم نسبت به پند و اندرز واکنش منفي نشان مي دهند، زيرا آن را در حکم نقد فکري و رفتاري خود مي يابند و هر کسي خود را حتي اگر کامل نداند، ولي دوست نمي دارد که نواقص و کاستي هايش آشکار و يا بيان شود. از اين رو ستايش و مدح همواره مورد استقبال همگاني است، ولي هرگونه نقد و پند مذموم و مردود است.
خداوند در آيه ۳۴ سوره هود، تأثير نصيحت ناصحان را مشروط به نصيحت پذيري انسان ها دانسته است. اين بدان معناست که برخي از مردم اصولاً نسبت به پند و اندرز واکنش منفي نشان مي دهند، چنانکه قوم نوح بر اثر لجاجت، از پند حضرت(ع) تأثير نمي پذيرفتند و برخلاف صلاح خويش رفتار مي کردند.از ديگر شرايط نصيحت اين است که شخص به حقايق، آگاه و نسبت به امور باطل شناخت داشته باشد و بتواند خير و صلاح را از شر و فساد تشخيص دهد.(اعراف، آيه ۶۲)
موانع نصيحت پذيری
از مهم ترين موانع نصيحت پذيري مي توان به روحيه تکبر و استکبار افراد اشاره کرد. خداوند در آياتي از جمله ۷۵ تا ۷۹ سوره اعراف، استکبار قوم ثمود را از عوامل عدم پذيرش اندرز و نصيحت هاي حضرت صالح (ع) دانسته است و نسبت به اين روحيه خطرناک هشدار مي دهد؛ زيرا مهم ترين عامل نابودي و هلاکت اقوام و افراد است.
از سوي ديگر، تقليد از نياکان، از انگيزه هاي مهم در عدم پذيرش نصيحت است؛ زيرا افراد بر اين گمان هستند که راه و روش نياکان همواره درست است و بي آنکه هر يک از راه و روش آنان را در چارچوب نقد و بررسي علمي و عقلي قرار دهند، کورکورانه از آن پيروي مي کنند و با ناصحان خيرخواه به مجادله و مبارزه بر مي خيزند و زير بار سخن صلاح و خير نمي روند؛ زيرا مي خواهند سنت ها و آيين هاي باطل و نادرست نياکان خويش را حفظ کنند.(اعراف، آيات ۶۵ تا ۷۰)
از ديگر موانع مي توان به روحيه لجاجت و ستيزه جويي افراد اشاره کرد که اجازه نمي دهد تحت تأثير نصيحت خيرخواهان قرار گيرند. (هود، آيات ۳۲ تا ۳۴)
عدم محبت و علاقه نسبت به ناصحان نيز از ديگر موانع پذيرش است.(اعراف، آيات ۷۳ تا ۷۹) بنابراين، بهترين شيوه آن است که نخست راهي به سوي محبت جسته شود تا زمينه تأثيرپذيري نصيحت فراهم آيد.
هر کسي بخواهد در امر تبليغ موفقيت يابد و ديگران را تحت تربيت و پرورش درست قرار دهد، مي بايست از نصيحت به عنوان روشي مطلوب استفاده کند و براي دستيابي به موفقيت نيز از عوامل محبت زا و عاطفي بهره جويد.(اعراف، آيات ۶۲ و ۷۳ و ۷۹ و هود، آيه ۳۴)
روزنامه كيهان، شماره 21670 به تاريخ 22/4/96، صفحه 8 (معارف)